سگال

تحت پوشش کانون توسعه ی فرهنگ و هنر جوان

سگال

تحت پوشش کانون توسعه ی فرهنگ و هنر جوان

هفته نامه: فرهنگی هنری ورزشی سگال(شماره دوم)منتشر شد.

و خدایی که در این نزدیکی ست
بادرود

سرمقاله




از این پس قصد داریم که سیاسی بشویم و سیاسی بنویسیم؛اما هر چه فکر میکنم سیاست ،سیاست؛آری سیاست سیا است. پس ما نمیتوانیم سیاسی باشیم !چرا که بنا بر این تعریف لغوی هنر ((ه ن ر=هدایت نورانی رویدادها))آنگاه هنرمند نیستیم و در سیاهی سیاست فرو رفته ایم.


هم من و هم شما خوب میدانیم که این سیاهی با سیاهی لشکر در سینما فرق دارد!یک هنر مند رسالتی بر دوش دارد که باید انرا به سرانجام برساند و امروزه کار رسانه های جمعی همان کار حضرت زینب(س) می باشد؛ کار زینبی ،کار فرهنگی.


مگر میشود کار فرهنگی کرد و ربطی به سیاست نداشت!؟ همین نوع پوشش و مدلهای موی انچنانی سیخ که گویا برق سه فاز گرفتدشان! و بگذریم از خط ریشهایی که بیشتر شبیه خالکوبی ست تا ریش! و وقتی بگوییم پسر چرا زیر ابرو میگیری؟ میگوید: از دست شماها نمیتوانیم نفس بکشیم؟ از جان ملت چه میخواهید؟


همه ی ما خوب میدانیم که این شخص با من و تو نیست روی صحبتش با سیاستمداران است. اگر بخواهیم همین جریان را مورد تحیل و بررسی قرار دهیم به کوچه پس کوچه های باریکی میرسیم که دیگر راه فراری نداریم.


اما قدر مسلم این است که آن جوان چه دختر و چه پسر با تقلید کور کورانه از شرق و غرب به این سمت کشیده شده است. اگر او فرهنگ غنی ایرانی را میشناخت باز اینگونه رفتار میکرد؟ حتما می گویید می شناسد اما همان کوچه ی باریک مانع بروز است.


با نگاه اجمالی میفهمیم که یکی از این منابع آشنایی جوانان با فرهنگهای شرق و غرب ماهواره و اینترنت است.که این دو به خودی خودی خطرناک نیست بلکه مفید به فایده است. همانگونه که دشمنان ما فرهنگ و هنر و اقتصاد خویش را توسعه می دهند ما هم باید همین روش را پیش بگیریم، منتهی به شرط و شروطها. ما که این جنگ فرهنگی را در حال باختنیم،باور ندارید؟ کمی به کوچه و بازاربروید یا نزدیکتر کنار پنجره اتاقتان بشینید حتما می بینید لازم به گفتار نیست(چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است؟) این همه معتاد از کجا امده اند؟ این همه فحشا از کجا امده است؟ این همه فقر این همه .... این همه ....


کسی نیست جواب بدهد ! کسی مسئول نیست! همه بفکر سیاست خارجی هستند اما غافل از اینکه از داخل در حال انفجاریم، باید چاره ای اندیشید.


پس دستت را به من بده تا من و تو ماشویم، من اگر برخیزم توا گر بر خیزی همه بر میخیزند. بیا نا منو تو ما شویم از هنر و فرهنگ میهن خود دفاع کنیم چون کار از توسعه ی ان گذشته!!!


گفتم سیاست خارجی!مگر غیر از این است که ایران و ایرانی را متوحش وتروریست میدانند!؟ و این نیز بخاطر فرهنگ غلطی ست که از ما انتشار یافته!!! واقعا انتشار یافته؟ من که می گویم نه ،اگر انتشار می یافت،اگر به این نسل سوخته میرسید،این دردها را جوانان ما نداشتند.


گفتم نسل سوخته!چون در زمان کودکی که می بایست با بچه های محله (( سنگ،کاغذ، قیچی _ بالا بلندی _ گرگم به هوا_ قایم باشک _ خاله خاله بازی _گردو بازی (که بازی بولینگ برگرفته از همین بازیست) و...)) بازی میکرد از ترس بمب و گلوله بیرون نمی آمدند ؛ چون همیشه آژیر قرمز می زدند. بزرگترها هم میگفتند : (بیرون نری یک سر دوگوش هست،می بردت.) کمی بزرگتر شدند و پر از انرژی جایی برای تخلیه ی این نیرو نبود، یا در خود می ریختند یا بر سر خانواده!!!(کجا این همه باشگاه ورزشی بود؟) باز بزرگتر شدند راهی برای رفتن به دانشگاه نداشتند( خیلیها)چون هم دانشگاه کم بود و هم ظرفیت پذیرش و از همه مهمتر سهمیه هایی بود که بعضی ها داشتند. حالا دیگر وقت عاشق شدن بود که وی عاشق نشد، چون عاشقی را فرا نگرفته بود چون خاله خاله بازی نکرده بود تا یاد بگیرد برای خوشحال کردن خانواده باید تلاش کرد.


من عقیده دارم که همه ی ما سیاسی هستیم و اگر نباشیم باید ما را ببرند آنجا یی که عرب نی انداخت. مگر غیر از این است که دین از سیاست جدا نیست!؟ مگر نه اینکه دیانت ما عین سیاست ماست!؟ بنا براین ما اگر سیاسی نباشیم یعنی دین نداریم و دین ما نیز اسلام است و پس ما مسلمان نیستیم.


آری دوستان و خوانندگان ارجمند ما از این پس سیاسی می نویسیم و سیاسی هستیم.


سردبیر

جهت خواندن کل مطالب در لینک روزانه روی (هفته نامه:فرهنگی هنری سگال(شماره هفتم) منتشر شد.) کلیک کنید
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد