ثبت نام علاقه مندان به خبرنگاري

وخدايي كه در اين نزديكي ست

بادرود

 

دوستان ، خوانندگان ارجمند ، همكاران و اساتيد اهل فن ؛ ضمن خوش آمد گويي به شما سروران گرانقدر

 همانطور كه مشاهده مي نماييد. نشريه ي الكترونيكي سگال از هفته نامه به ماهنامه تبديل گرديد. لذا بد ينوسيله تقاضا ميگردد تا انتقادات و پيشنهادات خود را در خصوص قالب جديد سگال، موضوعات و امكانات موجود را اعلام نموده تا در اسرع وقت بررسي و تغييرات انجام گردد.

در ضمن نشريه ي سگال از بين كاربراني كه مايل به همكاري به عنوان خبرنگار ( با حفظ مشخصات فرستنده ) دعوت به همكاري مي نمايد . كه جهت ثبت نام يك فرم ارائه شده است كه براي دسترسي به اين فرم بر روي لينك زير كليك نموده و يا به قسمت پيوندها رفته و در آنجا بر روي فرم ثبت نام خبرنگاري كليك نماييد.

توجه: دقت بفرماييد تا اطلاعات خواسته شده را بصورت دقيق و كامل درج نماييد.(به اطلاعات ناقص و يا نادرست ترتيب اثر داده نخوهد شد)

خوشحال ميگرديم تا ما را با نظرات و راهنمايي هاي خود به رسيدن به اهدافمان ياري رسانيد.

 

شروع تازه سگال(قالب جديد) نظر خواهي شما عزيزان

وخدايي كه در اين نزديكي ست

بادرود

دوستان ، خوانندگان ارجمند ، همكاران و اساتيد اهل فن ؛ ضمن خوش آمد گويي به شما سروران گرانقدر

 همانطور كه مشاهده مي نماييد. نشريه ي الكترونيكي سگال از هفته نامه به ماهنامه تبديل گرديد. لذا بد ينوسيله تقاضا ميگردد تا انتقادات و پيشنهادات خود را در خصوص قالب جديد سگال، موضوعات و امكانات موجود را اعلام نموده تا در اسرع وقت بررسي و تغييرات انجام گردد.

در ضمن نشريه ي سگال قصد آن دارد تا از بين كاربراني كه مايل به همكاري به عنوان خبرنگار ( با حفظ مشخصات فرستنده ) دعوت به همكاري نمايد . كه جهت ثبت نام يك فرم ارائه خواهد شد. خوشحال ميگرديم تا ما را با نظرات و راهنمايي هاي خود به رسيدن به اهدافمان ياري رسانيد.


يك خبر همراه با پوزش

وخدايي كه در اين نزديكي ست
بادرود


دوستان ، خوانندگان ارجمند  و دوست داشتني ، از اينكه مدتي  انتشار اين نشريه به تعويق افتاده پوزش ميخواهيم و شرمنده ي گل روي شما هستيم.
بنا به نشستهاي پي در پي  و جلسات متعدد در كانون توسعه ي فرهنگ و هنر جوان، با توجه به برخي مشكلات موجود، بر آن شديم تا اين نشريه را بصورت ماهانه انتشار دهيم.
خواهشمنديم تا با انتقادات و نظرات و پيشنهادات خود ما را همچون گذشته ياري نماييد.

باسپاس:گروه جوان
 

هفته نامه : فرهنگي هنري ورزشي سگال (شماره دهم)منتشر شد

وخدايي كه در اين نزديكي ست
بادرود

ورزشي

رئیس جمهوری در دیدار از اردوی تیم ملی فوتبال با اشاره به اینکه مردم عاشق رشته فوتبال هستند گفت: موضع دولت حمایت از این رشته ورزشی است.

 

 

جدول پایانی لیگ هفتم

هفتمین دوره لیگ برتر فوتبال باشگاههای ایران دیروز با قهرمانی پرسپولیس برای دومین بار در تاریخ این رقابتها به پایان رسید و تیم سپاهان اصفهان که هفته ها با توجه به کسر 6 امتیاز از پرسپولیس صدرنشین بود نایب قهرمان شد و به لیگ آسیا راه یافت در انتهای جدول هم دو تیم تازه وارد لیگ ؛ صنعت نفت آبادان و شیرین فراز کرمانشاه به دسته اول سقوط کردند. همچنین استقلال با کسب 13 شکست و قرار گرفتن در رتبه سیزدهم و اختلاف 16 امتیازی با پرسپولیس به بدترین نتیجه تاریخ فوتبال خود را کسب کرد.

 

جدول پایانی لیگ هفتم

رتبه

نشان

تیم

بازی

برد

تساوی

باخت

گل زده

گل خورده

+/-

امتیاز

1

سایت رسمی باشگاه پرسپولیس

پرسپولیس

34

18

11

5

55

34

21

59

2

سایت رسمی باشگاه سپاهان

فولاد سپاهان اصفهان

34

17

10

7

53

38

15

58

3

سایت رسمی باشگاه صبا باتری

صبا باتری

34

13

13

8

41

37

4

52

4

سایت رسمی باشگاه ابومسلم

ابومسلم مشهد

34

14

8

12

37

37

0

50

5

پاس همدان

34

11

16

7

36

28

8

49

6

سایت رسمی باشگاه ذوب آهن

ذوب آهن اصفهان

34

11

15

8

39

32

7

48

7

سایت رسمی باشگاه برق شیراز

برق شیراز

34

11

14

9

43

47

-4

47

8

سایت رسمی باشگاه استقلال تهران

استقلال اهواز

34

11

13

10

61

51

10

46

9

سایت رسمی باشگاه پیکان

پیکان تهران

34

12

10

12

41

42

-1

46

10

مس کرمان

34

11

12

11

36

34

2

45

11

سایت رسمی باشگاه سایپا

سایپای کرج

34

12

9

13

33

35

-2

45

12

راه آهن

34

11

11

12

45

40

5

44

13

سایت رسمی باشگاه استقلال تهران

استقلال تهران

34

11

10

13

44

44

0

43

14

مقاومت سپاسی شیراز

34

9

15

10

37

41

-4

42

15

 

 

پگاه گیلان

34

9

11

14

26

35

-9

38

16

سایت رسمی باشگاه ملوان انزلی

ملوان انزلی

34

8

12

14

32

41

-9

36

17

 

 

نفت آبادان

34

9

8

17

37

46

-9

35

18

 

 

شیرین فراز کرمانشاه

34

3

12

19

25

59

-34

21

 


از اینکه هفته نامه فرهنگی ، هنری ، ورزشی سگال را انتخاب کردید خوشحالیم .با انتقادات و پیشنهادات خود ما را یاری نمایید.

باسپاس

هفته نامه فرهنگی ، هنری ، ورزشی سگال


 

هفته نامه : فرهنگي هنري ورزشي سگال (شماره دهم)منتشر شد

وخدايي كه در اين نزديكي ست
بادرود

موسيقي

تاریخ مجمع نوبت دوم خوانندگان کلاسیک و سنتی تعیین شد

مجمع عمومی نوبت دوم خوانندگان موسیقی سنتی روز 4 و خوانندگان موسیقی کلاسیک روز6تیرماه در محل خانه هنرمندان برگزار می شود.

به گزارش سایت خانه مجمع عمومی خوانندگان کلاسیک که روز پنجشنبه 9خرداد در خانه هنرمندان برگزار شد به نصاب لازم نرسید.

در این مجمع از مجموع 149 نفر عضو حدود سی نفر حضور پیدا کردند که به همین علت انتخابات اعضای هیئت مدیره این کانون به مجمع عمومی نوبت دوم موکول شد.

 

توضیح و رفع ابهام از یک خبر

قبلا در خبر به رسمیت نرسیدن مجمع کانون نوازندگان اعلام شده بود که این مجمع با 401نفر به رسیمت می رسد در صورتی که ملاک رسمیت یافتن آن مجمع بر اساس مصوبه سابق هیئت مدیره تعداد اعضایی بود که حق عضویت خود را پرداخت کرده بودند.

به گزارش سایت خانه ، شورای عالی خانه موسیقی با هدف بالا بردن میزان مشارکت ، با ملاک قراردادن پرداخت حق عضویت برای حضور اعضا در مجامع عمومی مخالفت کرد و پیشنهاد داد تا بدون در نظر گرفتن پرداخت یا عدم پرداخت حق عضویت، تمامی اعضا بنواننددرمجامع عمومی کانون مربوط به خود شرکت کنند.

با توجه به این نکته و مصوبه جدید، ملاک به نصاب رسیدن مجامع عمومی کانون ها تعداد کل اعضا خواهد بود .

 


 

هفته نامه : فرهنگي هنري ورزشي سگال (شماره دهم)منتشر شد

وخدايي كه در اين نزديكي ست
بادرود

تثاتر

نادر برهانی مرند: تئاتر خصوصی، راه حل برون رفت از این مشکل


نادر برهانی‌مرند گفت: شکل‌گیری تئاتر خصوصی راه کار مناسبی برای از بین رفتن تئوری توطئه در تئاتر کشور است.

برهانی‌مرند کارگردان تئاتر با اعلام این مطلب به سایت ایران تئاتر گفت: در صورت به وجود آمدن تئاتر خصوصی، دوغ و دوشاب از یکدیگر تفکیک می‌شود و تئوری توطئه و این گونه سوءتفاهمات از بین می‌رود؛ در حالی که اکنون به دلیل وجود تئاتر دولتی،‌ همگی هنرمندان از امکانات یکسانی برخوردارند.

وی در ادامه افزود: در صورت وجود تئاتر خصوصی هر کس بتواند موفق‌تر عمل کند هنرمندتر است و اگر فرزند زمان خود باشد موفق‌تر عمل می‌کند.

برهانی مرند در خصوص تئوری توطئه در تئاتر کشور اظهار کرد: طی دو سه سال گذشته بین هنرمندان تئاتر توهم توطئه وجود دارد که البته دلایل جامعه شناختی و روانشناختی در این باره وجود دارد.

به اعتقاد من بیماری‌های عصبی از این دست، متعلق به جوامعی است که شرایط خاصی در آن وجود دارد که یکی از این دلایل نبود امکانات کافی برای هنرمندان است.

با توجه به روند تئاتر طی دو سه سال گذشته، شرایط به گونه‌ای بوده که به لحاظ سیاست‌گذاری، بودجه و امکانات فردی و اجتماعی که متأسفانه برای هنرمندان تئاتر وجود داشته، در برخی موارد اگر هنرمندی از امکانات مناسبی برخوردار باشد از سوی همکارانش متهم شده است.

این کارگردان تئاتر خاطرنشان کرد: توهم توطئه بیشتر متعلق به هنرمندانی است که از توانایی بالایی برخوردار نیستند چرا که اصولاً توانایی، انسان را اندیشمند و خردورز بار می‌آورد و اجازه این گونه تفکرات را به او نمی‌دهد.

برهانی مرند در پایان گفت: بحث توهم توطئه شامل هنرمندان نمی‌شود، گاه حتی مدیران و متولیان امر نیز دچار چنین بلیه‌ای می‌شوند، به همین دلیل است که کوچکترین نقد دلسوزانه هم در برخی اوقات مدیران را برمی‌آشوبد، در حالی که مدیران باید بدانند برنامه‌ای قابل احترام خواهد بود که قابل نقد نیز باشد.

 

ایوب آقاخانی "فصل خون" را روی صحنه می‌برد


نمایشنامه "فصل خون" نوشته و کارگردانی ایوب آقاخانی اواخر تابستان در تالار قشقایی اجرا می‌شود.

ایوب آقاخانی، در این باره به سایت ایران تئاتر گفت: بعد از دو سال که از اجرای زمین مقدس می‌گذرد، "فصل خون" به عنوان کار گروه پوشه آماده اجرا می‌شود. در حال حاضر هم مشغول تکمیل متن و انتخاب بازیگران هستیم.

وی موضوع این نمایش را با عبارت "مردمانی آرام در فصل خون به دنبال پاسخ پرسش‌های رازآمیز پیرامون خویش‌اند" معرفی کرده و درباره گروه بازیگرانش گفت: برای رفع نیازهای کار در زمینه‌های مختلف تا حد امکان از اعضای گروه پوشه استفاده خواهیم کرد. اما برخی از بازیگران الزاماً در این پروژه مهمان گروه خواهند بود که حضور دو تن از آنان تا امروز قطعی شده است.

وی اعلام قطعی نام اعضای گروه را به تکمیل شدن گروه موکول کرد.

 

موفقيت بازيگر زن ايراني در جشنواره روسيا کلاسيکا

مه لقا باقری به عنوان بازیگر نخست زن جشنواره روسیا کلاسیکا معرفی و انتخاب شد.

به گزارش سایت ایران تئاتر،‌ مه‌لقا باقری بازیگر نمایش "خواستگاری" اثر آنتوان چخوف است که با کارگردانی مشترک اسماعیل شفیعی و جاوید صحنه در جشنواره روسیا کلاسیکا اجرا شد و شب گذشته نيز نتیجه آن اعلام شد.

در این جشنواره از کشورهای آلمان، اسپانیا و مقدونیه نیز گروه‌های نمایشی شرکت داشتند.

گفتنی است این نمایش مهرماه در تالار مولوی اجرا خواهد شد.



 

هفته نامه : فرهنگي هنري ورزشي سگال (شماره دهم)منتشر شد

وخدايي كه در اين نزديكي ست
بادرود

30 نما

مرحله اول تبليغات شهري «تيغ‌زن» (عليرضا داودنژاد) خبرساز شد

«در اين آگهي از عكس شطرنجي شده يك خانم كه ظاهرا فاقد حجاب بود، استفاده شده است»


مهرفيلم ايران- مديركل دفتر تبليغات و اطلاع‌رساني وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ارشاد گفت: در پي نصب آگهي غيرقانوني يك فيلم سينمايي اكران نشده در پل‌هاي عابر پياده شهر تهران، ضمن جمع‌آوري اين آگهي با عوامل نصب آن برخورد قانوني شد. عليرضا كريمي گفت: با توجه به اينكه اين آگهي فاقد مجوز لازم از مبادي ذيربط براي نصب بود، تمامي دستگاه‌هاي مربوطه موظف به جمع‌آوري آن از سطح شهر تهران شدند. وي اظهار داشت: در اين آگهي از عكس شطرنجي شده يك خانم كه ظاهرا فاقد حجاب بود، استفاده شده است. كريمي در پايان گفت: همچنين با كانون تبليغاتي اجرا‌كننده اين آگاهي برابر مقررات جاري برخورد قانوني مي‌شود. بنا به اين گزارش، تبليغات خياباني فيلم سينمايي «تيغ‌زن» به كارگرداني عليرضا داوودنژاد از سطح شهر جمع‌آوري شد. علي سرتيپي مدير فيلميران اظهار داشت: تبليغات شهري فيلم مشكل خاصي نداشتند ولي چون با اداره كل ارشاد اسلامي استان تهران هماهنگ نشده بود و به نظر آنها اين تبليغات در اذهان عمومي ايجاد ابهام كرده بود، آنها را جمع‌آوري كرديم و پس از اعمال تغيير، از تبليغات جديدي استفاده خواهيم كرد.

وي ادامه داد: اين تبليغات دو مرحله‌اي بود كه در مرحله نخست، قصد داشتيم نوعي ابهام را در ذهن مخاطب به‌وجود بياورد و در مرحله دوم، مشخص كند كه تبليغ فوق مربوط به فيلم «تيغ‌زن» است.

سرتيپي به فارس گفت: قصد ما اين بود كه مرحله دوم تبليغ را شروع كنيم كه با اين اتفاق، طرح‌هاي جديد تبليغي را در بيلبوردهاي آن عرضه خواهيم كرد و اين تبليغات را تا يكي دو روز آينده اجرا مي‌كنيم.

براين اساس، تبليغات فيلم «تيغ‌زن» از چندي پيش با عنوان «چگونه مي‌توان يك ... را دوست داشت» در سطح شهر نصب شده و قرار بود در تبليغات بعدي به جاي نقطه چين كلمه تيغ‌زن قرار گيرد.

اين فيلم قرار است از هفته آينده به جاي فيلم «دايره زنگي» در گروه سينمايي قدس اكران شود.

 

مروري بر فيلم هايي که در چند سال اخير به آنها اجازه نمايش داده نشده است

نمايش اين فيلم‌ها به مصلحت نيست


مروري بر فيلم هايي که در چند سال اخير به آنها اجازه نمايش داده نشده است

مصلحت نيست

 

مهدي طاهباز

اگر تا چند سال پيش دريافت پروانه نمايش شرط اکران عمومي يک فيلم در سينماها بود، در دو سه سال اخير حتي پروانه نمايش هم نمي تواند تضمين کننده اکران باشد. در اين چند سال بسياري از فيلم ها بوده اند که با وجود داشتن پروانه نمايش، به صاحبان آنها توصيه شده بنا بر برخي مصلحت ها فيلمشان را فعلاً اکران نکنند تا شرايط مطلوب زماني نمايش آنها مهيا شود. در اين ميان جدا از ناديده گرفتن پروانه ساخت و نمايشي که از سوي اداره نظارت و ارزشيابي سينماي حرفه يي به سازندگان و تهيه کنندگان اين آثار اعطا شده، صرف هزينه هاي چند صد ميليوني توليد فيلم و عدم بازگشت آن هم به کل فراموش شده است. اگر به ليست فيلم هاي زير نگاهي بيندازيد با همه نوع فيلم و همه طيف فيلمساز روبه رو خواهيد شد. از تجاري گرفته تا جشنواره يي و از مستقل گرفته تا دولتي.

 

---

 

سنتوري (داريوش مهرجويي)

شايد «سنتوري» داريوش مهرجويي بزرگترين قرباني برخي مصلحت انديشي ها طي چند سال اخير و حتي (با کمي اغراق) در سينماي پس از انقلاب باشد. اگر فيلم هايي مانند «آدم برفي» يا «ديدار» پس از چند سال اجازه نمايش پيدا کردند و حتي «آدم برفي» با وجود دست به دست شدن نوار ويدئويي نه چندان باکيفيت اش توانست اکران پرفروشي هم داشته باشد، اما پرونده «سنتوري» تقريباً مختومه است. با گستردگي توزيع سي دي و دي وي دي هاي اين فيلم و با توجه به صحبت هاي وزير محترم بهتر است همان نسخه هاي غيرقانوني را تماشا کنيد و پولش را به حساب مهرجويي و فرازمند واريز کنيد.

 

خواب تلخ و آتشکار(محسن امير يوسفي)

يکي از باذوق ترين کارگردانان سينماي مستقل ايران تاکنون نتوانسته فيلم هايش را در معرض نمايش عمومي بگذارد؛ آن هم در حالي که شرايط اکران هر دو فيلم مهيا بوده است. اولين فيلم امير يوسفي «خواب تلخ» فقط چند نمايش محدود در جشنواره فجر آن هم در بخش مهمان داشت. سال بعدش قرار بود اين فيلم در جريان اکران «آسمان باز» روي پرده برود اما با وجود داشتن پروانه نمايش اين اتفاق نيفتاد. البته جالب است بدانيد «خواب تلخ» تاکنون دو نمايش عمومي داشته است. يکي در تنها سينماي خميني شهر و ديگري به مدت دو ماه در 25 سينماي فرانسه،

اما «آتشکار» دومين ساخته محسن امير يوسفي با وجود عدم پذيرش در جشنواره فجر آن هم نه به دلايل کيفي، توانست در آخرين روز کاري سال 86 پروانه نمايش عمومي را دريافت کند. پخش کننده اين فيلم هم با سينمادارها براي اکران عمومي از نيمه ارديبهشت ماه به توافق رسيده بود اما به شوراي صنفي نمايش توصيه شد تا از ثبت قرارداد «آتشکار» بنا به برخي مصلحت ها خودداري کند تا اين فيلم در شرايط مناسب تري به نمايش عمومي درآيد، ان شاءالله «آتشکار» به سرنوشت «سنتوري» دچار نشود چرا که آن وقت در سيستم بانکي کشور ايجاد اخلال خواهد شد،

 

تردست (محمدعلي سجادي)

مثل اينکه اولين تجربه کمدي براي محمدعلي سجادي اصلاً خوش يمن نبود، سجادي پس از شکست «جنايت» در گيشه تصميم گرفت يک فيلم کمدي بسازد تا بتواند به لحاظ اقتصادي جبران مافات کند. او «تردست» را به تهيه کنندگي سيروس تسليمي کارگرداني کرد اما هيچ گاه نتوانست فيلمش را اکران کند. «تردست» پس از چندين بار جرح و تعديل بالاخره پروانه نمايش گرفت و کپي هاي آن براي اکران عمومي آماده شد. پس از توافق با سينمادارها آنونس هاي فيلم هم در سينماها به نمايش درآمد اما باز هم بنا بر مصلحت اين فيلم پروانه نمايش دار امکان نمايش عمومي نيافت. «تردست» اولين فيلم نيوشا ضيغمي و اولين نقش کمدي شهرام حقيقت دوست است.

 

شاعر زباله ها (محمد احمدي)

وقتي اعلام شد ليلا حاتمي بازيگر و پرويز پرستويي مشاور هنري اولين فيلم بلند سينمايي محمد احمدي هستند، خيلي ها کنجکاو شدند تا اين فيلم را که تهيه کننده اش خانه فيلم مخملباف بود، تماشا کنند. از همه مهم تر اينکه «شاعر زباله ها» براساس فيلمنامه يي از محسن مخملباف ساخته شده بود و اين مساله براي خيلي از دوستداران سينماي مخملباف فرصتي بود تا نشانه هايي از سينماي مخملباف را در فيلم محمد احمدي مشاهده کنند. اين فيلم را به دليل شرکت در يکي دو جشنواره خارجي، با وجود شايستگي به بخش مسابقه جشنواره فجر راه ندادند اما همان چند نمايش محدود در جشنواره کافي بود تا ارزش هاي فيلم احمدي آشکار شود. «شاعر زباله ها» با وجود دريافت پروانه نمايش و حتي برخي توافقات با چند سينمادار براي اکران عمومي، براي مدتي نامعلوم به بايگاني سپرده شده است.

 

ستاره مي شود (فريدون جيراني)

سه گانه فريدون جيراني عاقبت به خير نشد. «ستاره ها» قرار بود فيلمي چند اپيزودي پيرامون مسائل پشت صحنه و مرتبط با سينما، فيلمسازي و ستاره هايش باشد اما در ميانه هاي توليد تصميم بر اين شد که هر اپيزود تبديل به فيلمي مستقل شود. نتيجه کار توليد سه فيلم «ستاره مي شود»، «ستاره بود» و «ستاره است» بود که دوتاي اول در جشنواره 24 فجر نمايش داده شدند و سومي در سال 86 به اکران عمومي درآمد. جيراني دوست داشت هر سه فيلمش با هم در يک زمان به نمايش درآيد اما اين اتفاق نيفتاد. قرار بود جلد اول اين سه گانه يعني «ستاره مي شود» با بازي عزت الله انتظامي، امين حيايي و انديشه فولادوند از اواخر آبان سال 85 در گروه قدس اکران عمومي شود اما با وجود تبليغات صورت گرفته و حتي نصب بيلبوردهاي فيلم در سطح شهر، «ستاره مي شود» که پروانه نمايش هم دريافت کرده بود، اجازه اکران پيدا نکرد. تا به امروز هم تلاش هاي تهيه کننده و پخش کننده براي نمايش عمومي اين فيلم بي نتيجه مانده است.

 

يک شب (نيکي کريمي)

پس از چندين بار به تعويق افتادن اکران عمومي فيلم «يک شب» ساخته نيکي کريمي، قرار بود اين فيلم از 6 تيرماه سال گذشته روانه پرده سينماها شود اما اين بار هم تا مدتي نامعلوم اکرانش به تعويق افتاد. البته پيش از اين نيکي کريمي در نامه يي خطاب به معاون سينمايي ارشاد خواستار روشن شدن وضعيت فيلم خود شده بود اما گويا اين نامه هم نتوانست مشکلي را حل کند. نيکي کريمي در بخشي از نامه اش آورده بود؛ « دعوت به قضاوت عمومي براي حل يک مشکل حرفه يي، آخرين راه باقي مانده براي يک هنرمند است. راهي که من انتخاب کرده ام تا شايد مشکل نخستين فيلمم که سه سال از ساختش مي گذرد و هنوز به نمايش عمومي درنيامده است را حل کنم. «يک شب» طبق اسناد موجود در نزد من و در اداره کل نظارت و ارزشيابي با پشت سر گذاشتن مراحل قانوني ساخته شده و هيچ ابهامي درباره ساخت آن وجود ندارد.... براي من ساخت فيلم توقيف شده موهبت بزرگي نيست، گمان نمي کنم که اعلام رسمي کنار گذاشتن هميشگي اين فيلم نيز شکست يا بي کفايتي براي مديران شما محسوب شود، اگر چه «يک شب» اولين و آخرين فيلم اين پرونده قطور نخواهد بود. «يک شب» بالاخره روزي اکران خواهد شد و اين مثل روز برايم روشن است. در اين ميان فقط بر ابهام رابطه هنرمند و مردم افزوده مي شود. چيزي که انگار بايد مسووليت اول شما، رفع آن باشد...» عدم اکران «يک شب» در شرايطي است که وضعيت نمايش دومين فيلم نيکي کريمي با نام «چند روز بعد» هم نامعلوم است.

 

عصر جمعه (مونا زندي)

فيلم تحسين شده جشنواره بيست و چهارم فجر، با اينکه چندين بار در نوبت نمايش قرار گرفت، اما تاکنون نتوانسته راهي به پرده سينماها پيدا کند. «عصر جمعه» به دليل موضوع حساسش در همان زمان جشنواره هم با چند مورد اصلاح روبه رو شد اما بعد از آن توانست پروانه نمايش بگيرد. فيلم قرار بود از 23 بهمن سال 86 در گروه عصر جديد اکران شود اما فيلم ديگري در آن زمان اکران شد. بعد از آن حتي صحبت از اکران در خرداد امسال هم به ميان آمد اما هنوز در عمل اتفاقي نيفتاده است. اين نوع تعويق اکران يعني دادن پروانه نمايش و سپس جلوگيري غيررسمي از اکران تا زماني که مدت زمان پروانه نمايش بگذرد و عدم تمديد آن در مورد خيلي از فيلم ها در حال اتفاق است. خدا کند فيلم زندي شامل اين پروسه نشود.

 

جزيره آهني(محمد رسول اف)

محمد رسول اف اولين فيلم بلند سينمايي اش را در سال 83 به تهيه کنندگي ابوالحسن داوودي و در جزيره قشم جلوي دوربين برد. «جزيره آهني» داستان زندگي مردم بي خانماني است که در يک نفتکش متروکه در سواحل جنوبي ايران زندگي مي کنند. در ميان آنها ناخداي پير و مهرباني به نام «ناخدا نعمت» وجود دارد که وظيفه او رهبري و اداره کشتي است. «جزيره آهني» در بخش دو هفته کارگردانان جشنواره کن پذيرفته شد و در جشنواره هاي متعدد ديگري هم شرکت کرد اما با وجود داشتن پروانه نمايش، به دليل برخي تعابير استعاره يي که از اين فيلم برداشت شد، نتوانست در ايران به اکران عمومي درآيد. «جزيره آهني» آخرين فيلم سينمايي است که علي نصيريان در آن به ايفاي نقش پرداخته است.

 

سفر به هيدالو (مجتبي راعي)

ماجراي «سفر به هيدالو» کمي متفاوت از ساير فيلم هاست. اين فيلم ارزش مدار در جشنواره بيست و چهارم بدون هيچ مشکلي به نمايش درآمد و حتي جايزه هنر و تجربه را هم از آن خود کرد. پس از آن «سفر به هيدالو» قرار بود از 29 آذرماه 85 در چند سينماي محدود اکران شود و حتي سردر اين فيلم در سينما فرهنگ نيز نصب شد اما برخي مسائل حاشيه يي باعث جلوگيري از اکران فيلم راعي شد. ماجرا از اين قرار بود که بازيگر مجموعه «نرگس» نقشي فرعي را در فيلم راعي بازي کرده بود و پس از آن ماجراهاي حاشيه يي پيش آمده، تصميم بر اين شد «سفر به هيدالو» براي مدتي نامعلوم به بايگاني سپرده شود. مجتبي راعي پس از جلوگيري از اکران فيلمش در گفت وگويي به طنز اعلام کرد؛« به واسطه مسائل حاشيه يي فيلم و اما و اگرهاي مطرح شده (از آنجا که هيدالو نام تاريخي شوشتر است) بايد بگويم؛ «گنه کرد در بلخ آهنگري / به هيدالو زدند سر مسگري».

 

خاک آشنا (بهمن فرمان آرا)

فيلم فرمان آرا حتي در جشنواره فجر هم پذيرفته شد و در جدول نمايش قرار گرفت اما شرط نمايش فيلم در جشنواره انجام اصلاحيه هاي واردشده بوده است. گويا بهمن فرمان آرا هم هر بار که يک اصلاحيه را انجام مي داده با اصلاحيه يي جديد مواجه مي شده و اين مساله تا جايي ادامه مي يابد که ديگر فرمان آرا حاضر به جرح و تعديل فيلمش نمي شود. بهمن فرمان آرا تنها نماينده نسل قديم کارگردانان ايراني جشنواره 26 در گفت وگويي اعلام کرد سانسور را نمي پذيرد حتي به قيمت بايگاني شدن فيلم. اين چنين بود که «خاک آشنا» تا اطلاع ثانوي به بايگاني سپرده شد. البته گفته مي شود امکان حل مشکل نمايش اين فيلم وجود دارد.

 

تسويه حساب(تهمينه ميلاني)

خيلي ها منتظر بودند ببينند تهمينه ميلاني پس از فيلم رکوردشکن «آتش بس» چه مي کند و اينکه آيا باز هم او مي تواند موفقيت قبلي را تکرار کند يا خير. ميلاني بعد از «آتش بس» يک فيلم زنانه (يا بهتر بگوييم در حمايت از زنان) را با نام «تسويه حساب» جلوي دوربين برد. او براي دومين بار از مهناز افشار در کنار بازيگراني چون اکبر عبدي، محمدرضا شريفي نيا، رضا عطاران، لادن مستوفي و... استفاده کرد تا فيلمش از جذابيت هاي ظاهري پرفروش شدن برخوردار باشد. گويا عبور ميلاني از برخي خط قرمزها در «تسويه حساب» باعث شده ارشاد هيچ گونه تمايلي براي دادن پروانه نمايش به اين فيلم نداشته باشد. خود ميلاني هم در شرايط فعلي ترجيح مي دهد فکر و وقتش را معطوف آماده سازي فيلم جديدش «سوپراستار» کند تا رفع مشکل نمايش «تسويه حساب».

 

به رنگ ارغوان(ابراهيم حاتمي کيا)

در اين سه، چهار سال ابراهيم حاتمي کيا کمتر در مورد فيلم توقيفي اش «به رنگ ارغوان» صحبت کرده و حرف هاي او در شبکه خبر مي تواند از معدود اظهارنظرهايش در اين مورد باشد. چهار سال پيش چند روز مانده به آغاز جشنواره فجر ابراهيم حاتمي کيا تقاضا کرد فيلمش از جشنواره خارج شود تا از برخي سوءتفاهم هاي احتمالي جلوگيري کند. او نامه يي هم به وزير اطلاعات وقت نوشت و ابراز اميدواري کرد فيلمش در آينده يي نزديک و در شرايطي مناسب اکران شود. اما در اين چند سال به رغم تلاش هاي عيان تهيه کننده و نهان کارگردان، هيچ اتفاق مثبتي در مورد رفع مشکل نمايش «به رنگ ارغوان» رخ نداده است. حاتمي کيا در گفت وگويش با شبکه خبر«به رنگ ارغوان» را به يکي از فرزندانش تشبيه کرد که پشت شيشه هاي بخش نوزادان بيمارستان مانده و به پرستاري دلسوز نياز دارد که او را در آغوش بگيرد. ان شاءالله اين پرستار دلسوز هرچه زودتر دست به کار شود و فکري به حال اين فرزند ناکام ابراهيم حاتمي کيا (که به عقيده برخي يکي از بهترين فيلم هاي اوست) بکند.

 

گل يا پوچ و حافظ(ابوالفضل جليلي)

ابوالفضل جليلي در زمينه فيلم هاي اکران نشده رکورددار است. فيلم هاي او با اينکه جشنواره هاي متعددي را تجربه مي کنند اما در ايران به سختي فرصت نمايش مي يابند. چند سال پيش که برخي فيلم هاي نمايش داده نشده او به مدت چند شب از شبکه پخش شد، فرصت خوبي براي تماشاي آثار اين فيلمساز جشنواره گراي سينماي ايران پديد آمد. اما کساني که فيلم «گل يا پوچ» جليلي را چند سال پيش در جشنواره فجر ديدند، اذعان دارند فيلم او طنز جذابي دارد و با چند فيلم آخرش متفاوت است. «گل يا پوچ» با اينکه پروانه نمايش گرفت اما باز هم فرصت اکران پيدا نکرد تا اينکه جليلي تصميم گرفت فيلمش را به شبکه ويدئويي واگذار کند. مشخص نيست چرا پس از گذشت چند ماه از اين واگذاري هنوز اين فيلم عرضه عمومي نشده است. فيلم ديگر جليلي «حافظ» هم هنوز پروانه نمايش عمومي دريافت نکرده است.

 

نيوه مانگ (بهمن قبادي)

قبادي «نيوه مانگ» را به سفارش بنياد موتزارت اتريش و به مناسبت دويست و پنجاهمين سالگرد تولد اين موسيقيدان و آهنگساز بزرگ کارگرداني کرد. قبادي اين بار هم مانند سه فيلم قبلي اش به زادگاهش کردستان رفت تا «نيوه مانگ» را در فضاي مورد علاقه اش بسازد. فيلم داستان نوازنده پير و سرشناس کردستان است که همراه فرزندانش سفري را براي اجراي کنسرت در عراق پس از سرنگوني صدام آغاز مي کند. «نيوه مانگ» با اينکه در جشنواره هاي متعددي شرکت کرده و در چندين کشور هم به صورت محدود اکران شده، اما موفق به دريافت پروانه نمايش در ايران نشده است. «نيوه مانگ» از آخرين فيلم هايي است که هديه تهراني پيش از کم کاري خودخواسته اش در آنها بازي کرده است.

 

سگ هاي ولگرد (مرضيه مشکيني)

مرضيه مشکيني همسر محسن مخملباف پس از اينکه از نمايش عمومي دومين فيلم بلندش «سگ هاي ولگرد» در ايران نااميد شد، اين فيلم را به يکي از شبکه هاي ويدئويي واگذار کرد تا اثرش به اين صورت به دست علاقه مندان برسد و ديده شود اما مجوز پخش ويدئويي فيلم هم صادر نشد تا فعلاً «سگ هاي ولگرد» به بايگاني منتقل شود. اين فيلم که دومين ساخته مرضيه مشکيني پس از «روزي که زن شدم» محسوب مي شود، داستان دو کودک افغاني است که مادر آنها در زندان است و اين دو بچه مي خواهند راهي بيابند تا به زندان بروند و شب را در کنار مادرشان سپري کنند.

 

سفر سرخ (حميد فرخ نژاد)

اگرچه حميد فرخ نژاد بيشتر به عنوان بازيگر شناخته مي شود اما او در سال 79 يک فيلم سينمايي هم کارگرداني کرده است. البته قرار بود «سفر سرخ» يک سريال سه قسمتي محصول گروه جنگ شبکه اول به مدت زمان 150 دقيقه با موضوع سقوط خرمشهر باشد اما پس از مدتي تصميم برآن شد «سفر سرخ» در قالب يک فيلم سينمايي به نمايش درآيد. در سال 80 و در جشنواره بيستم با اينکه اولين ساخته حميد فرخ نژاد هم در بخش مسابقه سينماي ايران و هم در بخش بين الملل پذيرفته شده بود، اما مسوولان تلويزيون تصميم گرفتند اين فيلم را از جشنواره خارج کنند. دليل اصلي هم، دلخوري مسوولان تلويزيون از برگزارکنندگان جشنواره فجر بود چرا که آنها از ميان 10 فيلم ارائه شده به جشنواره توسط تلويزيون تنها يک فيلم و آن هم «سفر سرخ» را قبول کرده بودند. پس از اين ماجرا «سفر سرخ» اجازه نمايش نيافت، به بايگاني سپرده شد و حتي خود حميد فرخ نژاد هم نفهميد چه بر سر فيلمش آمده است.

فيلمبرداري كمدي «چارچنگولي» (سعيد سهيلي) ادامه دارد

جواد رضويان و رضا شفيعي جم در نقش دوقلوهاي به هم چسبيده!


مهرفيلم ايران- در حالي كه فيلمبرداري تازه‌ترين فيلم سعيد سهيلي درباره دوقلوهايي به نام‌هاي شهرام و بهرام در خيابان بهار ادامه دارد، تدوين همزمان «چارچنگولي» نيز آغاز شده است. تا حالا 14 جلسه از فيلمبرداري اين پروژه سپري شده و تمام بازيگران فيلم جلوي دوربين رفته‌اند. بنا بر اين گزارش، تدوين «چارچنگولي» نيز هم‌زمان با فيلمبرداري توسط حسن ايوبي آغاز شده و محل فعلي فيلمبرداري، لوكيشيني در حوالي خيابان بهار است كه نماهاي خارجي فيلم در آن فيلمبرداري مي‌شود.

«چارچنگولي» در مكاني واقع در خيابان ايران كليد خورد و رضا شفيعي جم به همراه جواد رضويان جلوي دوربين حسين ملكي رفتند. فيلمبرداري اين فيلم ظرف 45 روز در تهران و شمال كشور پيش‌بيني شده است.

«چارچنگولي» داستان شهرام و بهرام، برادران دوقلويي‌ است كه از ناحيه كتف و شانه به هم چسبيده‌اند. آنها از نظر ظاهر و عقايد به‌شدت با يكديگر متفاوتند اما مجبورند همديگر را تحمل كنند. اين موضوع باعث اتفاقات طنزي در طول قصه مي‌شود كه...

عوامل پروژه «چارچنگولي»عبارتند از:نويسنده، تهيه كننده و كارگردان: سعيد سهيلي، مدير فيلمبرداري: حسين ملكي، تدوين: حسن ايوبي، صدابردار: جهانگير ميرشكاري، دستيار اول كارگردان و مديربرنامه ريزي: كامبيز دارابي، طراح صحنه و لباس: عباس بلوندي، طراح گريم: بابك شعاعي، مديرتوليد: ميترا احمدي، عكاس: حسن شجاعي، مديرتداركات: اميرهوشنگ حسيني، منشي صحنه: ندا عاصف، دستيار دوم كارگردان: حبيب قليزاده، دستيار اول فيلمبردار: آبتين سهامي، گروه فيلمبرداري: عطا قنبري- غلام طاهري- كاظم حسن زاده- احمد عباسي، مجريان گريم: دانيال شعاعي- خانم تدريسي-سعيد باقري، گروه صحنه و لباس: عليرضا آرايش - بهنام جعفري- صحرا اصغرزاده، امور مالي: كمال افشاري، دستيار صدا: مهدي ابراهيم زاده، دستيار تداركات: داود شفاعتي، پذيرايي: صادق زماني، سرمايه گذاران: سعيد سهيلي، دكتر محمد نجيبي.

جواد رضويان،رضا شفيعي جم، فتحعلي اويسي، بهاره رهنما، رضا فيض نوروزي، مهران رجبي،‌ شهرام قائدي، حسن چودن، مينا جعفرزاده، ساعد سهيلي و مژگان بيات بازيگراني هستند كه در «چارچنگولي» به ايفاي نقش مي‌پردازد..

 

مريم اميرجلالي درباره همكاري با بازيگران در سريال «چارخونه» گفت:
«
واقعاً دیدیم بعضی از این دوستان بازیگر اخلاق حرفه‌ای ندارند»


مهرفيلم ايران- مریم امیرجلالی در جدیدترین گفتگوی خود از گروه تولید "چارخونه" انتقاد کرد و گفت : من در کل به هیچ وجه مشکلی با سروش صحت نداشته و ندارم. بسیار هم برای ایشان و کارشان ارزش قائلم. او انسانی قدرشناس است و فرق کوچکتر و بزرگتر را درک می‌کند. اما متأسفانه هستند افرادی که این را نمی‌فهمند و هر کاری دلشان بخواهد انجام می‌دهند. ما هشت ماه کار کردیم اما واقعاً دیدیم بعضی از این دوستان بازیگر اخلاق حرفه‌ای ندارند. چند ماه از نمايش اين مجموعه روتين طنز تلويزيوني مي‌گذرد و هنوز مسائلي كه پشت صحنه بين بازيگرهاي سريال وجود داشت، باعث خبرساز شدن سريال مي‌شود. اميرجلالي به شخص خاصي اشاره نكرده و حرفش را بدون ذكر نام مشخصي گفته است. تعريف او از سروش صحت، كارگردان سريال، هم براي رفع سوتفاهم‌هايي است كه درباره اختلاف اين بازيگر و كارگردان سر صحنه چارخونه عنوان شده بود



 

هفته نامه : فرهنگي هنري ورزشي سگال (شماره دهم)منتشر شد

وخدايي كه در اين نزديكي ست
بادرود

تازه هاي فن آوري

تبدیل ویندوز XP  به Vienna


تبدیل ویندوز XP به Vienna محصول جدید شرکت مایکروسافت که تا سال 2009 ارائه می شود

 


هفته نامه : فرهنگي هنري ورزشي سگال (شماره دهم)منتشر شد

وخدايي كه در اين نزديكي ست
بادرود

از اين شنبه تا اون شنبه

 

شنبه 11 خرداد 1387 : فعلا خبري نيست

يكشنبه 12 خرداد 1387 : فعلا خبري نيست

دوشنبه 13 خرداد 1387 : ولادت سردبير محترم نشريه سگال (رادش احساني)

 

 


وي ساعت 13 روز 13 ماه 3 سال 1357 در شهرستان محمودآباد ديده به جهان گشود. وي كه فرزند پاك آبهاي نيلگون خزر است همچون خزر دلي دريايي دارد .

با امدن او خانواده ي وي چهار نفري شد. رادش دوران ابتدايي خود را در دبستان انقلاب گذراند و در سال اول راهنمايي در مدرسه ي امام خميني (ره ) بود كه برادر بزرگ خود را (فريبرز احساني ) در سن هجده سالگي بر اثر بيماري از دست داد و دوباره خانوا ده اش يك خانوا ده ي سه نفره شد.

او پس از اتمام دوران راهنمايي ، براي ادامه ي تحصيل در رشته ي هنر به هنرستان شهيد بهشتي آمل رفت.

نامبرده پس از دريافت ديپلم گرافيك از دبيرستان فوق براي خدمت مقدس سربازي اعزام و در نيروي هوايي سمنان دوران آموزشي خود را سپري نمود و بعد از پايان دوره ي آموزشي به تهران منتقل شد. و مدتي در نيروي هوايي ميدان آزادي و بعد در بيمارستان نيروي هوايي در خيابان بعثت خدمت نمود.

رادش احساني دوباره به زادگاه خود برگشت و گلسرايي راه انداخت وي همزمان درس خود را نيز ادامه داده تا در رشته ي هنرهاي زيبا ي دانشگاه تهران قبول و موفق به اخذ مدرك كارشناسي شد.

او كه گرايش شديدي به نويسندگي و سينما داشت در اين رشته فعاليت خود را گسترده تر نمود.

از جمله آثار وي:

مردي كه تاب ميخورد ( فيلم كوتاه _ برنده ي تنديس قايق بلورين از جشنواره ي شنبه هاي تابستان)

روز بخير قهرمان ( مستند _ كه بزودي از گروه ورزش شبكه ي سوم پخش خواهد شد)

مثل آلوچه (مستند _ در حال تدوين)

و كارهايي چون : فانوس كوير ( دستيار كارگردان ) ماجراي ما چند نفر ( دستيار كارگردان ) مدرسه سازي( دستيار كارگردان) و مجموعه ي پخش شده (( معجزه ي اميد )) به عنوان تصوير بردار.

فيلمنامه هايي چون:

شقايق خاموش ( بلند سينمايي)

هست اما نيست ( بلند سينمايي)

سجاده ي سبز ( بلند سينمايي)

مردي كه تاب ميخورد ( كوتاه )

ط مثل طلاق ط مثل طوطي ( كوتاه )

رد عشق ( كوتاه )

كفش آهني ( كوتاه )

حط سوم ( كوتاه )

ننه دريا ( كوتاه)

ديده و دل ( كوتاه )

سفر سرد ( كوتاه)

 اثر ( كوتاه)

ياس جهنمي ( كوتاه)

همچنين وي بنيانگذار كانون توسعه ي فرهنگ و هنر جوان نيز مي باشد و در حال حاضر به عنوان رييس كل كانون در خدمت جوانان پرشور و شعور ايران زمين مي باشد.

سردبير ما دستي بر ادبيات نيز داشته و دارد وي سروده هاي به سبك غزل ، مثنوي و نو نيز سرده است كه تعداي از آن را مي توانيد در وب شخصي اش مطالعه نماييد.

گروه جوان نيز پيشاپيش اين روز را به محضر شما سروران گرامي تبريك عرض مي نمايد.

 

سه شنبه 14 خرداد 1387 : رحلت حضرت امام خميني (ره) و انتخاب حضرت آيت ا... خامنه اي به رهبري



امام خمينى از ولادت تا رحلت

 

در روز بيستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهريـور 1281 هجرى شمسى ( 21 سپتامپر 1902 ميلادى) در شهرستان خمين از توابع استان مركزى ايران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطـهـر سلام الله عليها, روح الـلـه المـوسـوى الخمينـى پـاى بـر خـاكدان طبيعت نهاد .

او وارث سجاياى آباء و اجدادى بـود كه نسل در نسل در كار هـدايـت مردم وكسب مـعارف الهى كـوشيـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمينـى مرحوم آيه الـله سيد مصطفى مـوسـوى از معاصريـن مرحـوم آيه الـلـه العظمـى ميرزاى شيـرازى (رض), پـس از آنكه ساليانـى چنـد در نجف اشـرف علـوم و معارف اسلامـى را فـرا گرفته و به درجه اجتهـاد نايل آمـده بـود بـه ايـران بازگشت و در خمـيـن ملجاء مردم و هادى آنان در امـور دينـى بـود. در حـالـيكه بيـش از 5 مـاه ولادت روح الـلـه نمى گذشت, طاغوتيان و خوانين تحت حمايت عمال حكومت وقت نداى حق طلبـى پـدر را كه در برابر زورگـوئـيهايشان بـه مقاومت بـر خاسته بـود, با گلـوله پاسـخ گفـتـنـد و در مـسير خمـيـن به اراك وى را بـه شهادت رسانـدنـد. بستگان شهيـد بـراى اجراى حكـم الهى قصاص به .تهران (دار الحكـومه وقت) رهـسـپار شـدند و بر اجراى عـدالت اصـرار ورزيدند تا قاتل قصاص گرديد

بديـن ترتبيب امام خـميـنى از اوان كـودكى با رنج يـتـيـمىآشـنا و با مفهوم شهادت روبرو گرديد. وى دوران كـودكـى و نـوجـوانى را تحت سرپرستى مادر مـومـنـه اش (بانـو هاجر) كه خـود از خاندان علـم و تقـوا و از نـوادگان مـرحـوم آيـه الـلـه خـوانسـارى ( صاحب زبـده التصانيف ) بوده است. همچنيـن نزد عمه مـكـرمه اش ( صاحبـه خانم ) كه بانـويى شجاع و حقجـو بـود سپرى كرد اما در سـن 15 سالگى از نعمت وجـود آن دو عزيز نيز محـروم گـرديد .

 

هجرت به قـم, تحصيل دروس تكميلى وتدريس علوم اسلامى

 

اندكـى پـس از هجرت آيه الله العظمـى حاج شيخ عبد الكريـم حايرى يزدى ـ رحـمه الله عليه ـ ( نـوروز 1300 هـجـرى شمسـى, مـطابق بـا رجب المـرجب 1340 هجـرى قمـرى ) امام خمينى نيز رهـسپار حـوزه علميه قـم گرديد و به سرعت مراحل تحصيلات تكميلى علوم حـوزوى را نزد اسـاتيد حـوزه قـم طـى كرد. كه مـى تـوان از فرا گرفتـن تـتـمـه مباحث كـتاب مطـول ( در علـم معانى و بيان ) نزد مرحوم آقا مـيـرزا محمـد علـى اديب تهرانـى و تكميل دروس سطح نزد مرحـوم آيه الـله سيد محمد تقـى خـوانسارى, و بيشتر نزد مرحـوم آيه الـله سـيـد عـلى يثربى كاشانى و دروس فـقـه و اصـول نزد زعيـم حـوزه قـم آيـه الـله العظمى حاج شيخ عبدالكريـم حايرى يزدى ـ رضـوان الـلـه عليهـم نام برد .

پـس از رحلت آيه الله العظمـى حـايـرى يزدى تلاش امـام خمينـى به همراه جمعى ديگر از مجتهديـن حـوزه علميه قـم به نـتيچـه رسـيـد و آيه الله العظمـى(رض) به عنـوان زعـيـم حـوزه عـلمـيـه عازم قـــم گـرديـد. در اين زمان, امام خمينـى به عـنـوان يـكـى از مـدرسيـن و مجتهديـن صـاحب راءى در فـقـه و اصـول و فلسفه و عرفــان و اخلاق شناخته مى شد . حضرت امام طى سالهاى طولانى در حوزه علميه قـم به تدريـس چنديـن دوره فقه, اصـول, فلسفه و عرفان و اخـلاق اسـلامى در فيضيه, مسجـد اعظم, مسجـد محمـديه, مـدرسه حـاج ملاصـادق, مسجد سلماسى, و ... همت گماشت و در حـوزه علميه نجف نيز قريب 14 سال در مسجـد شيخ اعطـم انصــــارى (ره) معارف اهل بـيت و فـقـه را در عاليترين سطـوح تدريـس نمود و در نجف بـود كه بـراى نخـستـيـن بار .مبانـى نظرى حكـومت اسلامـى را در سلسله درسهاى ولايت فـقيه بازگـو نمود.

 

امـام خمينـى در سنگـر مبـارزه و قيــام

 

روحيه مبارزه و جهاد در راه خـدا ريـشـه در بينـش اعـتـقـادى و تربـيت و محيط خانـوادگى و شرايط سـيـاسى و اجـتماعى طـول دوران زندگى آن حضرت داشـتـه است. مـبارزات ايـشان از آغاز نـوجـوانـى آغـاز و سـيـر تكاملى آن به مـوازات تكـامـل ابـعاد روحى و عـلمى ايـشان از يكـسـو و اوضاع و احـوال سياسـى و اجتماعى ايـران و جـوامع اسـلامـى از سـوى ديگـر در اشكـال مخـتـلف ادامـه يـافـته است و در ســـال 1340 و 41 ماجراى انجمـنهاى ايالـتى و ولايـتى فرصـتـى پـديـد آورد تا ايـشان در رهبـريت قـيام و روحـانيـت ايـفاى نقـش كنـد و بـديـن تـرتـيـب قـيـام سراسرى روحانيت و ملت ايـران در 15 خـرداد سال 1342 با دو ويـژگـى برجستـه يعنى رهـبرى واحد امام خمـيـنى و اسلامـى بـودن انگـيـزه ها, و شعارها و هدفهـاى قيام, سرآغـازى شـد بر فـصـل نـويـن مـبارزات مـلـت ايران كه بـعد ها تحت نام انقلاب اسلامى در جهان شناخـتـه و معرفـى شـد امام خمـيـنـى خاطـره خـويـش از جنـگ بيـن المـلل اول را در حاليكه نـوجـوانى 12 ساله بـوده چنين ياد مـى كند : مـن هـر دو جـنـگ بـيـن المللـى را يادم هست ... مـن كـوچـك بـودم لكـن مـدرسـه مى رفـتـم و سربازهاى شـوروى را در هـمان مركزى كه ما داشـتـيـم در خـمـيـن, مـن آنجا آنهـا را مى ديـدم و ما مـورد تاخت و تاز واقع مى شـديـم در جـنـگ بيـن المـلـل اول. حضـرت امام در جايى ديگر با ياد آورى اسامى بـرخى از خوانيـن واشـرار سـتمگر كه در پناه حكـومت مـركـزى بـه غـارت اموال و نواميـس مردم مى پرداختند مى فـرمايد : مـن از بچگى در جـنـگ بـودم ... ما مـورد زلقـى هـا بـوديـم, مـورد هـجـوم رجـبعلـيـهـا بــوديـم و خـودمان تفنگ داشتيـم و مـن در عيـن حالى كه تـقـريـبا شـايـد اوايـل بلوغم بود, بـچـه بودم, دور ايـن سنگـرهايى كه بـسـتـه بـود نـد در مـحل ما و اينها مى خـواسـتند هجـوم كـنند و غـارت كـنند, آنجا مى رفـتـيــم سنگرها را سركشـى مى كرديـم كـودتاى رضا خان در سـوم اسفـند 1299 شمسـى كه بنابر گـواهـى اسـناد و مدارك تاريخـى و غـير قابـل خـدشـه بـوسيله انگليـسها حـمايت و سازمانـدهـى شـده بـود هـر چـنـد كـه بـه سلطنت قاجاريه پايان بخشيد و تا حـدودى حكـومت مـلوك الطـوايـفـى خـوانيـن و اشـرار پـاركنـده را محمـدود سـاخت اما درعـوض آنچـنـان ديكتاتـورى پديد آورد كه در سايـه آن هـزار فامـيـل بر سرنـوشـت مـلـت مظلـوم ايـران حاكـم شدند ودودمان پهـلـوى به تنهايى عهـده دار نقـش سابق خوانين و اشرار گرديد .

در چنينـى شرايطـى روحانيت ايران كه پـس از وقايع نهـضـت مشروطيت در تنگناى هجـوم بى وقـفـه دولتهـاى وقت و عـمال انگليسى از يكـسو و دشمـنيهاى غرب باختگان روشنفـكر مـآب از سـوى ديگر قـرار داشت براى دفاع از اسـلام و حـفـظ موجـوديت خـويـش بـه تكاپـو افـتاد. آيه الـلـه العظمى حاج شيخ عـبدالـكريـم حايرى بـه دعـوت علماى وقت قـم از اراك به ايـن شهـر هجرت كرد واندكـى پـس از آن امـام خـميـنى كه با بـهـره گيرى از استعداد فـوق العاده خـويـش دروس مقـدماتى و سطـوح حـوزه علميه را در خـميـن و ارا ك با سـرعـت طى كرده بود به قـم هجرت كـرد و عملا در تـحكيـم موقعيت حـوزه نـو تاسيـس قـم مـشاركـتى فعال داشت.

زمان چندانـى نگذشت كه آن حضرت در اعداد فضلاى برجـسته اين حـوزه در عرفـان و فلسفه و فقه و اصـول شنـاخته شـد.

پـس از رحلت آيـه اللـه العظمى حايرى ( 10 بهمـن 1315 ه-ش ) حـوزه علميه قـم را خطر انحلال تهـديد مى كرد. عـلماى مـتـعهـد به چاره جويى برخاستند. مدت هشت سال سرپرستى حـوزه علمـيـه قـم را آيات عـظـام :

سيد محمد حجت, سيد صدر الديـن صدر و سيـد محـمـد تقـى خـوانسارى -رضوان الـلـه عليهـم ـ بر عهده گرفتند. در ايـن فاصله و بـخصـوص پـس از سقوط رضاخان, شرايط براى تحقق مرجعيت عظمى فراهـم گرديد. آيه الله العظمى بروجردى شخصيت علمى برجسته اى بـود كـه مـى تـوانست جانشين مناسبـى براى مـرحوم حايرى و حفـظ كيان حـوزه بـاشـد. ايـن پيشنهاد از سـوى شاگردان آيـه الـلـه حايرى و از جمله امام خـمـيـنـى به سرعت تعقيب شـد. شخص امام در دعـوت از آيـه الـلـه بـروجردى براى هجرت به قـم و پذيرش مسئوليت خطـير زعامت حـوزه مجدانه تلاش كرد.

امام خمينـى كه با دقـت شـرايط سياسـى جامعه و وضعـيـت حـوزه ها را زير نظر داشت و اطـلاعات خـويش را از طريق مطالـعه مـستمر كتب تاريخ معاصـر و مجلات و روزنـامـه هاى وقـت و رفـت و آمـد بـه تهـران و درك محضر بزرگانى همچون آيـه الـلـه مـدرس تكـميل مى كرد دريافـته بـود كه تـنها نقـطـه امـيـد بـه رهـايـى و نجات از شـرايط ذلت بارى كه پـس از شكست مشروطيت و بخصـوص پـس از روى كار آوردن رضا خان پديد آمده است, بيدارى حوزه هاى عـلمـيـه و پيش از آن تضـميـن حيات حوزه ها و ارتبـاط معنـوى مـردم بـا روحـانيت مـى بـاشـد.

امام خمينى در تعقيب هدفهاى ارزشمند خويش در سال 1328 طرح اصلاح اساس ساختار حـوزه علميه را با هـمـكارى آيـه الـلـه مـرتضـى حايـرى تهـيـه كرد و بـه آيـه الـلـه بـروجردى ( ره) پـيشـنهاد داد. ايـن طرح از سوى شاگردان امام و طلاب روشـن ضمير حـوزه مـورد اسـتقبال و حمايت قرار گرفت .

اما رژيـم در محاسباتـش اشـتـبـاه كرده بـود. لايحه انجـمـنـهاى ايالتى و ولايتى كـه به مـوجـب آن شـرط مسـلمان بودن, سوگـند به قرآن كريـم و مرد بـودن انـتخاب كـنـنـدگان و كانديـداها تغيير مـى يافت در 16 مهـر 1341 ه - ش به تصـويب كـابـيـنـه اميـر اسـد الـلـه علـم رسيـد. آزادى انتخابات زنان پـوششـى براى مخفى نگـه داشـتـن هـدفـهاى ديگر بـود.

حذف و تغيير دو شـرط نخـست دقـيـقا بـه منظور قانـونـى كـردن حضـور عناصر بهايـى در مصـادر كـشـور انتخاب شـده بـود. چـنانكه قـبـلا نـيـز اشاره شد پـشتـيـبـانى شـاه از رژيـم صهـيـونيـستـى در تـوسعه مناسبات ايران و اسرائـيل شرط حمايـتهاى آمـريـكـا از شـاه بـود. نـفـوذ پـيـروان مـسـلك استعـمـارى بهـائـيت در قـواى سه گانه ايران ايـن شرط را تحقق مـى بخشيد. امام خمـيـنـى به هـمراه عـلماى بزرگ قـم و تهـران به محض انتشار خبر تصويب لايحه مـزبور پـس از تبادل نـظـر دسـت به اعـتـراضات همه جانبه زدند .

نقـش حضرت امام در روشـن ساختـن اهداف واقعى رژيـم شـاه و گوشـزد كـردن رسالت خطير علما و حـوزه هاى علمـيـه در ايـن شـرايـط بـسيـار مـوثـر وكارساز بـود. تلگرافـهـا و نامـه هـا سرگـشـاده اعـتـراض آمـيز علما به شاه و اسـد الـلـه علـم مـوجى از حـمايـت را در اقـشار مخـتلف مردم برانگيخت. لحـن تلگرافـهـاى امام خمـيـنـى به شاه و نخست وزير تند و هشـدار دهنده بود. در يكـى از ايـن تلگرافها آمده بـود :

اينجانب مجددا به شما نصيحت مى كنـم كه بـه اطاعت خـداوند مـتعـال و قانـون اساسـى گردن نهيد واز عواقب وخـيـمـه تخلف از قـرآن و احـكام علماى ملت و زعماى مسلميـن و تخـلف از قانـون اساس بـترسيد وعـمـدا و بـدون مـوجب مـمـلكت را به خطـر نـيـنـدازيد و الا علماى اسلام درباره شمـا از اظهار عقيـده خـوددارى نخـواهنـد كـرد .

بديـن ترتـيـب ماجراى انجـمنهاى ايـالـتى و ولايـتـى تجربـه اى پيروز و گرانقدر براى ملت ايران بـويژه از آنجهـت بـود كـه طى آن ويـژگـيـهـاى شخصيتـى را شناخـتـنـد كه از هر جهـت براى رهـبـرى امت اسلام شايسته بـود. باو جـود شكست شـاه در ماجـراى انجـمـنها, فـشـار آمريكـا بـراى انجـام اصلاحـات مـورد نظر ادامـه يافت. شـاه در ديـماه 1341 هجـرى شمسى اصـول ششگانه اصلاحات خويـش را بر شمرد و خـواستار رفـراندوم شد . امام خمينى بار ديگـر مراجع و عـلمـاى قـم را بـه نـشـست و چاره جويى دوباره فراخواند .

با پيشنهاد امام خمينى عـيـد باسـتانـى نـوروز سـال 1342 در اعـتراض به اقدامات رژيم تحريـم شد. در اعلامـيه حضـرت امام از انـقـلاب سـفـيـد شاه بـه انقـلاب سـيـاه تعـبـيـر و هـمـسـويـى شـاه بـا اهـداف آمريكا و اسرائيل افـشا شده بود . از سـوى ديگـر, شـاه در مـورد آمادگى جامـعـه ايـران بـراى انجام اصلاحات آمـريكا به مـقامات واشـنگـتـن اطـمـيـنان داده بـود و نام اصـلاحات را انقـلاب سـفـيـد نهاده بـود. مخالـفت عـلما براى وى بسيار گران مىآمد .

امام خمـيـنى در اجـتماع مردم, بى پروا از شخـص شـاه به عنـوان عـامل اصلـى جنايات و هـمـپـيـمان بـا اسـرائـيـل ياد مـى كـرد و مـردم را بـه قـيام فرا مـى خـوانـد. او در سـخـنـرانى خـود در روز دوازده فـرورديـن 1342 شديـدا از سـكـوت عـلماى قـم و نجف و ديگر بلاد اسلامى در مقابل جنايات تازه رژيـم انـتـقـاد كرد و فـرمـود : امـروز سكـوت هـمـراهى بـا دستگـاه جبـار است حضـرت امـام روز بعد ( 13 فرورديـن 42 ) اعلامـيـه معروف خـود را تحت عنـوان شاه دوستى يعنى غارتگرى منـتـشر ساخت .

راز تاءثير شگـفت پـيـام امام و كـلام امـام در روان مخاطـبـيـنـش كه تا مرز جانـبازى پيـش مـى رفت را بايـد در هـمـيـن اصـالت انـديشه, صلابت راى و صـداقت بـى شـائبه اش بـا مـردم جستجـو كـرد .

سال 1342 با تحريـم مراسـم عـيـد نوروز آغـاز و با خـون مظـلـوميـن فيضيه خـونرنگ شد. شـاه بر انجام اصـلاحات مـورد نظـر آمـريكـا اصـرار مـى ورزيـد و امام خـمـيـنى بر آگاه كردن مردم و قـيـام آنـان در بـرابـر دخـالتهاى آمـريكـا و خيـانـتهاى شاه پـافـشـارى داشـت. در چهـارده فرورديـن 1342 آيـه الله العظمـى حكيـم از نجف طـى تلگـرافـهـايى بـه علما و مراجع ايران خـواستار آن شد كـه همگـى به طـور دسـتـه جمـعى به نجف هجرت كنند. اين پيشنهاد براى حفـظ جان عـلما و كيان حـوزه ها مطرح شده بود .

حضرت امام بـدون اعـتـنا بـه ايـن تهـديـدها, پاسخ تلگـراف آيـه الـلـه العـظـمى حكيـم را ارسال نمـوده و در آن تاكيـد كرده بـود كـه هـجـرت دسـتـه جمـعى علما و خالـى كـردن حـوزه علميه قـم به مصلحت نيست .

امام خميـنـى در پيامـى( بـه تايخ 12 / 2 / 1342 ) بـمناسـبـت چهـلـم فاجعـه فـيـضـيـه بـر همـراهـى عـلما و مـلت ايران در رويارويـى سـران ممـالك اسلامـى و دول عربـى بـا اسـرائيل غاصب تـاكيد ورزيد وپيمانهاى شـاه و اسـرائيل را محكـوم كرد .

 

قيام 15 خرداد

 

ماه محرم 1342 كه مـصادف با خرداد بـود فـرا رسـيد. امام خمينى از ايـن فـرصت نهـايت اسـتفاده را در تحـريك مردم بـه قيام عـليـه رژيـم مستبد شاه بعمل آورد .

امام خمينى در عـصـر عاشـوراى سال 1383 هجرى قمـى( 13 خرداد 1342شمسى ) در مـدرسه فيضـيـه نطق تاريخـى خـويـش را كه آغازى بر قيام 15 خرداد بود ايراد كرد .

در هميـن سخنرانى بـود كه امام خمـيـنى بـا صداى بلند خطاب به شاه فرمـود : آقا مـن به شما نصيحت مـى كنـم, اى آقاى شـاه ! اى جنـاب شاه! مـن به تو نيصحت مى كـنم دسـت بـردار از اين كارها, آقا اغـفـال مى كنند تو را. مـن مـيل ندارم كـه يـك روز اگر بـخـواهـند تـو بـروى, همه شكر كـنند ... اگر ديكـته مى دهند دسـتت و مى گـويند بخـوان, در اطـرافـش فكـر كـن .... نصـيحت مرا بـشـنـو ... ربط ما بـيـن شـاه و اسرائيل چيست كه سازمان امنيت مـى گـويد از اسرائـيـل حرف نزنـيـد ... مگر شاه اسـرائـيلـى است ؟ شاه فـرمان خامـوش كـردن قـيـام را صادر كـرد. نخست جمع زيادى از ياران امام خمينـى در شـامگاه 14 خرداد دستگيـر و ساعت سه نيمه شب ( سحـرگاه پانزده خـرداد 42 ) صـدها كماندوى اعـزامـى از مركز, منزل حضرت امـام را محاصره كردند و ايشان را در حاليكه مشغول نماز شب بـود دستگيـر و سـراسـيـمـه بـه تهـران بـرده و در بازداشــتگاه باشگاه افـسـران زنـدانـى كـردنـد و غروب آنروز به زندان قـصر مـنتقل نمـودنـد . صـبحگاه پـانـزده خـرداد خبـر دستگيرى رهـبـر انقلاب بـه تهـران, مـشهـد, شيـراز وديگـر شهرها رسيـد و وضعيتـى مشـابه قـم پـديد آورد .

نزديكترين نديم هميشگى شاه, تيمـسار حسيـن فردوست در خاطراتش از بكارگيرى تجربيات و همكارى زبـده ترين ماموريـن سـياسى و امـنيـتى آمريكا براى سركـوب قـيام و هـمچنيـن از سراسـيمگـى شاه و دربـار وامراى ارتـش وساواك در ايـن ساعـات پرده بـرداشـتـه و تـوضـيح داده است كه چگـونه شـاه و ژنـرالهـايـش ديـوانه وار فرمان سركـوب صادر مى كردند .

امام خمينـى, پـس از 19 روز حبـس در زنـدان قـصـر بـه زنـدانـى در پـادگـان نظامـى عشـرت آبـاد منتقل شـد .

با دستگيرى رهبـر نهـضـت و كـشتار وحشيانه مـردم در روز 15 خـرداد 42, قيام ظاهرا سركوب شد. امـام خمـينى در حبـس از پاسخ گفتـن بـه سئوالات بازجـويان, با شهـامت و اعلام ايـنكه هـيـئـت حاكمه در ايـران و قـوه قضائيه آنرا غـير قـانـونـى وفـاقـد صلاحـيت مـى داند, اجتـناب ورزيـد. در شامگاه 18 فـرورديـن سال 1343 بـدون اطلاع قـبـلى, امام خمينى آزاد و به قـم منتقل مـى شـود. بـه محض اطلاع مردم, شـادمـانى سراسر شهر را فرا مـى گيرد وجشنهاى باشكـوهى در مـدرسه فـيـضـيـه و شهـر بـه مـدت چـنـد روز بـر پا مـى شـود . اوليـن سالگـرد قـيام 15خـرداد در سال 1343 با صـدور بيانيه مـشتـرك امام خمـيـنـى و ديگر مراجع تقليد و بيانيه هاى جداگانه حـوزه هاى علمـيه گرامـى داشـتـه شـد و به عنـوان روز عزاى عمـومـى معرفـى شـد.

امـام خمـينـى در هـمـيـن روز ( 4 آبـان 1343 ) بـيانـيـه اى انقلابـى صادر كرد و درآن نـوشـت : دنـيا بـدانـد كه هر گرفـتارى اى كـه ملـت ايـران و مـلـل مسلمـيـن دارنـد از اجـانب اسـت, از آمـريكاست, ملـل اسلام از اجـانب عمـومـا و از آمـريكـا خصـوصـا متنفــر است ... آمـريكـاست كه از اسـرائيل و هـواداران آن پشتيبـانـى مـى كنـد. آمريكاست كه به اسرائيل قـدرت مـى دهـد كه اعراب مسلـم را آواره كند. افشاگرى امام عليه تصـويب لايحه كاپيتـولاسيون, ايران را در آبان سـال 43 در آستـانه قيـامـى دوبـاره قرار داد .

سحرگاه 13 آبان 1343 دوباره كماندوهاى مـسلح اعـزامى از تـهـران, مـنزل امام خمـيـنى در قـم را محاصره كـردنـد. شگـفـت آنـكه وقـت باز داشت, هـمـاننـد سال قـبـل مصادف با نيايـش شبـانه امام خمينـى بـود .حضرت امام بازداشت و بـه هـمراه نيروهاى امـنـيـتى مـستقيما بـه فرودگاه مهرآباد تهران اعـزام و بـا يك فـرونـد هـواپـيـماى نظامى كـه از قبل آماده شـده بـود, تحت الحـفـظ مامـوريـن امـنيـتى و نظامى بـه آنكارا پـرواز كـرد. عـصـر آنـروز سـاواك خـبـر تـبـعـيـد امـام را بـه اتهام اقـدام عليه امنيت كشـور ! در روزنـامه ها مـنتـشـر سـاخت.

عليرغم فضاى خفقان موجى از اعتراضها بـه صـورت تـظـاهـرات در بـازار تهران, تعطيلى طولانى مدت دروس حوزه ها و ارسال طومارها و نامـه ها به سازمانهاى بيـن المللـى و مـراجع تقليـد جلـوه گـر شد.

اقامت امام در تركيه يازده ماه به درازا كشيد در اين مدت رژيم شاه با شدت عمل بـى سابقه اى بقاياى مقاومت را در ايران در هـم شكـست و در غياب امام خمينى به سرعت دست به اصلاحات آمريكا پـسند زد. اقـامت اجبارىدر تـركيـه فـرصتـى مغـتـنـم بـراى امـام بـود تا تـدويـن كتـاب بزرگ تحـريـر الـوسيله را آغاز كند.

 

تبعيـد امـام خمينـى از تـركيه به عراق

 

روز 13 مهرماه 1343 حضرت امام به هـمـراه فرزنـدشان آيه الله حاج آقا مصطفـى از تركيه به تبعيدگاه دوم, كشـور عراق اعزام شدند . امام خمينى پس از ورود بـه بـغداد بـراى زيارت مرقـد ائـمه اطهار(ع) به شهــرهــاى كاظميـن, سامـرا و كـربلا شتـافت ويك هـفـته بعد بـه محل اصلـى اقـامت خـود يعنـى نجف عزيمت كرد.

دوران اقامت طـولانـى و 13 ساله امام خمـينى در نجف در شرايطى آغاز شد كه هر چند در ظاهر فشارها و محدوديـتهاى مستقيـم در حـد ايـران و تـركيه وجـود نـداشت اما مخالفـتها و كارشكـنـيها و زخـم زبانهـا نـه از جـبـهـه دشمـن رويارو بـلكه از ناحيه روحانى نمايان و دنيا خـواهان مخفى شده در لباس ديـن آنچنان گـسترده و آزاردهنده بود كه امام با هـمـه صـبر و بـردبارى معروفـش بارها از سخـتى شرايط مبارزه در ايـن سالها بـه تلخى تمام ياد كرده است. ولى هـيچـيـك از ايـن مصـائب و دشـواريها نـتـوانـست او را از مـسيــرى كه آگـاهانه انتخاب كرده بود باز دارد .

امام خمينى سلسله درسهاى خارج فـقه خـويـش را با همه مخالفتها و كارشكنيهاى عناصر مغرض در آبان 1344 در مسجد شيخ انصارى (ره) نجف آغاز كرد كه تا زمان هجـرت از عراق به پاريـس ادامه داشت . حوزه درسى ايشان به عنـوان يكى از برجسته تريـن حوزه هاى درسى نجف از لحـاظ كيفيت و كميت شـاگـردان شنـاخته شـد .

امام خمينـى از بدو ورود بـه نجف بـا ارسال نامـه ها و پيكـهايى بـه ايران, ارتباط خويـش را بـا مـبارزيـن حـفـظ نـموده و آنان را در هـر منـاسبـتـى بـه پـايـدارى در پيگيـرى اهـداف قـيام 15 خـرداد فـرا مى خواند .

امام خمينى در تمام دوران پـس از تـبـعـيد, عليرغـم دشواريهاى پديد آمـده, هيچگاه دست از مبارزه نـكـشيـد, وبـا سخنـرانيها و پيامهـاى خـويـش اميـد به پيـروزى را در دلها زنـده نگـاه مى داشت .

امام خمينى در گفتگـويى با نمانيده سازمان الفـتـح فـلسطيـن در 19 مهر 1347 ديـدگاههاى خويش را درباره مسائل جهان اسلام و جهاد ملت فلسطين تشريح كرد و در همين مصاحبه بر وجوب اختصاص بخشى از وجـوه شـرعى زكات بـه مجـاهـدان فلسطينـى فتـوا داد .

اوايل سال 1348 اختلافات بـيـن رژيـم شاه و حزب بـعث عراق بـر سر مرز آبـى دو كشـور شدت گرفت. رژيـم عراق جمع زيادى از ايـرانـيان مقيـم اين كشـور را در بـدتريـن شرايط اخراج كرد. حزب بـعث بـسـيار كوشيد تا از دشمـنى امام خمـيـنى با رژيـم ايـران در آن شرايط بـهـره گيرد .

چهار سال تـدريس, تلاش و روشنگرى امام خمـيـنـى تـوانسته بـود تا حـدودى فضاى حـوزه نجف را دگرگـون سازد. اينـك در سال 1348 علاوه بر مبارزين بيـشمار داخل كشور مخاطبين زيادى در عراق, لبـنان و ديگر بـلاد اسلامـى بـودنـد كه نهـضت امام خمينى را الگـوى خويـش مى دانستند .

 

امـام خمينـى و استمـرار مبـارزه ( 1350 ـ 1356 )

 

نيمه دوم سال 1350 اختلافات رژيـم بعثـى عراق و شاه بالا گـرفت و به اخراج و آواره شـدن بسيارى از ايرانيان مقيـم عراق انجاميد. امام خمينى طـى تلگرافى به رئيـس جمهور عراق شديدا اقدامات ايـن رژيـم را محكـوم نمود. حضرت امام در اعتراض به شرايط پيـش آمـده تصميـم به خـروج از عراق گـرفت اما حكـام بـغداد بـا آگـاهـى از پيـامـدهـاى هجـرت امـام در آن شـرايط اجـازه خـروج ندادند سال 1354 در سالگرد قيام 15 خـرداد, مـدرسه فيضيه قـم بار ديگر شاهـد قيام طلاب انقلابـى بـود. فريادهاى درود بر خمينـى ومـرگ بر سلسله پهلـوى به مـدت دو روز ادامه داشت پيـش از ايـن سازمانهـاى چـريكـى متلاشـى شـده وشخصيتهاى مذهى و سياسى مبارز گرفـتار زندانهاى رژيم بودند .

شاه در ادامه سياستهاى مذهـب ستيز خود در اسفنـد 1354 وقيحـانه تاريخ رسمـى كشـور را از مـبداء هجرت پيامـبـر اسلام بـه مبداء سلطنت شاهان هخامنشى تغـيير داد. امام خمينى در واكنيشى سخت, فـتوا به حرمت استفاده از تاريخ بـى پايـه شاهنشاهـى داد. تحريـم اسـتفـاده از ايـن مبداء موهـوم تاريخى هـمانند تحريـم حزب رستاخيز از سـوى مردم ايران اسـتقبال شـد و هر دو مـورد افـتـضاحـى براى رژيـم شاه شـده و رژيـم در سـال 1357 ناگزيـر از عقـب نشينـى و لغو تـاريخ شاهنشاهى شد .

 

اوجگيرى انقلاب اسلامى در سال 1356 و قيام مـردم

 

امام خمينـى كه بـه دقت تحـولات جارى جهان و ايـران را زيـر نظر داشت از فـرصت به دست آمـده نهـايت بـهـره بـردارى را كـرد. او در مرداد 1356 طـى پيامى اعلام كرد : اكنون به واسطـه اوضاع داخلى و خارجى و انعـكاس جنايات رژيـم در مجامع و مطـبـوعات خارجى فرصتى است كه بايد مجامع علمى و فـرهـنگى و رجال وطـنـخـواه و دانشجويان خارج و داخل و انجمـنهاى اسلامى در هر جايـى درنگ از آن استفاده كنند و بى پرده بپا خيزند .

شهادت آيه الله حاج آقا مصطفى خمـينى در اول آبان 1356 و مراسم پر شكـوهـى كه در ايران برگزار شـد نقـطـه آغازى بـر خيزش دوباره حـوزه هاى علميه و قيام جامعه مذهـبى ايران بـود. امام خمـينى در همان زمان به گـونه اى شگفت ايـن واقعه را از الطـاف خفـيـه الهى ناميده بـود. رژيـم شاه با درج مقاله اى تـوهـيـن آمـيـز عـليـه امام در روزنامه اطلاعات انتقام گرفت. اعتراض بـه ايـن مـقـاله, بـه قـيام 19 دى مـاه قـم در سـال 56 منجـر شد كـه طى آن جمعى از طلاب انقلابـى به خـاك و خـون كشيـده شـدند . شاه عليـرغم دست زدن به كشتارهاى جمعى نتـوانست شعله هاى افروخته شده را خاموش كند .

او بسيج نطـامـى و جهاد مسلحـانه عمـومـى را بـعنــــوان تنها راه باقـيمانـده در شرايط دست زدن آمريكا بـه كـودتاى نظامـى ارزيـابـى مى كرد .

 

هجرت امام خمينى از عراق به پاريس

 

در ديدار وزراى خارجه ايران و عراق در نـيـويـورك تصـمـيـم به اخراج امام خمينـى از عراق گرفته شـد. روز دوم مـهـر 1357 مـنزل امـام در نجف بـوسيله قـواى بعثـى محاصره گرديـدانعكاس ايـن خبـر با خشـم گستـرده مسلمانان در ايران, عراق و ديگـر كشـورها مـواجه شـد .

روز 12 مهر ,امام خمينى نجف را به قصد مرز كـويت ترك گـفـت. دولت كويـت با اشاره رژيـم ايـران از ورود امـام بـه ايـن كـشـور جلوگـيـرى كـرد. قـبـلا صحـبـت از هجـرت امام بـه لبـنـان و يا سـوريه بـود امـا ايشان پـس از مشـورت با فـرزنـدشان ( حجه الاسلام حاج سيـد احمـد خمينـى ) تصميـم بـه هجـرت به پاريـس گرفت. در روز 14 مهـر ايشان وارد پاريس شدند .

و دو روز بعد در منزل يكى از ايرانـيـان در نوفـل لـوشـاتــو ( حـومـه پاريـس ) مستقـر شـدنـد. ماءمـوريـن كاخ اليزه نظر رئيـس جـمهـور فـرانسه را مبنـى بـر اجتناب از هرگـونه فـعـالـيـت سـياسـى بـه امام ابلاغ كـردنـد. ايـشـان نيز در واكـنـشــى تنـد تصـريح كـرده بـود كه ايـنگونـه محدوديتها خلاف ادعاى دمكراسى است و اگر او ناگزير شـود تا از ايـن فرودگـاه بـه آن فـرودگـاه و از ايـن كـشـور بـه آن كـشـور بـرود بـاز دست از هـدفهايـش نخـواهـد كشيـد .

امام خمـيـنى در ديـماه 57 شـوراى انقلاب را تكشيل داد. شاه نيز پـس از تشكيل شـوراى سلطـنـت و اخـذ راى اعـتـماد بـراى كـابـينه بختيار در روز 26 ديـماه از كشـور فـرار كـرد. خـبـر در شـهـر تهران و سپـس ايران پيجيد و مردم در خيابانها به جشـن و پايكـوبى پرداختند

 

بازگشت امام خمينى به ايران

پس از 14 سال تبعيـد

 

اوايل بهمـن 57 خبر تصميم امام در بازگشت بـه كـشور منتشر شد. هر كس كه مى شنيد اشك شوق فرو مى ريخت. مردم 14 سال انتظار كشيده بـودنـد. اما در عيـن حال مردم و دوستان امام نگـران جان ايشان بـودند چرا كه هنوز دولت دست نشانده شاه سر پا و حكومت نظامى بر قرار بود. اما امام خمينى تصميـم خويـش را گرفته و طى پيامـهـايى به مردم ايران گـفـته بـود مى خـواهد در ايـن روزها سرنـوشـت سـاز و خطير در كنار مردمـش باشد. دولت بخـتـيار با هماهنگى ژنرال هايزر فـرودگـاههاى كشـور را به روى پـروازهـاى خـارجى بست.

دولت بختيار پـس از چنـد روز تـاب مقـاومـت نـيـاورد و ناگزيـر از پذيرفتـن خـواست ملت شـد. سرانجام امام خمينـى بامداد 12 بهمـن 1357 پـس از 14 سال دورى از وطـن وارد كشـور شـد . استقبال بـى سـابـقـه مـردم ايـران چنـان عـظـيـم و غـيـر قـابل انكـار بــود كه خبرگزاريهاى غربـى نيز ناگزير از اعـتـراف شـده و مستـقـبـليـن را 4 تا 6 ميليون نفر برآورد كردند .

 

رحلت امام خمينى

وصال يار, فراق ياران

 

امام خمينى هـدفها و آرمانها و هـر آنچه را كه مـى بايــست ابـلاغ كنـد , گفته بـود و در عمـل نيز تـمام هستيـش را بـراى تحقق هـمان هـدفها بـكار گرفته بـود . اينك در آستـانه نيمه خـرداد سـال 1368 خـود را در آماده ملاقات عزيزى مى كرد كه تمام عمرش را براى جلب رضاى او صرف كرده بـود و قامتش جز در بـرابـر او , در مـقابل هيچ قدرتى خـم نشده , و چشـمانش جز براى او گريه نكرده بـود . سروده هاى عارفانه اش همه حاكى از درد فـراق و بيان عطـش لحظه وصال محبوب بـود . و اينك ايـن لحظه شكـوهمنـد بـراى او , و جانــكاه و تحمل ناپذير بـراى پيروانـش , فـرا مـى رسيد . او خـود در وصيتنامه اش نـوشـته است : با دلى آرام و قلبـى مطمئن و روحى شاد و ضميرى اميدوار به فضل خدا از خدمت خـواهران و برادران مرخص و به سـوى جايگاه ابــدى سفر مى كنـم و به دعاى خير شما احتياج مبرم دارم و از خداى رحمن و رحيـم مى خـواهـم كه عذرم را در كوتاهى خدمت و قصـور و تقصير بپذيـرد و از مـلت امـيدوارم كه عذرم را در كـوتاهى ها و قصـور و تقصيـرها بـپذيـرنـد و بـا قــدرت و تصميـم و اراده بــه پيش بروند .

شگفت آنكه امام خمينـى در يكـى از غزلياتـش كه چنـد سال قبل از رحلت سروده است :

 

انتظار فرج از نيمه خرداد كشم . سالها مى گذرد حادثه ها مى آيد.

 ساعت 20 / 22 بعداز ظهر روز شنبه سيزدهـم خـرداد ماه سـال 1368 لحظه وصال بـود . قــلبـى از كار ايستـاد كه ميليـونها قلــب را بـه نور خدا و معنـويت احـياء كرده بـود . بــه وسيله دوربين مخفـى اى كه تـوسط دوستان امــام در بيمارستان نصب شده بـود روزهاى بيمارى و جريان عمل و لحظه لقاى حق ضبط شده است. وقتى كه گوشه هايـى از حالات معنوى و آرامـش امام در ايـن ايـام از تلويزيون پخـش شـد غوغايى در دلها بر افكند كه وصف آن جــز با بودن در آن فضا ممكـن نيست . لبها دائمـا به ذكـر خـدا در حـركت بود.

در آخرين شب زندگى و در حالى كه چند عمل جراحى سخت و طولانى درسن 87 سالگى تحمل كرده بود و در حاليكه چنديـن سرم به دستهاى مباركـش وصل بـود نافله شب مى خـواند و قـرآن تلاوت مـى كرد . در ساعات آخر , طمانينه و آرامشى ملكـوتـى داشـت و مـرتبا شـهادت بـه وحـدانيت خـدا و رسالت پيـامبـر اكرم (ص) را زمـزمه مـى كـرد و بـا چنيـن حــالتى بـود كه روحـش به ملكـوت اعلى پرواز كرد . وقتى كه خبر رحلت امــام منتشر شـد , گـويـى زلزله اى عظيـم رخ داده است , بغضها تـركيـد و سرتاسر ايران و همـه كانـونهايـى كـه در جـهان بـا نام و پيام امام خمينـى آشـنا بـودنـد يــكپارچه گـريستند و بـر سر و سينه زدنـد . هيچ قلـم و بيـانـى قـادر نيست ابعاد حـادثه را و امواج احساسات غير قابل كنترل مردم را در آن روزها تـوصيف كند.

مـردم ايـران و مسلمانان انقلابى , حق داشتـند اينـچنيـن ضجه كـنند و صحنه هايى پديد آورند كه در تاريخ نمونه اى بـديـن حجم و عظـمت براى آن سراغ نداريـم. آنان كسـى را از دست داده بـودند كـه عـزت پـايمال شـده شان را بـاز گـردانده بود , دست شاهان ستمگر ودستهاى غارتگران آمريكايى و غربـى را از سرزمينشان كـوتاه كرده بود , اسلام را احــياء كـرده بــود , مسلمـيـن را عــزت بـخـشـيـده بـــود , جمهـورى اسلامـى را بـر پـا كـرده بـود , رو در روى همـه قـدرتهاى جهـنمـى و شيـطانـى دنـيا ايستاده بـود و ده سال در بـرابـر صـدها تـوطئه برانـدازى و طـرح كـودتا و آشـوب و فتنه داخلـى و خارجـى مقاومت كرده بود و 8 سـال دفـاعى را فـرمانـدهـى كرده بـود كه در جبهه مقابلـش دشمنـى قـرار داشت كه آشكارا از سـوى هر دو قـدرت بزرگ شرق و غرب حمايت همه جانبه مـى شـد . مردم ,رهبر محبـوب و مرجع دينـى خـود و منادى اسلام راستيـن را از دست داده بـودند .

شايـد كسانـى كه قـادر به درك و هضـم ايـن مفاهيـم نيستنـد , اگـر حالات مردم را در فيـلمهاى مـراسـم توديع و تشييع و خاكسپارى پيكر مطهر امام خمينـى مشاهده كنـنـد و خـبر مرگ دهها تـن كه در مقابل سنگينـى ايـن حادثه تاب تحمـل نيـاورده و قـلبـشان از كار ايستـاده بـود را بشنـوند و پيكرهايى كه يكـى پـس از ديـگرى از شـدت تـاثـر بيهوش شـده , بر روى دسـتها در امـواج جمعـيت به سـوى درمانگاهها روانه مى شـدند را در فيلمها و عكسها ببيننـد , در تفسير ايـن واقعيتها درمانده شوند .

امـا آنـانكه عشـق را مـى شنـاسنـد و تجـربـه كـرده انـد , مشكلـى نـخواهند داشت . حقيقـتا مردم ايران عاشق امام خمينى بـودند و چـه شعار زيبا و گـويايى در سالگرد رحلتـش انتخاب كرده بـودند كه :

عشق به خمينـى عشق به همه خوبيهاست .

روز چهاردهم 1368 , مجلس خبرگان رهـبـر تشكيل گرديـد و پـس از قرائت وصيتنامه امـام خمينى تـوسـط حضرت آيـه الله خامنه اى كه دو ساعت و نيـم طـول كشيد , بحث و تبـادل نظر براى تعييـن جانشينـى امام خمينـى و رهبر انقلاب اسلامـى آغاز شد و پـس از چنديـن ساعت سـرانجام حضرت آيـه الله خامنه اى ( رئيـس جمهور وقت ) كه خود از شـاگـردان امـام خمينـى ـ سلام الله عليه ـ و از چهره هاى درخشـان انقلاب اسلامـى و از يـاوران قيـام 15 خـرداد بـود و در تـمـام دوران نهضت امـام در همـه فـراز و نشيبها در جـمع ديگـر يــاوران انـقلاب جـانبـازى كرده بود , به اتفاق آرا براى ايـن رسالـت خطير بـرگـزيده شد . سالها بـود كه غـربيـها و عوامل تحت حمايتشان در داخل كشـور كه از شكست دادن امـام ماءيـوس شـده بـودند وعده زمان مرگ امـام را مى دادند .

اما هـوشمندى ملت ايران و انتخاب سريع و شايسته خـبرگان و حمايـت فـرزنـدان و پيـروان امـام همه اميدهاى ضـد انقلاب را بـر بـاد دادنـد و نه تنها رحلت امـام پايان راه او نبـود بلكه در واقع عصر امام خمينـى در پهـنه اى وسيعـتر از گـذشـته آغاز شده بـود . مگر انديشه و خـوبى و معنويت و حقيقت مى ميرد ؟ روز و شـب پانزدهـم خرداد 67 ميلونها نفر از مردن تهران و سـوگوارانى كه از شهرها و روستاها آمـده بـودند , در محل مصلاى بـزرگ تهـران اجتماع كردنـد تـا بـراى آخـريـن بـار با پيكر مطهر مـردى كه بـا قيـامش قـامت خميـده ارزشها و كرامتها را در عصر سياه ستـم استـوار كرده و در دنـيا نهـضتـى از خـدا خواهى و باز گشت به فطرت انسانى آغاز كرده بود , وداع كنند.

هيچ اثرى از تشريـفات بـى روح مـرسـوم در مراسـم رسمى نبـود . همه چيز, بسيجى و مردمى وعاشقانه بـود. پيـكر پاك و سبز پوش امـام بـر بـالاى بـلنـدى و در حلـقه ميليـونها نفـر از جمعيت مـاتـم زده چـون نگينى مى درخشيد . هر كس به زبان خويـش با امامـش زمـزمه مى كرد و اشك مـى ريخت . سـرتاسـر اتـوبان و راههاى منتهى به مصلـى مملـو از جميعت سياهپوش بود .

پـرچمهاى عزا بـر در و ديـورا شهر آويخته و آواى قرآن از تمام مساجد و مراكـز و ادارات و مـنازل بگـوش مـى رسيـد . شـب كـه فـرا رسيـد هزاران شمع بياد مشعلـى كه امـام افـروخـته است , در بـيابـان مصلـى و تپه هـاى اطـراف آن روشـن شـد . خـانـواده هـاى داغدار گرداگرد شمعـها نشسته و چشمانشان بر بلنداى نـورانـى دوخته شـده بود .

فرياد يا حسيـن بسيجيان كه احساس يتيمى مـى كـردنـد و بــر سـر و سينه مـى زدنـد فـضا را عـاشـورايـى كرده بـود . بـاور اينـكـه ديـگر صداى دلنشيـن امام خمينـى را در حسينيه جماران نخـواهند شنيد , طاقتـها را بـرده بـود . مـردم شـب را در كـنار پيـكـر امـام بـه صبـح رسانيدند . در نخستنى ساعت بامداد شانزده خــرداد , مـيـلـونهـا تـن به امامت آيت الله العظمـى گلپايگانى(ره) با چشمانى اشكبار برپيكر امام نماز گذاردند .

انبـوهى جمعيت و شكوه حماسه حضـور مـردم در روز ورود امام خمـينى به كشـور در 12 بهمـن 1357 و تـكـرار گسـتـرده تـر ايـن حماسـه در مـراسـم تشييع پيكر امام , از شگفـتيهاى تـاريخ اسـت . خـبرگـزاريهاى رسمـى جهـانـى جمعيت استقبال كننده را در سال 1357 تا 6 ميليـون نفر و جمعيت حاضـر در مــراسـم تشـييـع را تا 9 ميليـون نفر تخميـن زدند و ايـن در حالى بـود كه طى دوران 11 سـاله حكومت امام خمينى بـواسطه اتحـاد كشـورها غربـى و شرقى در دشمنى با انـقلاب و تحميل جنگ 8 ساله و صـدهـا تـوطـئه ديـگـر آنـان , مردم ايـران سخـتيها و مشكلات فـراوانـى را تحـمـل كرده و عزيزان بى شمارى را در ايـن راه از دست داده بـودند و طـبعا مـى بـايـست بـتدرج خسته و دلسرد شـده باشنـد امـا هرگز اينچنيـن نشـد . نسل پرورش يـافـته در مكتب الـهى امام خمينى به ايـن فرمـوده امام ايـمان كامـل داشـت كه :در جهـان حجـم تحمل زحمـتها و رنجها و فداكاريها و جان نثـاريها ومحروميتها مناسب حجـم بـزرگى مقصـود و ارزشمندى وعلـو رتـبـه آن است پـس از آنـكه مراسـم تـدفيـن به علت شـدت احسـاسات عـزاداران امـكان ادامـه نيافت , طـى اطلاعيه هاى مـكرر از راديـو اعلام شـد كـه مـردم بـه خانه هايشان بازگردند , مراسـم به بعد مـوكـول شــده و زمــان آن بعـدا اعلام شد . براى مسئوليـن تـرديـدى نـبـود كه هر چه زمان بگذرد صـدها هزار تـن از علاقه مندان ديگر امـام كـه از شهـرهاى دور راهـى تهران شده اند نيز بر جمعيت تشييع كننـده افـزوده خـواهـد شـد , ناگزير در بعدازظهر همان روز مراسم تـدفـين بـا همان احساسات و بـه دشـوارى انـجـام شـد كـه گـوشـه هـايـى از اين مـراسـم بـوسـيـله خبرنگـاران بـه جهان مخابره شـد و بدين سان رحلت امام خمينـى نيز همچـون حياتـش منـشاء بيـدارى و نهضتـى دوباره شـد و راه و يادش جاودانه گرديد چرا كـه او حقيـقت بـود و حقيقت هميشه زنـده است و فناناپذير .

 

چهارشنبه 15 خرداد 1387 : قيام خونين 15 خرداد (1342)



پانزدهم خرداد، نقطه عطفی است در تاريخ معاصر؛ يادگاری است از پيوند معنوی توده های عظيم مردم کشور ما؛ واکنشی است از احساس عميق مذهبی ملت ايران؛ نمايشی است ازبه پاخاستن مردمی که می خواستند ظلم و ستم را از بن بر کنند؛ تجسمی است از تاريخ اسلام و درجه ای است برای سنجش فداکاری و از خود گذشتگی انسان هايي که به دنبال آرمان الهی حرکت می کنند. پانزدهم خرداد، روز قيام خونين مردم جان برکفی است که به نام اسلام و برای اسلام به ميدان آمدند تا سلطه طاغوتيان را از کشورشان برچينند

 دستگيری امام خمينی (ره)

در سحرگاه پانزدهم خرداد سال 1342، دژخيمان رژيم ستم شاهی به خانه امام خمينی رحمة الله يورش بردند. آنها امام را که سه روز پيش از آن، به مناسبت عاشورای حسينی در مدرسه فيضيه، در سخنان کوبنده ای، از جنايات شاه و اربابان آمريکايی و اسرائيلی او پرده برداشته بود، دستگير و دور از چشم مردم، به زندانی در تهران منتقل کردند. هنوز چند ساعتی از اين حادثه نگذشته بود که خيابان های شهر قم، زيرپای مردان و زنان انقلابی – که در اعتراض به رژيم شاه و حمايت از رهبرشان فرياد برآورده بودند – به لرزه درآمد. اين صحنه، درآن روز در تهران و چند شهر ديگر نيز به وجود آمد و بدین ترتيب، مردم ايران با اين قيام گسترده، نشان دادند که خواستار برقراری حکومت اسلامی و پايان دادن به رژيم ستمشاهی هستند.

 

قيام پانزدهم خرداد قم

پس از انتشار خبر دستگيری امام (ره) در پانزدهم خرداد 1342، بسياری از مردم قم، به منزل ايشان رفتند و به اتفاق فرزندشان، حاج آقا مصطفی، در حدود ساعت شش بامداد، به سمت حرم مطهر حضرت معصومه (س) حرکت کردند. پس از مدتی، صحن مطهر و خيابان های اطراف، لبريز از جمعيتي شد که شعار " يا مرگ يا خمينی" را با هيجان شديدی تکرار می کردند. در همان زمان، علما و مراجع وقت هم با صدور بيانيه هايی، خواستار آزادی فوری حضرت امام (ره) شدند. در حدود ساعت ده صبح، با ورود نيروهای مسلّح برای تقويت نيروهای شهربانی قم، تيراندازی و رگبار مسلسل ها شروع شد و تعداد زيادی از مردم زخمی شده يا به شهادت رسيدند. شدّت تيراندازی به حدّی بود که امکان انتقال زخمی ها و اجساد شهيدان نبود و اين کشتار، تا ساعت پنج عصر ادامه يافت.

 

حمام خون در تهران

در پانزدهم خرداد 1342، مردم تهران هم چون ساير شهرها، در اعتراض به دستگيری امام خمينی (ره) به خيابان ها ريختند و قيام خونين خويش را آغاز کردند. سيل خروشان کشاورزان غيور و کفن پوش ورامين، دهقانان کن و نيز مردم جماران به سوی تهران سرازير شد. انبوه جمعيت بازاری، بار فروش، دانشگاهی و اقشار مختلف مردم، با فريادهای رعد آسای "يا مرگ يا خمينی" و "مرگ بر شاه" تهران را به لرزه درآورد. شاه که در برابر قيام قهر آلود ملٌت، تاج و تخت خود را درحال زوال می ديد، با رگبار مسلسل به جنگ ملٌت مظلوم رفت و تهران را در پانزدهم خرداد 1342، به کشتارگاه مخوف و حمام خون تبديل ساخت.

 

راه پيمايی در ساير شهرها

در روز پانزدهم خرداد 1342، در بيشتر شهرها، درگيری، راه پيمايی، برگزاری جلسات و نيز سخنرانی بر ضد رژيم و اعتراض به دستگيری امام صورت گرفت. در بعضی از شهرها مانند شيراز، تبريز و مشهد، اعتراض از شدٌت و گشتردگی بيشتری برخوردار بود که در اثر اين حوادث، تعداد زيادی کشته، مجروح يا زندانی شدند.

 

تلاش رژيم برای تغيير واقعيت

قيام پانزدهم خرداد، جوششی از طرف مردم بود برای درهم کوبيدن رژيم سلطنت و گرچه به سرعت نتيجه قطعی نداد، آثار بسيار باقی گذاشت. از اين رو، عوامل رژيم حاکم، به روش های گوناگون کوشيدند با استفاده از همه امکانات و ازجمله رسانه های گروهی، جنبه اسلامی و مردمی را از آن بگيرند و جهت خارجی به آن داده، افکار عمومی را فريب دهند. بنابراين رژيم مدعی شد که عده ای از مردم، برای به دست آوردن پول، به تهاجم بر ضد دولت دست زده اند و گفتند که اين پول ها را شخصی به نام "جمال عبدالناصر" فرستاده تا در ايران، توطئه هايی صورت گيرد. البته با همه اين تلاش ها و ادعاهای پوچ و بی اساس، شعله قيام پانزدهم خرداد 1342، روز به روز روشن تر می گرديد.

 

پانزدهم خرداد در مطبوعات جهان

پس از قيام پانزدهم خرداد 1342، مطبوعات خارجی به صورت های مختلف و با تيترهايی درشت، از اين روز نام بردند. برای مثال روزنامه "دی ولت" در شماره 129 خود نوشت: "در تهران، صدها نفر کشته شده اند. دولت عَلَم، حکومت نظامی اعلام کرد. ارتش با تانک و مسلسل، بر ضد طرفداران رهبر مسلمانان، [امام] خمينی که عليه اصلاحات شاه دست به اعتراض زده اند، وارد عمل شد". يا روزنامه "الاهرام" در 16 خرداد نوشت: "ديروز تهران در آتش خشم شعله ور شد... اين، شديدترين تظاهرات ضد شاه بود وهنگامی آغاز شد که رهبر دينی، روح الله خمينی و ياوران او دستگير گرديدند".

 

انعکاس نهضت پانزدهم خرداد

پس از واقعه پانزدهم خرداد 1342، با وجود سانسورهای شديد دستگاه شاه، خبرهای دستگيری امام خمينی(ره) و قيام 15 خرداد؛ در مدت کوتاهی، تنها در سراسر کشور، که به فراتر از مرزها گسترش يافت و موجی از نفرت و خشم بر ضد شاه به راه افتاد. حوزه های علميه نجف، کربلا و کاظمين، به حمايت از امام خمينی (ره)، تلگراف هايی به سران کشورهای اسلامی و سازمان های بين المللی مخابره و کشتار پانزدهم خرداد رژيم را به شدٌت محکوم کردند. تمام اين جريان ها در حالی صورت می پذيرفت که در مطبوعات کشور هيچ خبری ازحقايق و وقايع منعکس نمی شد.

 

اعتراض شخصيت ها

پس از واقعه خونين پانزدهم خرداد 1342 و کشتار مردم ايران، شخصيت های سياسی و علمی نقاط مختلف جهان، با صدور اطلاعيه هايی، مراتب اعتراض خويش را اعلام می داشتند. از آن جمله می توان به اعلاميه اعتراض آميز شيخ محمود شلتوت، مفتی و رئيس دانشگاه الازهر مصر اشاره کرد که شش روز پس از قيام پانزدهم خرداد صادر شد. در اين بيانيه، دستگيری علما و اهانت به ساحت مقدٌس آنان، داغ ننگی بر پيشانی عالم انسانی معرفی گرديده است. وی طیٌ تلگرافی، خطاب به شاه خواست از تجاوز به حريم روحانيت و علمای اسلام خودداری کند وهر چه زودتر، علمای بازداشت شده را آزاد سازد.

 

آزادی امام امٌت

جنبش پانزده خرداد، اگرچه واکنش طبيعی مردم مسلمان در برابر مصوٌبات خلاف اسلام رژيم و بازداشت امام خمينی(ره) بود، آزادی فوری ايشان را در برنداشت. از اين رو، اعتراض ها از همه نقاط ادامه داشت و سرانجام علمای طراز اوٌل کشور،برای چاره جويی، در تهران اجتماع کردند. رژيم حاکم که از يک پانزده خرداد ديگر بيمناک بود، کوشيد آنها را پراکنده سازد و قدمی در راه خواست آنها برندارد. از طرفی مراجع تقليد، اعلاميه ای صادر کردند مبنی بر اين که امام خمينی (ره) مجتهد جامع الشرايط و مرجع تقليد است و براساس قانون، از محاکمه و تعرٌض مصون است. سپس با انتشار اين مطلب، رژيم خود به خود مجبور شد برای فرو نشاندن نارضايتی های عمومی، امام خمينی را در هجدهم فروردين 1343 آزاد کند.

 

ندای ملکوتی امام

حادثه سترگ پانزدهم خرداد 1342، در اوج اصلاحات دروغين شاه خائن اتفاق افتاد؛ چرا که در آن زمان، اختناقی فراگير بر ايران سايه افکنده بود. در اين جوٌ، ناگهان ندای ملکوتی امام از شهر مقدس قم بلند شد و باافشای نقشه خائنانه شاه، مردم را از آن چه درپشت پرده ها می گذشت، آگاه کرد. آری، امام در ضمن بيدار کردن مردم، آنان را برای قيامی صددرصد اسلامی دعوت کرد و چارچوب قيام را به آنان نشان داد. از اين رو در روز پانزده خرداد گروهی از متعهدان و مخلصان که خبر دستگيری امام را شنيدند، قيام خويش را آغاز نمودند و با شعارهای "لااله الا الله" و "يا مرگ يا خمينی" ديگران را از خواب غفلت بيدار و بنيان های انقلابی استوار را پايه ريزی کردند.

 

اسلامی بودن قيام پانزده خرداد

در قيام پانزدهم خرداد 1342، شعارهايی که از حنجره های دردمند ملٌت ايران بلند می شد، صرفاً اسلامی و مذهبی بود و به طور کلٌی حرکت پانزدهم خرداد، به دليل توهين به اسلام و رهبری اسلام که از هر طرف مورد هجوم قرار گرفته بود، برپاشد. اگر اين نهضت خداجويانه مردم در آن روز با آن وسعت به وجود نمی آمد، رژيم ستم شاهی جرأت بيشتری از خود نشان می داد و اساس اسلام را در کشورمان از بين می برد و اهداف اربابان آمريکايی خود را محقق می گرداند.

 

مردمی بودن نهضت پانزده خرداد

قيام پانزدهم خرداد 1342، قيامی کاملاً مردمی بود و تکيه گاهی جز مردم رنج ديده و مظلوم ايران نداشت. اصالت اين قيام، در خروش عاشقانی بود که عارفانه در راه رضای معبود خويش، به ندای رهبر دل سوزشان پاسخ مثبت دادند و برای حمايت از آرمان های او، آماده شهادت و جان فشانی شدند. اينان، نه چهره های سياسی محض بودند و نه مردمی که برای هواهای نفسانی و مادٌی قيام کرده باشند، بلکه همين مردم پاک دل کوچه و بازار بودند که يک صدا و يک نوا بر ضد ظلم و خيانت رژيم ستم شاهی پهلوی به پا خاستند. به همين دليل، رژيم شاه سخت به وحشت افتاد و چاره ای جز گلوله باران مردم نديد.

 

پايان افسانه جدايی دين از سياست

قيام پانزده خرداد، به افسانه جدايی دين از سياست که بيش از نيم قرن، از سوی استعمارگران رژيم های دست نشانده آنان تبليغ و ترويج شده بود، پايان داد و جداناپذيری اسلام از سياست را، برای همگان آشکار کرد و اسلام ناب محمٌدی را از اسلام آمريکايی باز شناسانيد. از آن پس، اسلام راستين که تا دیروز جايی در مجامع علمی و روشن فکری نداشت، در ميان نسل تحصيل کرده و به ويژه دانشگاهيان راه يافت و گام به گام گسترش پيدا کرد و فعاليت های سياسی بر پايه اسلام، به عنوان بزرگ ترين جريان سياسی در ايران اوج گرفت و پيشرفت کرد و زمينه ساز انقلاب اسلامی شد.

 

پانزده خرداد در کلام امام خمينی (ره)

امام خمينی (ره) آن پير فرزانه انقلاب، درباره روز پانزده خرداد 1342 چنين فرمودند: "روز پانزده خرداد، در عين حال که چون عاشورا، روز عزای عمومی ملٌت مظلوم است، روز حماسه آفرين 15 خرداد، بزرگداشت ارزش های انسانی در طول تاريخ است." ايشان در سخنانی ديگر فرمودند: "قيام پانزده خرداد، اسطوره قدرت ستم شاهی را در هم شکست و افسون ها را باطل کرد. شهادت جوانان رشيد و زنان و مردان در آن روز، سدٌ عظيم قدرت شيطانی را از بنيان سست کرد. خون سلحشوران کاخ نشين، کاخ های ستم را درهم کوبيد. ملٌت عظيم الشأن با قيام و نثار خون فرزندان عزيز راه قيام را برای نسل های آينده گشود و ناشدنی ها را شدنی کرد".

 

گرمی بخش جان ها

قيام پانزده خرداد سال 1342، جرقٌه ای آتش بار بر خرمن باروت جامعه خفقان گرفته و شب زده ايران افکند و زمينه جنب و جوش و شور و خروش ايثار گرانه و فداکارانه را فراهم کرد. ملٌت ايران با الهام از راه و روند حماسه آفرينان پانزدهم خرداد، به عنوان اسوه های ايثار و شهادت، درس جانبازی، فداکاری و پايداری آموختند، روزهای شور و حماسه فراوانی پديد آوردند و نهضت اسلامی امام بر ضد طاغوت را تداوم بخشیدند. مبارزه پی گير و مقاومت خستگی ناپذير ملٌت ايران، از سال 42 تا 57 که به انقلابی اسلامی کشيده شد ريشه در قيام خونين پانزده خرداد داشت و برگرفته از جانبازی های زنان و مردان قهرمان آن روز تاريخی بود.

 

 

پنجشنبه 16 خرداد 1387 : روز جهاني محيط زيست



شعار روز جهاني محيط زيست :

 پيش به سوي كاهش اقتصاد كربني

 

شعار ملي هفته محيط زيست :

محيط زيست سالم بستر نوآوري و شكوفايي

پنج شنبه 16/3/1387 

محيط زيست ، خانواده ، آموزش

 

جمعه 17/3/1387 

محيط زيست ، اسلام و مسئولين

 

شنبه 18/3/1387 

محيط زيست ، توسعه پايدار ، ترافيك

 

يكشنبه 19/3/1387 

محيط زيست ، صنعت ، انرژي

 

دوشنبه 20/3/1387 

محيط زيست ، ميراث طبيعي و فرهنگي

 

سه شنبه 21/3/1387 

محيط زيست ، افكار عمومي ، رسانه

 

چهارشنبه 22 /3/1387 

محيط زيست ، ورزش ، سلامت

 

به مناسبت هفته محیط زیست اولین آرشیو نمایشگاهی تروفه و هدمانت و شاخ کشور با تعداد بالغ بر 183 شاخ پستاندارو 143 هدمانت و 21 عدد عاج پستادار توسط معاونت محیط زیست طبیعی برگزار میگردد

 

كارگاه هم انديشي توانمند سازي زيست محيطي در مشكين شهر برگزار گرديد.

 به گزارش روابط عمومی اردبیل كارگاه هم انديشي توانمندسازي زيست محيطي اعضاي شوراي اسلامي شهر و روستا و دهياران به منظور ارتقاء دانش زيست محيطي اعضا با شركت 40 نفر از اعضاي اسلامي و دهياران هفته گذشته در محل سالن اجتماعات فرمانداري مشكين شهر برگزار شد.

دراين برنامه آموزشي ضمن ايراد دكتر نادري و مهندس آقاياري به بيان مباحث محيط زيست و توسعه پايدار، معضلات زيست محيطي شهرها و روستاها و بررسي نقش اعضاي شوراها و دهياريها در پيگيري از بروز يا حل معضلات زيست محيطي پرداختند.

 

جمعه 17 خرداد 1387 : فعلا خبري نيست

شنبه 18 خرداد 1387 : شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام ا... عليها



بسم الله الرحمن الرحيم هذا ما اوصت به فاطمة بنت رسول‏اله و هى تشهد ان لا اله اله الله و ان محمدا رسول‏الله و ان الجنة حق والنار حق و ان الساعة آتية لاريب فيها و ان الله يبعث من فى القبور يا على انا فاطمه بنت محمد زوجنى الله منك لاكون لك فى الدنيا و الاخرة انت اولى بى من غيرى حنطنى و غسلنى و كفنى بالليل وصل على و ادفنى بالليل و لا تعلم احدا و استودعك الله و اقراء على ولدى السلام الى يوم القيامة.(1)

اين است وصيت فاطمه دختر رسول خدا و او شهادت مى‏دهد به يگانگى و يكتايى ذات باريتعالى و رسالت حضرت محمد رسول‏الله و گواهى مى‏دهد كه بهشت حق است و آتش جهنم حق است و بدون شك قيامت در پيش است و خواهد آمد و خدا در آن روز همه را از قبرها برمى‏انگيزد يا على من فاطمه دختر محمدم كه خداوند مرا به ازدواج تو درآورد تا در دنيا و آخرت همسر تو باشم و از آن تو، تو از هركس بر من نزديكترى مرا شبانه حنوط كن و شب غسل بده و شبانه كفنم كن و شب به خاك بسپار و كسى را از دفن من مطلع مكن. تو را به خدا مى‏سپارم و سلام من به فرزندانم تا روز قيامت برسان. و در بعضى از روايات دارد كه زهرا عليهاالسلام به على عليه‏السلام گفت: يابن عم دلم تمناى مرگ دارد ساعتى نخواهد گذشت جز آن كه از تو مفارقت نمايم.

على عليه‏السلام فرمود: اى دختر رسول خدا وصيت كن به آنچه مى‏خواهى و هر چه در دل دارى بيان كن على عليه‏السلام نشست بالاى سر فاطمه و خانه را از بيگانه خالى كرد جز فاطمه و على كسى نبود فاطمه عرض كرد: اى پسر عم هيچگاه در زندگى به شما دروغ نگفته‏ام و در زندگى زناشويى با تو راه خيانت نپيموده‏ام و لا خالفتك منذ عاشرتنى. و هرگز در معاشرت با تو از در مفارقت وارد نشده‏ام و پيوسته مطيع فرمان تو بوده‏ام. على عليه‏السلام فرمود:

پناه مى‏برم به خدا (اى دختر رسول خدا) تو بانوى راستگويى و داناتر و پرهيزگارتر و نيكوكارتر و گرامى‏تر از هركسى، من نيز از خدا در مخالفت با تو بيمناك بوده‏ام و فراق تو بر من سخت ناگوار است فقدان تو بر من تجديد مصيبتى است كه از رحلت پيغمبر بر من وارد شد به خدا قسم مصيبت فراق تو بر من چنان است كه هيچ چيز نمى‏تواند مرا تسليت دهد در آن حال هر دو به گريه افتادند و مدتى زار زار اشك ريختند (بعضى نوشته‏اند كه چون اطاق خلوت شد زهرا عليهاالسلام به على عليه‏السلام عرض كرد پسر عم جلوتر بيا و دستت را روى سينه من بگذار على عليه‏السلام خواهش آن بانو را عمل كرد آنگاه عرض كرد پسر عم از من راضى باش على عليه‏السلام فرمود: زهرا جان از تو راضيم خداى نيز از تو راضى باشد. عرض كرد نه على جان مى‏دانى من از چه چيزى از شما رضايت مى‏خواهم روزى كه دشمن به صورت من سيلى زد و با خستگى و درد جسمانى و روح افسرده آمدم منزل ديدم تو در كنج حجره نشسته‏اى و مشغول جمع‏آورى قرآنى با تندى با شما سخن گفتم و به شما گفتم يابن ابيطالب اى پسر ابى‏طالب در كنج حجره نشسته‏اى و مثل جنين در رحم حجره قرار گرفته‏اى دشمن به همسرت تعدى كرده...

غصه‏دار بودم و با تو پرخاش كردم اينك از تو رضايت مى‏خواهم از من راضى باش) مولاى متقيان سر فاطمه را به سينه چسباند و با مهربانى فرمود: زهرا جان از تو راضيم خدا و رسول از تو راضى باشند هرچه مى‏خواهى بگو كه اجرا خواهم كرد. آن بانو در حالى كه اشك مى‏ريخت گفت شوهر گراميم خداوند تو را جزاى خير دهد وصيت من اين است كه دختر خواهر من امامه را تزويج كنى (امامه دختر زينب بنت رسول‏الله بود كه مادرش در زمان پدر فوت كرده بود) زيرا امامه به فرزندان من مهربانى خواهد كرد و بهترين پرستار آنها است و مرد هم ناگزير است زنى در خانه داشته باشد.

از جمله وصاياى حضرت زهرا عليهاالسلام به همسرش اين بود كه گفت: شوهر عزيزم براى من تابوتى بساز كه فرشتگان صورت آن را به من نشان داده‏اند و امام عليه‏السلام از وى خواست كه وصف آن را برايش بيان كند تا طبق خواسته‏اش عمل نمايد.

«مورخين نوشته‏اند كه وصف تابوت در متن وصيت آن بانوى بزرگ اسلام نيست» و باز گفت: همسرم وصيت ديگرم اين است كه هيچكس به جنازه من حاضر نشود.

من از اين مردم كه به من ستم كردند و حق مرا غصب نمودند متنفرم.

اينها دشمن من و دشمن رسول خدا (ص) هستند اجازه نده از اين قوم و هوادارانشان كسى بر جنازه من حاضر شوند و نماز بخوانند يا على مرا در تاريكى شب آنگاه كه ديدگان مردم به خواب رفت به خاك بسپار تا از دفن من بى‏خبر باشند. (2)

 

1ـ بحار چاپ قديم ج 10/ 61

2ـ فاطمة الزهرا سيدة نساءالعالمين/ 435

 

 

علل بيماري و شهادت

 

 

با وجود سفارش آن حضرت به نهان داشتن شرايط جسمى و وضعيت روحى‏اش پس از آن رويدادهاى تلخ، و با وجود رازدارى امير مؤمنان، سرانجام خبر بيمارى بانوى بانوان در مدينه منتشر گرديد و همگان از شرايط آن حضرت آگاه شدند. لازم به يادآورى است كه فاطمه عليهاالسلام از بيمارى سختى شكايت نداشت كه غيرقابل مداوا برسد، بلكه آنچه او را سخت رنج مى‏داد و پيكرش را آب مى‏كرد، امواج دردها و مصيبتها و رنجهايى بود كه هر روز بر آن افزوده مى‏شد و اين فشارها بود كه بر رنج و بيمارى برخاسته از صدمات وارده در يورش به خانه‏اش، كمك مى‏كرد تا بانوى سرفراز گيتى را به بستر شهادت بكشاند.

در كنار اينها فشار سوگ پدر و گريه بسيار بر آن حضرت نيز از عواملى بود كه باعث شدت بيمارى و زوال شادابى و طراوت از خورشيد جهان‏افروز وجود او مى‏شد و بايد ستم و خشونت و مواضع ناجوانمردانه‏ى برخى از مسلمان‏نماها و نيز تحول ارتجاعى در سيستم سياسى و دگرگونى كارها و تغيير اوضاع و شرايط به سود ارتجاع و جاهليت را نيز از عواملى برشمرد كه فشار دردها و رنجها را هر لحظه بيشتر مى‏ساخت و خورشيد وجود انديشمندترين و آزاده‏ترين بانوى جهان هستى را بسوى افق مغرب پيش مى‏برد.

فاطمه در يورش دژخيمان دولت غاصب به خانه‏اش به گونه‏اى ميان در و ديوار فشرده شد كه علاوه بر وارد آمدن صدمات سخت بر وجود گرانمايه‏اش، جنين وى نيز سقط گرديد و تازيانه‏هاى بيدادى كه بر پيكر مطهرش فرود آمد، بدنش را مجروح و خون‏آلود ساخت و آثار عميقى در آن نازنين‏بدن برجاى نهاد. و نيز ضربات شديد ديگرى بر او وارد آمد كه جسم و جان و روح ملكوتى‏اش را به شدت آزرد.

آرى همه‏ى اين امور و رويدادهاى دردناك دست به دست هم دادند و آن حضرت را به بستر بيمارى كشانده و از انجام كارهاى خويش بازداشتند.

حضرت امام حسن مجتبى عليه‏السلام در يك مجلس مناظره در حضور معاويه خطاب به مغيرة بن شعبه فرمود: «تو مادرم را زده و مصدوم و مجروح ساختى، تا اينكه او بچه‏اش را سقط كرد...» (انت الذى ضربت فاطمة بنت رسول‏اللَّه صلى اللَّه عليه و آله حتى ادميتها و القت ما فى بطنها...) (1)

و حضرت امام صادق عليه‏السلام با تصريح بيشتر در مورد علت بيمارى و شهادت فاطمه عليهاالسلام مى‏فرمايند:

و كان سبب وفاتها ان قنفذا مولى الرجل لكزها بنعل السيف بامره فاسقطت محسنا، و مرضت من ذلك مرضا شديدا. (2)

سبب شهادت فاطمه اين بود كه قنفذ (غلام خليفه دوم) با غلاف شمشير او را زده و بچه‏اش را كشت و مادرم از اين جهت به بستر بيمارى افتاد.

اسماء لحظه‏اى حضرت را به حال خود واگذاشت و بعد صدا زد و جوابى نشنيد، صدا زد اى دختر محمد مصطفى، اى دختر گرامى‏ترين كسى كه زنان حمل او را عهده‏دار شدند، اى دختر بهترين كسى كه بر روى ريگ‏هاى زمين پاى گذارده، اى دختر كسى كه به پروردگارش به فاصله دو تير كمان و يا كمتر نزديك شد، اما جوابى نيامد چون جامه را از روى صورت حضرت برداشت، مشاهده كرد از دنيا رخت بر بسته است، خود را به روى حضرت انداخت و در حالى كه ايشان را مى‏بوسيد گفت: فاطمه آن هنگام كه نزد پدرت رسول خدا رفتى سلام اسماء بنت عميس را به آن حضرت برسان، آنگاه گريبان چاك زده و از خانه بيرون آمد، حسنين به او رسيده و گفتند: اسماء مادر ما كجا است؟ وى ساكت شد و جوابى نداد، آنان وارد اتاق شده ديدند حضرت دراز كشيده حسين عليه‏السلام حضرت را تكان داد ديد از دنيا رفته است، فرمود: اى برادر خداوند تو را در مصيبت مادر پاداش دهد.

حسن خود را بر روى مادر انداخته و گاهى مى‏بوسيد و مى‏گفت: اى مادر با من سخن بگو پيش از آن كه روح از بدنم جدا شود، و حسين جلو آمده و پاهاى حضرت را مى‏بوسيد و مى‏گفت: اى مادر من پسرت حسينم، پيش از آنكه قلبم منفجر شود و بميرم با من صحبت كن.

اسماء به آنها گفت: اى فرزندان رسول خدا برويد نزد پدرتان على عليه‏السلام او را از مرگ مادرتان خبردار كنيد، آن دو از منزل بيرون رفته و صدا مى‏زدند:يا محمداه يا احمداه، امروز كه مادرمان از دنيا رفت رحلت تو تجديد شد، بعد به مسجد رفته و على عليه‏السلام را خبردار كردند حضرت با شنيدن خبر فوت فاطمه عليهاالسلام از هوش رفت و با پاشيدن آب بر او به هوش آمد و چنين گفت: اى دختر حضرت محمد به چه كسى تسليت بگوئيم، من هميشه به وسيله تو دلدارى داده مى‏شدم، بعد از تو چه كسى موجب دلدارى و تسليت من خواهد شد.

 

1ـ احتجاج طبرسى، ج 1، ص 414- بحارالانوار، ج 43، ص‏ص 197، ح 28- سفينة، ج 2، ص 339.

2ـ عوالم، ج 11، ص 504- بحار، ج 43، ص 170، ح 11.

 

 

كيفيت وفات

 

 

1ـ به ام‏سلمه فرمود: برايم آبى آماده كن تا بدان غسل كنم، ام‏سلمه آب را آورد، غسل كرد و جامه پاكى پوشيد، دستور داد بسترش را در وسط اتاق بگستراند،به طرف راستش رو به قبله خوابيد و دست راستش را زير صورتش گذاشت.(1)

2- در روايت ديگرى آمده كه: حضرت به اسماء فرمود: آبى برايم آماده كن، بعد با آن غسل كرده و سپس فرمود: جامه‏هاى جديدم را به من بده، آنها را پوشيده و فرمود: بقيه حنوط پدرم را از فلان جا برايم بياور و زير سرم بگذار و مرا تنها گذاشته و از اينجا بيرون برو، مى‏خواهم با پروردگارم مناجات كنم.

اسماء مى‏گويد: از اتفاق بيرون شدم و صداى مناجات آن حضرت را مى‏شنيدم، آهسته به طورى كه مرا نبيند وارد شدم ديدم دست به سوى آسمان دراز كرده و مى‏گويد: پروردگارا به حق محمد مصطفى و اشتياقى كه به ديدار من داشت، و به شوهرم على مرتضى و اندوهش بر من و به حسن مجتبى و گريه‏اش بر من و به حسين شهيد و پژمردگى و حسرتش بر من و به دخترانم كه پاره تن فاطمه مى‏باشند و غم و اندوهى كه بر من دارند، از مى‏خواهم كه بر گناهكاران امت محمد ترحم فرمائى و آنان را بيامرزى و به بهشت وارد كنى كه تو بزرگوارترين سؤال شوندگان و مهربان‏ترين مهربانانى. (2)

3- و گفت: قدرى مرا به خود واگذار و بعد مرا بخوان، اگر پاسخ تو را دادم كه بسيار خوب و اگر جوابى ندادم بدان كه من به سوى پدر خود، (يا پروردگارم) رفتم.

اسماء لحظه‏اى حضرت را به حال خود واگذاشت و بعد صدا زد و جوابى نشنيد، صدا زد اى دختر محمد مصطفى، اى دختر گرامى‏ترين كسى كه زنان حمل او را عهده‏دار شدند، اى دختر بهترين كسى كه بر روى ريگ‏هاى زمين پاى گذارده، اى دختر كسى كه به پروردگارش به فاصله دو تير كمان و يا كمتر نزديك شد، اما جوابى نيامد چون جامه را از روى صورت حضرت برداشت، مشاهده كرد از دنيا رخت بر بسته است، خود را به روى حضرت انداخت و در حالى كه ايشان را مى‏بوسيد گفت: فاطمه آن هنگام كه نزد پدرت رسول خدا رفتى سلام اسماء بنت عميس را به آن حضرت برسان، آنگاه گريبان چاك زده و از خانه بيرون آمد، حسنين به او رسيده و گفتند: اسماء مادر ما كجا است؟ وى ساكت شد و جوابى نداد، آنان وارد اتاق شده ديدند حضرت دراز كشيده حسين عليه‏السلام حضرت را تكان داد ديد از دنيا رفته است، فرمود: اى برادر خداوند تو را در مصيبت مادر پاداش دهد.

حسن خود را بر روى مادر انداخته و گاهى مى‏بوسيد و مى‏گفت: اى مادر با من سخن بگو پيش از آن كه روح از بدنم جدا شود، و حسين جلو آمده و پاهاى حضرت را مى‏بوسيد و مى‏گفت: اى مادر من پسرت حسينم، پيش از آنكه قلبم منفجر شود و بميرم با من صحبت كن.

اسماء به آنها گفت: اى فرزندان رسول خدا برويد نزد پدرتان على عليه‏السلام او را از مرگ مادرتان خبردار كنيد، آن دو از منزل بيرون رفته و صدا مى‏زدند:يا محمداه يا احمداه، امروز كه مادرمان از دنيا رفت رحلت تو تجديد شد، بعد به مسجد رفته و على عليه‏السلام را خبردار كردند حضرت با شنيدن خبر فوت فاطمه عليهاالسلام از هوش رفت و با پاشيدن آب بر او به هوش آمد و چنين گفت: اى دختر حضرت محمد به چه كسى تسليت بگوئيم، من هميشه به وسيله تو دلدارى داده مى‏شدم، بعد از تو چه كسى موجب دلدارى و تسليت من خواهد شد.

 

1ـ بلادى بحرانى «وفات فاطمه الزهراء» 77.

2ـ وفاه فاطمة الزهراء/ 78.



هفته نامه : فرهنگي هنري ورزشي سگال (شماره دهم)منتشر شد

وخدايي كه در اين نزديكي ست
بادرود

شوخي هفته

بناسبت ايام فاطميه ،رحلت جانسوز بنيانگذار انقلاب اسلامي اما م خميني (ره ) و قيام خونين 15 خرداد؛ اين هفته اين ستون خالي مي باشد.



هفته نامه : فرهنگي هنري ورزشي سگال (شماره دهم)منتشر شد

وخدايي كه در اين نزديكي ست
بادرود

تماشاگه راز

این قسمت مال شما و برای شماست (عکسهای هنری / تاریخی / طنز و... خود را برای ما بفرستید تا در این مکان نمایش داده شود به عکس برتر پس از بررسی نظر کاربران و تایید کارشناسان جایزه تعلق میگیرد .)




 

هفته نامه : فرهنگي هنري ورزشي سگال (شماره دهم)منتشر شد

وخدايي كه در اين نزديكي ست
بادرود

دست نوشته هاي پاييزي

این قسمت مال شما و برای شماست (نثر ، داستانهای کوتاه ،خاطرات و درد دلهای خودتان را برای ما بفرستید تا در این قسمت نمایش داده شود)

براي ارسال به نشاني : kanontoseefarhang_honarjavan@yahoo.com ايميل كنيد.

 

هنر يعني عشق ، هنرمند يعني عاشق

 

فرستند: رادش احساني/ ايران / مازندران / محمودآباد



 

هفته نامه : فرهنگي هنري ورزشي سگال (شماره دهم)منتشر شد

وخدايي كه در اين نزديكي ست
بادرود

معرفي كتاب



روزي كه مرا وصل تو در چنگ آيد

از حال بهشتيان ، مرا ننگ آيد ...

سر شناسه : حسين پور ، حميد رضا ،1355

عنوان و پديد آور : پله پله ، تا ...

مشخصات نشر : تهران ، آرون ، 1387

مشخصات ظاهري : 98 ص

شابك :9789648900736

وضعيت فهرست نويسي : فيپا

موضوع : قرآن – برگزيده ها – ترجمه ها

شماره كتابشناسي ملي :1205193

مولف : حميدرضا حسين پور

ناشر : انتشارات آرون

چاپ اول : 1387

چاپخانه حيدري : 8000 نسخه

قيمت 1200 تومان

مركز پخش: مازندران _ محمودآباد _ كانون توسعه ي فرهنگ و هنر جوان

همراه :09113206515 حسين پور



هفته نامه : فرهنگي هنري ورزشي سگال (شماره دهم)منتشر شد

وخدايي كه در اين نزديكي ست
بادرود

فرهنگ دفاع

(قسمت ششم)

 

تهديد و تشويق

 

آقا مرتضي (مرتضي قرباني ، فرمانده ي وقت لشكر 25 كربلا) آمده بود ، براي سركشي ، مي دانست بچه ها چقدر خسته هستند اما كلي كار روي زمين مانده بود . بايد آن همه كيسه را جا به جا مي كرديم . عده اي آن قدر خسته بودند كه به زور خودشان را حركت مي دادند.

آقا مرتضي مانده بود كه تهديد كند يا تشويق ، هر دو را انتخاب كرد . كمي قدم زد و كاغذ و خودكاري را از جيبش در آورد. با لهجه ي اصفهاني اش گفت : (( بچه هاي بسيج ! هر كس كم كار كند اسمش را اين جا مينويسم كه در عمليات ، خط شكن نباشد. تا پنج صبح كارها بايد تمام شده باشد.))

ساعت دو يا دو و نيم شب بود . وقتي برگشت خودش از انجام شدن كارها ، تعجب كرده بود.

راوي : برادر كياني



هفته نامه : فرهنگي هنري ورزشي سگال (شماره دهم)منتشر شد

وخدايي كه در اين نزديكي ست
بادرود

ضرب المثلهاي ايراني

ضرب المثلهاي مازندراني:

 

آدم گالنج بزه درزن جا ترسنه

Adem Galnej Bazeh Darzen Ja Tarseneh

آدم جوالدوز خورده از سوزن مي ترسد.

معادل:

مارگزيده از رسيمان سياه و سفيد مي ترسد.



هفته نامه : فرهنگي هنري ورزشي سگال (شماره دهم)منتشر شد

وخدايي كه در اين نزديكي ست
بادرود

شعر امروز

نام:*****

شاعر:*****

شما ميتوانيد اشعار خود را براي ما ارسال نماييد تا در اين قسمت نمايش داده شود.

براي ارسال اشعار خود به نشاني : kanontoseefarhang_honarjavan@yahoo.comايميل كنيد.

 

لطفا نام شعر،شاعر سبك و كشور/استان/شهر را حتما ذكر نماييد.

 

نام : بيار

شاعر : يوسف پور عظيم شوطي

ای دلا یــک نفس از صحبت آن یــــــــــــار بیار

شب وروز ازهمه جا نامه ی دلـــــــــــــدار بیار

 

نکنم فاش زهـــــر بابِ سخن مــــــــــــن سخنی

تو برو بــــاز به من صاحب اســــــــــــرار بیار

 

به وفا این همه از آتش دل با خـــــــــــــبر است

بهر آسایش دل نـــــاطـــق خــــــــــــــونبار بیار

 

شب وروزم زدلارایی دلــــــــــی خسته شدست

به فـــــرا خــوانی همی دلبـــــــــــــر عیّار بیار

 

ما که بردام طمع بسته شدیم برســـــــــــرعشق

زقــــدح بر دل ما صورت کـــــــــــــردار بیار

 

غم ما در همه جا ثبت شده بــــــــــــا غم عشق

بــــه زمستان دلــم چهره ی گــــــــــــلزار بیار

 

سخنی گفته شده با ره او بــــــــــــــــاز به هجر

به چنین از هدفی چـــــــــــوبه ی یک دار بیار

 

يوسف عظيم پور شوطي / ايران / آذربايجان غربي / ماكو



هفته نامه : فرهنگي هنري ورزشي سگال (شماره دهم)منتشر شد

وخدايي كه در اين نزديكي ست
بادرود

365روز

روز (10)

 

تحقيقات پژوهشگران ، پيوسته نشان داده است كه افراد موفق معمولا به سرعت تثميم مي گيرند و وقتي انجام كاري را درست بدانند له آساني از تصميم خود بر نمي گردند. بر عكس، اشخاص شكست خورده معمولا دير تصميم مي گيرند و تصميم خود را به آساني عوض مي كنند.

هرگاه تصميم شايسته اي گرفتيد ، آنرا رها نكنيد!



 

هفته نامه : فرهنگي هنري ورزشي سگال (شماره دهم)منتشر شد

و خدايي كه در اين نزديگي ست

بادرود

سرمقاله

ثبت است بر جريده ي عالم دوام ما

 

همكاران ، دوستان و خوانندگان دوست داشتني ((سگال )) از اينكه با اين نشريه همراهيد خرسندم و انتظار دارم تا اين همكاري و همياري بيش از پيش بوده و ما را با انتقادات و پيشنهادات ارزشمند خود ياري رسانيد.

زيرا كه تنها با اتحاد و همبستگي ،كار گروهي به نتيجه مي رسد. و من خوب ميدانم كه اين را از ما دريغ نخواهيد كرد و با اطمينان به اين مي گويم كه ثبت است بر جريده ي عالم دوام ما .

اگر روزي رسد كه اين زنجيره ي محكم دستهاي ما از هم باز شود نه تنها ديگر نايي براي نوشتن و گفتن از درد دلهاي همديگر نخواهيم داشت ، بلكه تنها دلخوشي سگال كه شما هموطنان عزيز هستيد را از دست خواهيم داد كه ديگر زماني ست كه اين نشريه تعطيل شود.

پس بياييد تا با همفكري هم ثبت كنيم بر جريده ي عالم دوام مان را.

 

سردبير


هفته نامه : فرهنگي هنري ورزشي سگال (شماره نهم)منتشر شد

و خدايي كه در اين نزديگي ست

بادرود

سرمقاله

پاداش سكوت

 

نقد فيلم يا نقد ملت

شايد فيلم سينمايي (پاداش سكوت) به كارگرداني مازيار ميري را ديده باشيد.در اين فيلم به داستان اكبر(پرويز پرستويي) پرداخته ميشود كه مدعي ست همرزم خود يحيي را به قتل رسانده است و او شهيد نيست. در نهايت فيلم نشان ميدهد كه گروهي به فرماندهي ايرواني ( رضا كيانيان)در عملياتي به آبهاي هور مي زنند و از آنجايي كه يحيي تير خورده و نبايد سر و صدايي ايجاد ميشد تا جان بقيه ي افراد به خطر نيافتد، خود يحيي تصميم ميگيرد كه به زير اب برود و اكبر نيز او را نگه ميدارد (علي رغم ميلي باطني) و يحيي در زير آب ميميرد. و پاداش سكوت خود را ميگيرد كه اين پاداش مرگ است! و اينكه او را شهيد قلمداد مي كنند.

حالا داستان ملت ما كه با سكوت خود در برابر گراني ، فقر و فحشا و ... ديگر ، القابي دريافت مي كنند درست يا نادرست اين پاداش سكوت مردم ماست. آنهم در زمينه هاي مختلف.

اين پاداشها و سكوتها ميتواند اشكال مختلفي به خود بگيرد. يكي از ان اشكال سكوت مردم در برابر عملكرد دولت مي باشد و شكل ديگر سكوت اقايان در برابر عملكرد بانوان است كه اين خود داستاني جدا دارد و بالعكس.

اما واقعا پاداش سكوت مردم ما چيست؟

اينكه با ايجاد نكردن سر و صدا همونطنان خود را به خطر نيا ندازيم!؟ يا اينكه روزي بيدار شويم و به بازار برويم و ببينيم مي توانيم 1 كيلو برنج طارم اعلاي درجه ي يك با 1 كيلو گوشت كوساله ي بي چربي بخريم!؟ يا اينكه نبينيم روزي را كه خواهران و مادران ما براي گذران زندگي مجبور نشوند خود را به كشورهاي عربي صادر كنند ( صادرات غير نفتي). يا نبينيم كه خليج هميشگي فارس را به خليج هميشگي عرب تغيير داده اند، و خيلي از پاداشهاي ديگر...

تنها اگر پول نفت را به عنوان حق السكوت به مردم ما بدهند!!! پيدا كنيد پرتقال فروش را. چه خواهد شد؟

فوايد و ضررهاي ان چه ميتواند باشد؟ واقعا دولت مردان ما به اين انديشيده اند كه مردم خوب ما، مردم هميشه در صحنه ، مردم هميار و پشتيبان دولت و رهبري چه پاداشي بايد بگيرند؟

ما نمي گوييم ، شما مردم هم نگوييد. بگذاريد دولتمردان ما كمي تفكر كنند و بگويند كه مردم ما چه پاداشي را بايد دريافت كنند.

مردم پاداش خود را مي خواهند.

 

سردبير


365روز

روز (9)

 

موفقيت و شكست، معمولا منشا واحدي ندارند. شكست نتيجه ي خود داري از انجام عملي ( مثلا زدن يك تلفن، رفتن يك كيلومتر راه يا اضهار عشق و محبت) است.

همانطور كه شكست، ناشي از يك رشته تصميمات جزيي است، موفقيت نيز ناشي از اغاز گري و ابتكار ، پشتكار و بيان واضح عشق و محبت عميق قلبي است.

امروز چه عمل كوچكي مي توانيد انجام دهيد كه حركتي را در جهت موفقيتهاي زندگي به وجود آورد؟


شعر امروز

نام:*****

شاعر:*****

شما ميتوانيد اشعار خود را براي ما ارسال نماييد تا در اين قسمت نمايش داده شود.

براي ارسال اشعار خود به نشاني : kanontoseefarhang_honarjavan@yahoo.comايميل كنيد.

 

لطفا نام شعر،شاعر سبك و كشور/استان/شهر را حتما ذكر نماييد.


ضرب المثلهاي ايراني

ضرب المثلهاي مازندراني:

 

آدم كتك در نيارنه حرف درد ايارنه

Ademe Ketak Dard Niarne Harf Dard Iyarne

آدم از كتك دردش نمي آيد اما زخم زبان به دردش مي اورد.

به عذر و توبه توان رستن از عذاب خداي

و ليك مي توان از زبان مردم رست؟


فرهنگ دفاع

(قسمت پنجم)

 

براي غربت غواص ها

 

بچه كه بوديم ميشنيديم براي ديدن امام زمان ( عج) بايد خود را به آب و آتش زد. هميشه برايم سوال بود. آتش را ميدانستم اما آب مگر چه ويژگي دارد؟ من بچه بودم و نمي فهميدم. بزرگتر كه شدم در روايتي ديدم (( كسي كه در آب شهيد مي شود ، اجر دو شهيد را دارد. )) هر كس اگر دوست دارد معني اين حرف را بفهمد، بايد شب عمليات والفجر 8 را به خوبي لمس كند.

غواصي كار مشكلي است. خيلي ترس دارد. اگر كسي در آب مجروح شود دستش به چيزي بند نيست. نمي تواند يك گوشه دراز بكشد و پناه بگيرد آن هم آب اروند كه پر بود از كوسه. سرما و آتش دشمن را هم بايد به آن اضافه كرد.

آيا تا به حال دست زخمي تان را داخل آب يخ برده ايد؟ غواص بايد عميق ترين زخم ها را در آب سرد زمستان تحمل مي كرد.

قبل از آغاز عمليات والفجر8، بچه هاي اطلاعات عمليات، شب هاي سختي را پشت سر گذاشتند. ساكت و آرام تا خط دشمن شنا مي كردند. زير نور منورها اگر سرشان را بالا مي اوردند، نصف جمجمه شان را از دست مي دادند!

بيرون آب ، يك نفر مسوول زيپ لباس ها بود ! مي دانيد چرا ؟ آنقدر آب اروند سرد بود كه انگشتان غواص يخ مي زد و توان حركت نداشت.

بعضي از غواص ها از سرما فكشان جا به جا مي شد و كارشان به اورژانش مي كشيد.

شب والفجر8 بود، بچه هاي موج دوم ، وقتي به خاك دشمن رسيدند ، مي گفتند معبر ، اسفالت شده بود . كدام لباس رنگ آسفالت است؟

بچه هاي غواص يكي يكي روي زمين غلطيدند تا راه براي بقيه باز شود. آنها آن روز جلوي گلوله ايستادند تا امروز ما روي پاي خود بايستيم. (( ان الذين قالو ربنا الله ثم استقاموا )) را آنها تفسير كردند . شهدا خيلي مرد بودند . امروز هم اگر اين همه سراغ شهدا مي آيند به خاطر آن است كه از نامردي ها خسته شده اند ...

 

گفته هاي از قافله سالار گروه تفحص سيره شهدا

مرحوم حجت السلام شيخ عبدالله ضابط

 


معرفي كتاب

حرف من – حرف دل توست – عاشقانه – بي ريا و كيميا...

و عشق رازي است مقدس بين من و تو ...

مجموعه شعر (( دروغ نگو )) دومين كتاب حميد رضا حسين پور بعد از (( درد و دل)) مي باشد.

 

سر شناسه : حسين پور ، حميد رضا ،1355

عنوان و پديد آور : دروغ نگو = Don’t tell a lie / حميد رضا حسين پور

مشخصات نشر : تهران ، آرون ، 1386

مشخصات ظاهري : 84 ص

شابك :9789648900484

وضعيت فهرست نويسي : فيپا

يادداشت : فارسي – انگليسي

يادداشت : بالاي عنوان : مجموعه شعر

عنوان ديگر : مجموعه شعر دروغ نگو

موضوع : شعر فارسي _ قرن14_ترجمه شده به انگليسي

شماره كتابشناسي ملي :1105916

مولف : حميدرضا حسين پور

ناشر : انتشارات آرون

چاپ اول : 1386

چاپخانه حيدري : 4000 نسخه

قيمت 1500

مركز پخش: مازندران _ محمودآباد _ كانون توسعه ي فرهنگ و هنر جوان

همراه :09113206515 حسين پور


دست نوشته هاي پاييزي

این قسمت مال شما و برای شماست (نثر ، داستانهای کوتاه ،خاطرات و درد دلهای خودتان را برای ما بفرستید تا در این قسمت نمایش داده شود)

براي ارسال به نشاني : kanontoseefarhang_honarjavan@yahoo.com ايميل كنيد.

 

فكرش را كه مي كنم، بعد از او تنها تو را دارم ، كه برايت درد و دل كنم و بعد از تو هيچ

 

فرستند: حميدرضا حسين پور / ايران / مازندران / محمودآباد


تماشاگه راز

این قسمت مال شما و برای شماست (عکسهای هنری / تاریخی / طنز و... خود را برای ما بفرستید تا در این مکان نمایش داده شود به عکس برتر پس از بررسی نظر کاربران و تایید کارشناسان جایزه تعلق میگیرد .)


شوخي هفته

از يكي مي پرسند نسخت وزير به انگليسي چي مي شه ؟

مي گه: First And Under!!!

حالا وزراي كابينه ي خودمان را به انگليسي برگردانيد.


از اين شنبه تا اون شنبه

شنبه 4 خرداد 1387: فعلا خبري نيست

يكشنبه 5 خرداد 1387: فعلا خبري نيست

دوشنبه 6 خرداد 1387: فعلا خبري نيست

سه شنبه 7 خرداد1387 : فعلا خبري نيست

چهارشنبه 8 خرداد 1387 : فعلا خبري نيست

پنج شنبه 9 خرداد 1387 : فعلا خبري نيست

جمعه 10 خرداد 1387 : فعلا خبري نيست

شنبه 12 خرداد 1387 : فعلا خبري نيست


تازه هاي فن آوري

بزرگسازي تصاوير با بهترين کيفيت PhotoZoom Pro 2.3.0


اگر بخواهيم از يک مشکل آزار دهنده کوچک در دنياي گرافيک کامپيوتر صحبتي به ميان آوريم که بي شک اکثر افراد آن را تجربه نموده اند مشکل تصاوير با کيفيت پايين مي باشد که هر يک از ما به نوعي با اين مشکل برخورد نموده ايم بعنوان مثال بيشتر افراد داراي گوشي هاي تلفن همراه بوده که اکثرا تصاوير گرفته شده با اين دوربين ها از کيفيت لازم براي چاپ بي بهره بوده و يا گرافيست ها که هميشه به نوعي با اين مشکل دست و پنجه نرم مي کنند که ناشي از تصاوير با کيفيت پايين جهت چاپ بوده که يا توسط مشتريان ارئه مي شود يا با جستجو در سطح وب اينگونه تصاوير را بدست مي آورند.

نرم افزار PhotoZoom Pro 2.3.0 يکي از نرم افزار هاي قدرتمند جهت بزرگنمايي تصاوير بدون افت کيفيت مي باشد. در اين نرم افزار سعي شده با استفاده از الگوريتم هاي پيچيده رياضي تصاوير را طوري بزرگتر نمود که اصطلاحاً لبه هاي تصوير پس از بزرگ نمايي رنجه يا شکسته نشود و وضوح تصاوير را بالاتر برده و موج ها و ناهمگوني ها ي تصاوير را نيز پاک نمايد.

نرم افزار فوق علاوه بر کاربردهاي بالا در ساير زمينه هاي ديگر نيز کاربرد داشته زمينه هايي مانند پزشکي و يا امنيتي و...، البته نکته فوق نيز قابل ذکر بوده که نبايستي از اين نرم افزار انتظار معجزه را داشت بلکه با استفاده از اين نرم افزار مي توان بزرگ نمايي هايي در حد 2 و يا 3 برابر و در برخي تصاوير و موارد خاص بزرگنمايي هاي بيشتري را فراهم نمود.

قابليت هاي کليدي نرم افزار PhotoZoom Pro 2.3.0:

- بزرگ نمايي چندين تصوير فقط با يک Click

- قابليت اجراي مستقل و نيز استفاده به عنوان پلاگين همراه نرم افزار فتوشاپ

- پشتيباني از تکنولوژي جديد S-Spline ایکس ال ، جهت بزرگنمايي تصاوير با وضوح و کيفيت بهتر نسبت به گذشته

- ارتقاء سرعت بزرگ نمايي با بهينه سازي مصرف حافظه

- پشتيباني گسترده از کليه فرمت هاي تصاويري

- پشتيباني از تمام فرمت ها تصويري از قبيل 48 و 64 بيت

- افزايش اندازه ي عكس در حد بسيار زياد

- ارتقاء کيفيت تصاوير در محيطي با کاربري ساده و آسان

- ابزار fine-tuning جهت کنترل نتيجه نهايي بزرگ نمايي

- چند زبانه بودن (محيط تمام فارسي در هنگام نصب و اجرا)

- محيط بسيار ساده حتي قابل استفاده براي مبتديان

- قابل نصب بر روي ويندوز هاي Vista, XP, 2000, 2003, 95, 98, ME, NT4

- و ...

 

30 نما

یادداشت امیر قادری درباره‌ سینمای جشنواره‌ای ایران و موفقیت مشکوک این سال‌هایش به بهانه برگزاری دوره جدید جشنواره کن

یک پیشنهاد: اسم‌شان را بگذاریم فیلمتوریستی؛ مثل فیلمفارسی


مهر فيلم ايران - امیر قادری: ميهن و مملكت مان را دوست داريم. از اين كه كسي برايش افتخار بيافريند هم خوشحال مي شويم. ولي حق با كوئنتين تارنتينوست، وقتي در جشنواره كن گفته كه سينماي جشنواره اي ايران را دوست ندارد و اگر قرار است به فيلمي جايزه اي تعلق بگيرد، بايد به خاطر ارزش هاي سينمايي اش باشد نه به هزار و يك دليل سياسي – اجتماعي و خلاصه غير سينمايي.و تارانتينو به كنار، كور كه نيستيم. داريم مي بينيم كه چه فيلم هايي از سينماي ايران آن طرف آب ها دارند جايزه مي گيرند. آثار عباس كيارستمي و استثناهاي كم نظيري مثل نفس عميق و جمعه را كه كنار بگذاريم، سازندگان اغلب اين فيلم ها حداقل استانداردهاي ساخت يك فيلم را رعايت نمي كنند. آثاري با نمادهاي رو و تمثيل هاي گل درشت در رابطه با مسائل اجتماعي و سياسي با بازي بد هنرپيشه ها و كار اماتوري كارگردان و تدوين گر. درباره فيلمنامه شان هم صحبت نكنيم بهتر است. فيلم هايي كه پدر آدم در مي آيد تا تمام مي شوند. اگر بحث نقدهاي مثبت ريويو نويس هاي خارجي است، پس بد نيست كه به دلايلي كه در حمايت از فيلم ها مي اورند توجه كنيم. با خواندن اين ريويوها مي فهميم كه با دوستان سينه سوخته و درد|آشنايي طرفيم كه آدم هاي خيلي صادقي اند و پشت سر هم درباره درد بي وطني و نبود آزادي و له شدن قلب ادم ها و بي سوادي مردم و اين جور چيزها داد سخن مي دهند. اين البته به خودي خود هيچ بد نيست. بدم نمي آمد كه يكي از اين مبارزان راه دموكراسي و احقاق حقوق زن ها بودم. ولي حالا كه نيستم بايد چي كار كنم؟ حالا كه يك عاشق سينماي معمولي ام كه دلم مي خواهد از تماشاي فيلم ها لذت ببرم و خيال باطلم اين است وقتي مردم ياد بگيرند فيلم خوب بسازند و از تماشاي فيلم ها لذت ببرند، خيلي از اين دردها هم خود به خود درمان خواهد شد. آخر به جز چنين حرف هايي درباره سينمايي "صميمي و پاك و صادق و مسئول"، معمولا دلايل ديگري در تاييد اين فيلم ها نوشته نشده. به جز در مورد فيلم هاي كيارستمي كه پشت ظاهر ساده شان، ساختار پيچيده و دقيقي پنهان شده، درباره آثار چند تا از اين فيلمسازها يك نقد تحليلي درست و حسابي وجود دارد؟ اين فيلم ها هميشه با اين صفات موهوم و عجيب و غريب توصيف شده اند. بالاخره يك فيلساز "صادق و صميمي" بايد بلد باشد كه ضربان قلب تماشاگرش را در چنگ داشته باشد؟ طرح دو خطي اش را به يك داستان پيچيده چند لايه تبديل كند؟ دكوپاژ صحيح و تماشاگر فهم يك پلان را بلد باشد؟ به تماشاگرش لذت بدهد؟ به جز شعار و پيام تكراري، موقعيت تازه و متناقضي براي انديشيدن در اختيار و تماشاگرش بگذارد و به جز اله مان هاي يك روشنفكري سطحي درباره آزاد بودن انسان ها و اهميت عشق و برادري، آدم هايش را در موقعيت هاي متناقض يك جامعه در حال گذار تعريف كند؟ نماي درشت خوبي از بازيگرش بگيرد؟ يا همين "ساده و صميمي و درداشنا" بودن برايش كافي است؟ كسي كه خودش را مسئول خوش گذشتن به تماشاگرش داخل سالن سينما نمي داند، چه طور مي تواند درباره سامان دادن به صلح جهاني و از بين بردن مرزها صحبت كند. نكند تماشاچي هاي بدشانس، قرباني هاي اين نبرد مهم و حياتي و جهاني هستند؟ متن نشست هاي مطبوعاتي بعد از تماشاي اين فيلم ها در جشنواره هاي خارجي را كه بخوانيد، باز متوجه مي شويد كه آش همان آش است و كاسه همان كاسه. گفت و گوهاي مطبوعاتي و راديو تلويزيوني دوستان فيلمساز هم همين طور. قرار باشد كه مثال بزنم، شعار تبليغاتي روزي كه زن شدم، موقعيت درجه يكي براي گير دادن به اين فيلم ها فراهم مي كند: "اگر براي تفريح به سينما مي رويد، دور روزي كه زن شدم را خط بكشيد" يا چيزي توي همين مايه ها. اين شعار مثال خوبي براي عيان كردن سطحي نگري هاي حاكم بر اين سينماست. فقط يك ذهن پيش پا افتاده مي تواند چنين خط واضحي بين سرگرمي و مثلا اموزش بكشد. آموزش در بهترين حالت مگر به يك سرگرمي تبديل نمي شود و بالعكس؟ ضمن اين كه چه طور فيلمسازي به خودش اجازه مي دهد كه اين قدر شخصيتش را بالاتر از بقيه فرض كند و در ضمن حرف هايش را اين قدر مهم بداند كه از تماشاگر بخواهد براي چيزي غير از سرگرمي به سينما برود؟ مگر قرار است ان جا چه بلايي سر تماشاگربدبختش بياورد؟ و نكته جالب توجه اين جاست كه چنين سينماگر خودبيني مثلا قرار است از حقوق زن در فيلم هايش دفاع كند. به قول يكي از رفقا، كافي است نيروي انتظامي فلان قانون رسمي كشور را تغيير دهد تا به راحتي بشود بخشي از خيلي از اين فيلم ها را دور ريخت. به اين ترتيب سينماي جشنواره اي ما بيشتر و بيشتر به فيلمفارسي هاي ما نزديك مي شوند. اصلا از اين به بعد در كنار لغت تحقير آميز"فيلمفارسي" براي فيلم هاي تجارتي بد، مي شود از لغتي مثل "فيلمتوريستي" يا اگر حوصله بيشتري در استعمال حروف داشته باشيد، از لغتي مثل "فيلمجشنواره اي" براي اين قبيل آثار سينماي ايران، با همان درجه از تحقير استفاده كرد. چيز پيش پا افتاده، پيش پا افتاده است، حالا با هر سبك و سياقي و با هر هدفي كه مي خواهد ساخته شود. مثلا فرض كنيد كه "ابهام" يكي از بنيان هاي سينماي مدرن است. پس حالا وقتي كه ساختار يك فيلم مدرن، پر شود از نشانه ها و نمادهاي دم دستي و مستعمل و ساختارش هم به شكلي غير هوشمندانه اي بنا شود، طوري كه بشود همه چيزش را حدس زد و هر نشانه اش را به معنايي تعبير كرد كه به شكل بي شرمانه اي از قبل تعيين شده و هيچ كاركرد ديگري در ساختار دراماتيك و بصري اثر ندارد، آن وقت يك فيلم اصطلاحا مدرن با يك فيلفارسي چه تفاوتي خواهد داشت؟ اين طوري به اين نتيجه مي رسيم كه هر جايي كه از كليشه ها ( مهم نيست كه منبعش چي و كجا باشد ) به شكل سردستي استفاده شود با يك فيلم بد مواجه خواهيم بود. و فيلمتوريستي هاي سينماي ايران هم كه پر از چنين عناصر تكراري و بي ظرافتي شده اند. "اين يعني اين" و "اين يعني اين"، كل ماجرا اين طوري است.ماجراي استقبال جشنواره هاي خارجي از اين قبيل فيلم ها، گاهي از اين هم مشكوك تر مي شود. سوال اصلي اين است كه چرا رفقاي خارجي فقط اين بخش از سينماي ما را تحويل مي گيرند؟ بخش جذاب تر ( و البته محدودتر )ي از سينماي ما وجود دارد كه پر از نابلدي نيست. يكي از معدود نقد فيلم ( نه ريويو و توصيف )ها درباره سينماي ايران را يك منتقد خارجي در مورد فيلم خيلي خوب ليلا نوشته بود. يادم هست كه در اين مورد به خصوص، ديگر خبري از كاربرد صفاتي مثل سادگي و صفا و صميميت و اين قبيل چيزها نبود. آن جا از فيلم به عنوان فيلم دفاع شده بود. سينماي ايران سالي حداقل يكي دو فيلم از چنين آثاري توليد مي كنند. پس چرا معمولا كسي سراغ آن‌ها نمي ايد؟ بوتيك و مهمان مامان كجا هستند؟ دليلش به سادگي اين است كه در چنين گزينش هايي، سينما هيچ موضوعيتي ندارد. در تمام اين سال ها ما مزد حاشيه نشيني مان را در دهكده جهاني خورديم. فيلمتوريستي هاي ما مثل كاردستي هايي بودند كه مديران جشنواره ها سر دست مي بردند و به تماشاگران شان نشان مي دادند. درست مثل پدر و مادرهايي كه نقاشي هاي كج و كوله بچه كوچولوي شان را به مهمان ها نمايش مي دهند و آن ها هم دستي به سرش مي كشند كه ايول، چه بچه خوب و بانمكي. و البته كسي انتظار ندارد اين بچه ها وقتي بزرگ شدند، باز به كشيدن اين خرچنگ قورباغه ها ادامه دهند. يك فيلمساز نوجوان ايراني براي اين قبيل جشنواره ها مثل يك كيس است. يك موضوع كه مي توانند رويش مانور بدهند: "ببينيد كه در اين كشورهاي پر از خفقان هنوز رنگ زندگي وجود دارد؟ به اين نوجوان خندان ايراني و لباس هاي تر و تميزش نگاه كنيد؟ ما بزرگترها از شما دفاع مي كنيم. اين نارگيل طلايي را بگير. بارك ا.... افرين." و همين.اين طوري بود كه دهه نود گذشت و فيلمسازان دنيا، آثاري مثل سه رنگ و ترافيك و افشاگر و مردي روي ماه و اي برادر كجايي و روز هشتم و با او حرف بزن و هفت و ادوارد دست قيچي و پستچي و پونت و تغيير چهره و گوست داگ تحويل دادند و كاردستي هاي ما هم جايي همين گوشه كنار، به حيات گلخانه اي شان بين طبقه اي خاص و محدود از سينماي جهان ادامه دادند. فعلا اما قصه دارد به اواخر خودش نزديك مي شود. عباس كيارستمي، جايگاه رفيعش را در سينماي دنيا حفظ كرده. در ساخت آثار او چنان شخصيت و هوشي به كار رفته كه حتي اگر دوست شان نداشته باشيد، باز نمي توانيد وجودشان را انكار كنيد. مثل تارانتينو كه فيلمتوريستي هاي سينماي ايران را شسته و كنار گذاشته، ولي علاقه اش به سينماي كيارستمي را سال ها پيش از اين هم اعلام كرده. اين وسط كار براي طايفه مقلدها و فرصت طلب ها سخت شده است. از حالا به بعد شايد آن ها مجبور شوند به كلاس هاي فيلمنامه نويسي بروند و ذوق و استعداد فروخفته شان را بيدار كنند و با تدوينگرهاي حرفه اي كار كنند و سليقه بيشتري در ساخت فيلم هاي شان به خرج دهند. افتخار ما تماشاگران ايراني هم مي تواند همان يكي دو فيلم خيلي خوبي باشد كه سالانه در سينماي ايران ساخته مي شود. هيچ جشنواره اي هم كه تحويل شان نگيرد، باز اهميتي ندارد.

 

گزارشی خواندنی خبرگزاری مهر از مجموعه‌های در حال پخش سیما

از «بیداری» تا «روزگار قریب»


مهر فيلم ايران - مرور مجموعه‌های فصل بهار سیما نشان می‌دهد در سال جدید این آثار تلفیقی از مجموعه‌های در حال پخش و جدید هستند‌ که در این میان سهم آثار جدید بیشتر است.

سیمای جمهوری اسلامی ایران در سال جدید و پس از گذراندن ایام نوروز و پخش مجموعه، فیلم و برنامه‌های ویژه این ایام، روال عادی پخش برنامه‌های خود را از سر گرفت.

مجموعه‌های تلویزیونی شبکه‌های سیما در سال جدید تا امروز که ماه پایانی فصل بهار را طی می‌کنیم، به گونه‌ای تلفیقی از مجموعه‌های در حال پخش از سال گذشته و مجموعه‌های تازه تولید بوده که برای اولین بار روی آنتن شبکه‌ها قرار گرفته‌اند. از میان مجموعه‌های در حال پخش از سال گذشته می‌توان به "بیداری"، "شهریار" و "روزگار قریب" اشاره کرد که دو مجموعه اول به پایان رسیده و مجموعه سوم هنوز ادامه دارد.

"بیداری" به نویسندگی و کارگردانی بهرام عظیم‌پور از آبان ماه 86 چهارشنبه هر هفته در 20 قسمت روی آنتن شبکه سه رفت و چهارم اردیبهشت 87 با پخش آخرین قسمت به پایان رسید. این مجموعه داستان دختر و پسری جوان به نام ترنگ و سینا بود که با وجود مخالفت‌ها تصمیم‌ می‌گیرند ازدواج کنند اما درگیر ماجراهایی می‌شوند.

 

"بیداری" بر اساس طرح حسین آقاهرندی و علی پورکیانی و با حضور داود رشیدی، پرویز پورحسینی، آتیلا پسیانی، الهام پاوه‌نژاد، بهناز جعفری، فریبا کامران، هومن برق‌نورد، امیر دلاوری، شقایق نوروزی، ناهید مسلمی، هدی ناصح، سعید فروتن و حسین افشار ساخته شد.

 

این مجموعه در عین پرداختن به موضوعی به شدت دراماتیک به جهت انتخاب زاویه نگاه، لحن و ساختاری ویژه در پرداخت توانست جلوه‌ای خاص پیدا کند و در عین درگیر کردن، با رویکردی تازه عادت‌های مخاطب تلویزیونی را بشکند و او را به نوعی دیگر دیدن، ارتباط برقرار کردن و همراهی دعوت کند.

 

ترکیب بازیگران این مجموعه که نسبتی متناسب بین بازیگران پیشکسوت و جوان تئاتر را رعایت کرده بود بیشتر از هر چیز برآمده از تجربیات عظیم‌پور در تئاتر و همچنین دیدگاه خاص او به عنوان بازیگردان چند پروژه بود. "بیداری" بر مسیر تغییر عادت‌های مخاطب تلویزیون در طراحی پایان برای خط داستانی نیز رویکردی خاص داشت و با باز گذاشتن سرانجام و تلفیق گذشته و حال، واقعیت و خیال و ... به تجربه‌ خاص و دیدنی در عرصه تلویزیون بدل شد.

 

"شهریار" به نویسندگی مهدی سجاده چی و کارگردانی کمال تبریزی به تهیه کنندگی پروانه پرتو در 20 قسمت 50 دقیقه‌ای در مرکز سیما فیلم تولید شد. این مجموعه از آذرماه 86 جمعه‌ا به جای مجموعه کره‌ی "جواهری در قصر" از شبکه دو پخش و 27 اردیبهشت با پخش بخش‌ای مستند از زندگی این شاعر معاصر به پایان رسید. تولید این مجموعه نزدیک به دو سال وقت برده است.

 

در این مجموعه زندگی استاد شهریار شاعر معاصر بر بستر وقایع تاریخی چون قیام 29 بهمن ماه تبریز، قحطی نان، تعطیل شدن مجلس ملی، روی کار آمدن رضاخان و پهلوی دوم و انقلاب اسلامی روایت شد. سیروس گرجستانی و اردشیر رستمی ایفاگر نقش‌های پیری و جوانی استاد شهریار و سعید نیکپور و بهروز بقایی نیز نقش‌های ملک‌لشعراء بهار و نیما یوشیج را ا کردند. الهام حمیدی، بابک حمیدیان، پیام دهکردی، فرهاد قائمیان و رحیم نوروزی از دیگر بازیگران این اثر بودند.

 

"شهریار" به نوعی رکوددار مجموعه‌‌های زندگینامه‌ای درباره شخصیت‌های برجسته معاصر در اعتراض و انتقاد از سوی گروه‌های مختلف بود. از اعتراض خانواده استاد شهریار و ... تا انتقادات تبریزی به حذفیات مجموعه و ... که البته این حاشیه‌ها تأثیری بر استقبال مخاطب از مجموعه نداشت و کمترین تأثیر آن بالا بردن آمار فروش دیوان اشعار استاد شهریار بود. هرچند این مجموعه از وجوه دراماتیک، کارگردانی، رویکرد به مستند و واقعیت و ... جای بحث و تحلیل‌های بسیار داشت و موجی از واکنش‌های مثبت و منفی را بین کارشناسان ایجاد کرد.

 

"روزگار قریب" به نویسندگی، کارگردانی و تهیه کنندگی کیانوش عیاری در 32 قسمت 60 دقیقه‌ای از 12 آذرماه 86 دوشنبه‌ها از شبکه سوم پخش شد و هنوز هم ادامه دارد. این مجموعه داستان زندگی دکتر محمد قریب؛ بنیانگذار پزشکی نوین کودکان در ایران را روایت می‌کند که بر بستری از وقایع مستند و دراماتیزه شده قرار گرفته است.

 

مهدی و ناصر هاشمی، مهران رجبی، رضا بابک، رضا فیاضی، مهدی صبایی، آفرین عبیسی، مریم کاویانی و بهاره افشاری برخی از بازیگران پر تعداد این مجموعه هستند که نزدیک به شش سال تولیدش زمان برده است. این مجموعه با توجه به زاویه دید و اهمیتی که عیاری در مجموعه کارهایش برای جزئیات و واقعی کردن روال زندگی نمایشی قائل است،‌ توانست اقشار مختلف مخاطبان را جذب کند.

 

هر چند در این مجموعه رویکرد به شخصیتی به ظاهر غیر دراماتیک و در عین حال جذابیت بخشیدن به روند پیشرفت زندگی او از امتیازاتی است که توانست با توجه به پخش همزمان، ارزش‌های "روزگار قریب" را ورای "شهریار" برجسته کرده و یک مقایسه تحلیلی در ذهن مخاطب پیگیر ایجاد کند.

 

اما از میان مجموعه‌هایی که در سال جدید به روی آنتن شبکه‌های تلویزیونی رفتند می‌توان به برجسته‌ترین آنها اشاره کرد: "سرنوشت"، "مرگ تدریجی یک رویا"، "جاده در دست تعمیر"،‌ "کارآگاهان" و "خط شکن".

 

"سرنوشت" با نام قبلی "سامیه" بر اساس فیلمنامه حسن مشکلاتی و کارگردانی محمدرضا زهتابی و تهیه‌کنندگی علی‌اصغر زائری در 19 قسمت 45 دقیقه ای از 17 فروردین شنبه‌ها از شبکه یک پخش و به پایان رسید. این داستان دختری به نام سامیه را روایت می‌کرد که پاره‌وقت با کمیته امداد همکاری دارد. این مسئله باعث می‌شود هر بار با ماجراهای مختلف رو به رو شود.

 

این مجموعه که قرار بود به تبعیت از شیوه پخش مجموعه‌های شبکه اول، سه روز در هفته پخش شود با اعتراض سازندگان و ... به پخش هفتگی رسید. آتنه فقیه نصیری، جعفر دهقان، محمد کاسبی، فرامرز صدیقی، ثریا قاسمی، امید زندگانی، سولماز غنی و کیوان محمودنژاد بازیگران اصلی مجموعه بودند و نکته جالب اینکه برخی بازیگران آن هنگام پخش با مطبوعات گفتگو کرده و از ضعیف بودن مجموعه انتقاد کردند.

 

نکته دیگر درباره "سرنوشت" آن که به دلیل پخش پس از مجموعه نوروزی "نشانی" که فقیه نصیری در آن هم بازی داشت، اهمیت متن و کارگردانی را در نمود و به کار گرفتن بازیگران حرفه‌ای مورد توجه قرار داد. مجموعه‌ای که با تکیه بر قالب و ساختار مجموعه‌های دهه شصت سیما تفاوت سطحی عمیق با ساخته‌های رسانه ملی در سال‌های اخیر داشت و این وجه از دید مخاطب هم دور نماند.

 

"مرگ تدریجی یک رویا" با نام قبلی "سفر به تاریکی" به نویسندگی علیرضا محمودی و کارگردانی فریدون جیرانی به تهیه کنندگی آرمان زرین کوب در 13 قسمت از دهم اردیبهشت سه‌شنبه‌ها از شبکه دو پخش می‌شود. داستان آن درباره نویسنده‌ای جوان به نام مارال عظیمی است که پس از انتشار اولین رمانش "گیتی" به شهرت و اعتباری غیرمنتظره می‌رسد؛ شهرتی که زندگی خانوادگی او را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

 

دانیال حکیمی، سامیه لک، ستاره اسکندری، هوشنگ توکلی، پولاد کیمیایی، فریده سپاه منصور، مائده طهماسبی، آشا محرابی، مهسا کرامتی، شیوا خنیاگر، مهناز انصاریان، فریدون محرابی، علی کاظمی، نیلوفر محمودی، هایده حائری و ناصر طهماسب در این مجموعه به ایفای نقش می‌پردازند.

 

این مجموعه به دلیل اولین حضور جیرانی؛ کارگردان سینما در عرصه تلویزیون مورد توجهی خاص قرار گرفت. تولید بخش اعظم مجموعه در ترکیه، اولین حضور تلویزیونی پولاد کیمیایی و ... از دیگر مواردی بود که آن را مهم جلوه دادند.

 

سه قسمت از پخش مجموعه جیرانی می‌گذرد و تا این مقطع روایت به شدت عاشقانه فیلم که با حفظ فاصله توانسته از زیر تیغ ممیزی عبور کند، پرداختن به اعتیاد یک شخصیت زن به الکل، نقش آفرینی تأثیرگذار ستاره اسکندری اولین بار در یک نقش منفی و البته وفور تدوین‌های موازی از وجوه خاص آن هستند که در ذهن می‌ماند.

 

"جاده در دست تعمیر" به نویسندگی مهدی سعادت و کارگردانی حسین تبریزی به تهیه کنندگی علیرضا ابراهیمی‌دلیجانی از 12 اردیبهشت پنجشنبه‌ها از شبکه دو پخش می‌شود. این مجموعه با رویکرد طنز اجتماعی به شوخی با پلیس راهنمایی رانندگی و کنترل نامحسوس می‌پردازد و داستان آن درباره سه باجناق است که درگیر ماجراهایی مرتبط با پدر زنشان می‌شوند.

 

بهزاد فراهانی، ثریا قاسمی، ابوالفضل پورعرب، رضا توکلی، مریم امیرجلالی، کیومرث ملک‌مطیعی، لاله صبوری، سحر زکریا، کیانوش گرامی و ... بازیگران مجموعه هستند. مجموعه‌ای که به نظر می‌آید هم با رویکردی نه چندان تازه به جمع بازیگران طنز و همچنین قصه و نوع طنز انتخابی ویژگی خاص ندارد و سوژه جدید پلیس کنترل نامحسوس تنها نمودی آیتم‌وار در آن پیدا کرده است.

 

"کارآگاهان" به نویسندگی مسعود بهبهانی‌نیا و کارگردانی حمید لبخنده و تهیه‌کنندگی ایرج محمدی و مهران مهام در 18 قسمت 45 دقیقه‌ای از 25 اردیبهشت چهارشنبه‌ها روی آنتن شبکه سه می‌رود. داستان مجموعه درباره کارآگاهان آگاهی به سرپرستی سرگرد ثنایی است که مأموریت رسیدگی به پرونده‌های جرایم را در دستور کار دارند و گره‌گشایی از معماهای پیچیده جرایم و کشف سرنخ‌های مهم در کنار آموزش‌های ضمن خدمت کارآگاهان جوان از وظایف مهم سرگرد و دستیاران اوست.

 

مهدی هاشمی، اکبر زنجانپور، رضا خندان، کامران تفتی، زهره فکورصبور، شهروز ابراهیمی‌فر، مرحوم داوود اسدی و ... از بازیگران مجموعه "کارآگاهان" هستند که در هر قسمت یک پرونده واقعی را دستمایه کار خود قرار می‌دهد. تیزرهای تلویزیونی این مجموعه قبل از پخش مرتب پخش می‌شد و اطلاع رسانی مناسب برای مخاطب تلویزیون تدارک دیده بود.

 

"خط شکن" به نویسندگی سعید دولتخانی و کارگردانی مسعود تکاور به تهیه‌کنندگی سعید منتظرالمهدی در 13 قسمت از اوایل اردیبهشت جمعه‌ها از شبکه تهران روی آنتن رفته است. رضا رویگری، حامد کمیلی، یوسف تیموری، محمود مقامی،‌ مریم کاویانی، آناهیتا همتی، مرحوم داود اسدی، فلور نظری، مهدی امینی‌خواه، شهرام عبدلی، سعید علیجانی، سپند امیرسلیمانی، امید آهنگر، امیر حشمت‌زاده، صفر کشکولی، سپیده ذاکری، مریم سلطانی از بازیگران این مجموعه هستند.

 

"خط شکن" به سفارش ستاد امر به معروف و نهی از منکر نیروی مقاومت بسیج با مضمونی اجتماعی ساخته شده و آنچه از همین قسمت‌های ابتدایی برمی‌آید اینکه مخاطب انتظار تماشای یک مجموعه قوی را نباید از آن داشته باشد. نویسنده این مجموعه در یادداشتی در یکی از روزنامه‌ها به تغییر و خدشه‌دار شدن فیلمنامه‌اش اعتراض کرد که با واکنش مشابه کارگردان مواجه شد.

 

بخشی از متن کتاب را این جا بخوانید

دومین رمان مسعود کیمیایی راهی ارشاد شد


مهرفيلم ايران - "حسد" دومین رمان مسعود کیمیایی توسط نشر ثالث و برای دریافت مجوز راهی وزارت ارشاد شده است.

 

درباره خلاصه این رمان گفته شده است که ماجرای "حسد" در همدان و در زمان عین ‌القضات همدانی اتفاق می‌افتد و خود شخصیت عین‌ القضات نیز در آن حضور دارد.

 

عین القضات هـمدانی در حدود سال 492 هجری در همدان متولد شد. او از عارفان و فاضلان عصر خود بوده است.

 

در بخشی از "حسد" می خوانیم: "قاضی: این دادگاه از این ساعت در فرمایش آن مرد است که هیهات او هم همدانی است، که غم عالم این است ایرانی است آیا بار دیگر چشمهای من دو قله اروند را در همدان خواهد دید؟

 

آنجا سرزمینی است که نهاد من روئیده. از سینه همه مادران وطنم شیر نوشیده ام.

از صدای پرندگان سرزمینم به خواب رفته ام و از دست پدرم بر سرم از خواب بیدار شده ام.

هر خطی را بخواندم. هر دردی را دانسته ام. بیبادبان از اقیانوس گذشته ام.

 

هر ظلمی بر تنم آتش افروخته. به هر شادی در کناری تنها بوده ام. گریستن می دانم. عشق می دانم و دستم را به سایه دامان خداوند کشیده ام. این کفر نیست. این عروج من جا مانده است. در باغ من خار نیست. گلهای من در مرداب جنونم نیست. جنون من از توست، تو هیچ ساقه ای... تنه ای نمی خواهی، تو ریشه های مرا می خواهی.

 

آیا رواست که به جایی آمدوشد نکنم جز اینکه نگهبانی با من باشد؟ پیوسته چشم می گردانم و کسی را دوست نمی بینم. سعد سینه بشکافد نشان من در تن اوست، که جای من در تن دوست. اما کسانی که دشمناند و بیزارم در این سرای فراوان اند آن مرد که لبخندش را از جهنم ربوده ابوالقاسم درگزینی خراج به شما به روز و ساعت می دهد و مرا از کسان شما می داند..."

 

کیمیایی - فیلمساز - پیش از این رمان سیاسی تاریخی "جسدهای شیشه ای" را منتشر کرد که با واکنشهای متفاوتی همراه شد. او دفتر شعر "زخم عقل" را نیز در کارنامه دارد.

 

نقد و بررسي فيلم «قرنطينه» (منوچهر هادي)

یک عشق رویایی بدون مقدمه


مهرفيلم ايران- فیلم سینمایی "قرنطینه" ساخته منوچهر هادی ملودرامی است که می‌خواهد بر مرز میان گیشه و دغدغه‌های سازنده حرکت کند، اما آنچه ارجحیت پیدا کرده توجه صرف به مخاطب در همه وجوه است. هادی در اولین ساخته سینمایی‌اش تلاش کرده از زاویه نگاه خود به ملودرام‌های گیشه پسند توجه و وجوه هنری را در کنار اهمیت به مخاطب لحاظ کند. آیا این اتفاق در اولین فیلم او افتاده است؟

فیلم همانطور که کارگردان هم اشاره کرده از سوژه‌ای به شدت کلیشه‌ای و اشک‌انگیز بهره می‌برد و برای رویکردی احتمالاً تازه یا خاص به موضوع انتخابی خود راهکارهایی طراحی کرده که در کنار هم به پیوندی مناسب نرسیده و چون وجوه مجزا یکدیگر را پوشش نمی‌دهند.

فیلمساز در مقطع ابتدایی به شکل گیری رابطه بین دختر و پسر قهرمان قصه می‌پردازد تا یک عشق رویایی را بدون مقدمه بین آنها برقرار کند. شخصیت پسر (حمید گودرزی) به گونه‌ای پرداخته شده که جوانی خوشگذران و درگیر رابطه‌های عاطفی مختلف است و با دیدن دختر جوان (نیوشا ضیغمی) که متفاوت از قشر دخترانی است که می‌شناسد، دل به او می‌بندد.

هر چقدر که نشانه‌های ملموس و آشنا برای شخصیت پردازی پسر جوان به درستی انتخاب شده و کدهای قابل قبول ارائه می‌شود مانند زنگ زدن پیاپی تلفن همراه و ... ، اما همین نکات در مورد دختر کمتر پرداخته شده و در واقع آنچه تفاوت دختر را از اولین برخورد برای پسر مشخص می‌کند، بی جواب باقی می‌ماند.

اختلاف طبقاتی و حرکت بر مسیر کلیشه‌ای دختر فقیر و پسر پولدار نیز یکی دیگر از کلیشه‌های نخ نماست که برای رنگامیزی این رابطه عاطفی طراحی شده و کارکرد آن هم چیزی جز رفتن به سمت ملودرام‌های آشنا و چینش موقعیت‌های قابل پیش‌بینی نیست. این وجه با پرداخت منفی پدر پسر (رضا رویگری) و تکیه بر تنها بودن پسر در خانه‌ای که زنی جوان جایگزین مادر شده، دلایل او را برای دل بستن به دختری از طبقه متفاوت کامل می‌کند.

فیلم تا جایی که قرار است ضربه کاری به مخاطب وارد شده و تغییری در سطح روایتی ایجاد شود، بر مسیری قابل پیش بینی حرکت می‌کند و با تکیه بر عشق زوج قهرمان فیلم بدون توجه به تضادها پیش می‌رود. در این بخش رویکردی سطحی و عام هم به اختلاف طبقاتی وجود دارد که بخصوص در نوع رفتار برادر دختر که درخواست‌های مالی از داماد آینده دارد، برجسته می‌شود که بار طنز احتمالی رفتار بچه گانه او نتوانسته نگاه کهنه به اختلاف طبقاتی را واجد جذابیت و بامزگی کند.

ضربه کلیدی قرار است جایی وارد شود که جواب آزمایش زوج جوان برای ازدواج مشکوک است و در واقع کدی برای بیماری دختر ارائه می‌شود که مقطع بعدی فیلم را به خود اختصاص داده تا به نوعی این عشق امروزی در بوته آزمایش قرار بگیرد. اما از آنجا که طبق یک فرمول آشنا در موقعیت‌هایی که همه چیز خوب و خوش پیش می‌رود، مخاطب انتظار بر هم خوردن این ثبات و آرامش را دارد این اتفاق هم در روند ماجرا قابل پیش بینی است.

از این پس روند داستان به گونه‌ای طراحی شده تا در عین وخیم شدن تدریجی حال دختر، شرایط نیز برای پسر سخت تر شده و فشار مالی او را در موقعیت‌های خاص قرار دهد. موقعیتی که آشکارا تقابل او با پدرش را در پی دارد که سکانس درگیری لفظی آنها در مغازه مبل فروشی پیامد آن است و در ادامه پدر، او را که از گاو صندوق مغازه دزدی کرده به زندان می‌اندازد تا به این رابطه خاتمه دهد.

در این بخش با زندان رفتن پسر شرایطی فراهم می‌شود تا قصه بر بیمارستانی که دختر در آن بستری است متمرکز شود و این بار لحن ملودرام عاطفی فیلم به سمت تلخی و سیاهی بیشتر حرکت کند. بالتبع در این بخش به دلیل بار دراماتیک ضعیف که در ارتباط با خط اصلی قصه وجود دارد، نیاز به طراحی خطوط و شخصیت های فرعی احساس شده است.

در این بخش نویسنده و فیلمساز با آگاهی از عمق تلخی حاکم و صحنه‌هایی که پیشرفت بیماری را در دختر جوان پی می‌گیرد، تصمیم گرفته‌اند طنز را به عنوان راهکار وارد کنند. این تصمیم در اولین گام رضا عطاران را به عنوان یک بیمار وارد فیلم کرده تا با توجه به ظاهر تغییر شکل یافته و حال و هوایی که دارد فضای موجود را بشکند.

هر چند سابقه عطاران در حوزه طنز اولین گزینه برای انتخاب او بوده ولی با توجه به شخصیت پردازی و گریم خاص این کاراکتر انتظارات برای دیدن حضوری متفاوت از وی چندان هم بیراه نیست. ولی واقعیت این است که این بار هم مانند سایر نقش آفرینی‌های عطاران، او را با همان کدها و مولفه‌های آشنای بازیگری در حرف زدن و ... می‌بینیم نه کاراکتری تلفیقی از سابقه وی و پیشینه نقش.

خط عاطفی طراحی شده برای ورود و حضور عطاران در قصه دختر جوان هم به نظر می‌آید با اولین انتخاب‌ها انجام شده و عشق به ظاهر یک طرفه او به دختر بیمار آذری (خاطره حاتمی) با چند بار تکرار، جذابیت لحظه‌ای خود را هم از دست داده و دیگر چیزی برای ارائه باقی نمی‌ماند.

فیلم "قرنطینه" در این بخش برای هر چه به هم پیچیده‌تر کردن کلاف شرایط، خط فرعی‌های متعدد را طراحی کرده که تداخل آنها به نوعی کارکردشان را از بین می‌برد. مانند فروش کلیه توسط مادر دختر (افسانه بایگان) و یا خط فرعی نامادری پسر جوان (شهره سلطانی) که یکباره و بدون مقدمه مانند یک منجی وارد شده و ضمانت پسر جوان را می‌کند تا از زندان آزاد شود، در صورتیکه قبل از آن کدی مبنی بر احتمال متفاوت بودن او ارائه نشده است.

فیلم در بخش پایانی به گونه‌ای همین وجه دوگانه در رویکرد به گیشه و ملودرام را مکمل هم کرده و در عین استفاده از سکانس کلیدی مراسم عروسی که جزء لاینفک فیلم‌های گیشه ای است، با مرگ کاراکتر عطاران و ترسیم فضای تلخ حاکم بر مراسم عروسی در آسایشگاه به زعم خود به مخاطب باج نمی‌دهد. غافل از اینکه جایی به مخاطب و گیشه صرف باج داده که سراغ قصه کلیشه‌ای و موقعیت‌های نخ نما بدون زاویه نگاه تازه و خاص خود رفته و این وجه حتی از مرحله انتخاب بازیگران هم وارد کار شده است. چند فیلم دیگر می‌توانید مثال بزنید که زوج ضیغمی- گودرزی قهرمان اصلی آن بوده اند؟ "گناه من" مهرشاد کارخانی و "تلافی" سعید اسدی که به طور همزمان اکران است نیز از حضور این زوج سینمایی بهره برده‌اند، بدون آنکه "قرنطینه" بتواند تفاوت و لزوم این انتخاب را ویژه کند.

"قرنطینه" نخستین فیلم منوچهر هادی بر اساس فیلمنامه‌ای از سعید دولتخانی ساخته شده است. داستان فیلم درباره دختر و پسری جوان است که دل در گرو یکدیگر دارند، اما برای ازدواج با مشکلات بسیار رو به رو هستند. حمید گودرزی، رضا عطاران، افسانه بایگان، رضا رویگری، خاطره حاتمی، نیوشا ضیغمی و شهره سلطانی در این فیلم بازی کرده‌اند. این فیلم در بخش مهمان بیست و ششمین جشنواره فجر به نمایش درآمد و از چهارشنبه 25 اردیبهشت در گروه سینمایی عصر جدید جایگزین فیلم "پابرهنه در بهشت" شده است.


تثاتر

 
"حسین مسافرآستانه" دبیر بیست و هفتمین جشنواره بین‌المللی تئاترفجر شد


"حسین مسافرآستانه" با حکمی از رئیس مرکز هنرهای نمایشی، به دبیری بیست و هفتمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر منصوب شد.
به گزارش دریافتی سایت ایران تئاتر از اتاق خبر روابط عمومی مرکز هنرهای نمایشی، "حسین پارسایی" رئیس مرکز هنرهای نمایشی ضمن تقدیر و تشکر از دکتر مجید سرسنگی (دبیر بیست و ششمین جشنواره بین‌المللی تئاترفجر) به پاس زحمات شبانه‌روزی و بی‌شائبه وی در برپایی جشنواره‌ای منظم و باشکوه و نیز آرزوی موفقیت برای ایشان، "حسین مسافرآستانه" را که پیش از این نیز دبیری جشنواره دوره بیست و چهارم را عهده‌دار بود،‌ به دبیری بیست و هفتمین جشنواره بین‌المللی تئاترفجر منصوب کرد.
متن کامل حکم مسافرآستانه به شرح زیر است: "هنرمند ارجمند، جناب آقای حسین مسافرآستانه، از روزهای پرالتهاب 57 آمدیم و عبور کردیم تا سه دهه و اکنون به سی‌امین سالی رسیدیم که همراه با معمار و بنیانگذار جمهوری اسلامی و در ادامه راه با رهبر معظم انقلاب همچنان فاتح قله‌های رفیع بزرگواری و منزلت انسان هستیم. برگزاری بیست و هفتمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر در سال 87 با جشن‌های سی‌امین سالگرد انقلاب اسلامی همراه شده که می‌تواند نقطه عطفی در حوزه هنر نمایش باشد. با ذکر این ویژگی و آنچه از سوابق مدیریتی و فعالیت‌های هنری شما می‌دانیم، یقین داریم بیست و هفتمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر با حضور جنابعالی در مقام "دبیر" شکوه و جلال دیگری خواهد داشت، امیدواریم با یاری خداوند همچون گذشته پیروز و سرافراز باشید. "
گفتنی است علاوه بر تمهیدات اجرایی لازم از سوی دبیرخانه جشنواره‌ها از شروع سال جدید، فراخوان بیست و هفتمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر طی چند روز آینده رسماً منتشر و در دسترس دست‌اندرکاران تئاتر کشور قرار خواهد گرفت.

آیین‌نامه حمایت از مؤلفان، مترجمان و آثار در دست اقدام انتشارات و پژوهش اداره کل هنرهای نمایشی 1384 تا 1388

دفتر انتشارات و پژوهش اداره کل هنرهای نمایشی به منظور حمایت و انسجام بیشتر در امور جاری، آیین‌نامه موردنظر را منتشر می‌نماید تا بر اساس اولویت‌های ذکر شده عمل نماید؛ لذا تمام علاقه‌مندان می‌توانند طرح و یا اصل موارد را برای بررسی شورای پژوهشی به آدرس این دفتر واقع در اداره کل هنرهای نمایشی (تالار وحدت) ارسال کنند.
الف) اولویت‌های مورد توجه برای حمایت و نشر کتاب 
1- تاریخ تحلیلی نمایش ایران، به ویژه از دوره پیروزی انقلاب اسلامی به بعد با نگاه تاریخی، جغرافیایی و انواع؛
2- آسیب‌شناسی اشکال نمایش ایرانی و راه‌کار برای معاصرسازی آن؛
3- اثرات متقابل مخاطب و نمایش در دوره معاصر ایران؛
4- جایگاه نقد و نظریه‌پردازی در نمایش؛
5- آشنایی با تئاتر نوین جهان؛
6- موسیقی در نمایش.
ب) اولویت‌های مورد توجه برای برگزاری جلسات سخنرانی، همایش و سمینار
1- آسیب‌شناسی تئاتر امروز ایران (تولید، مدیریت، تشکیلات دولتی و خصوصی، آموزش، جشنواره، بودجه و...)؛
2- اقتصاد در تئاتر ایران (درآمدزدایی تئاتر، یارانه دولتی، ‌بودجه و...)؛
3- جایگاه مذهب در تئاتر؛
4- حرکت‌های نوین تئاتر امروز جهان؛
5- نقد تئاتر امروز ایران و جهان.
ج) اولویت‌های مورد توجه برای حمایت در بخش ترجمه و تألیف نمایشنامه 
1- آثار برگرفته از فرهنگ کشورهای هندوستان، چین، افریقا، ژاپن و دنیای معاصر عرب؛
2- آثار برگرفته از مضامین بومی کشور؛
3- آثار برجسته و نوین معاصر جهان.
نکته‌ها
1- حمایت از آثار برای چاپ و نشر، منوط به تصویب شورای پژوهشی، مطابق با استانداردهای علمی رایج است؛
2- 60٪ از اولویت‌های حمایتی مربوط به حوزه آثار پژوهشی و تحقیقی است (30٪ آثار داخلی و 30٪ آثار ترجمه)؛
3- 40٪ از اولویت‌های حمایتی مربوط به حوزه آثار غیرپژوهشی و تحقیقی (نمایشنامه) است (25٪ آثار تألیفی و 15٪ آثار ترجمه)؛
4- فصلنامه تئاتر و مجله نمایش نیز در راستای اهداف ذکر شده فعالیت خواهند داشت.

موارد مورد نیاز شورا برای بررسی طرح‌های پژوهشی و تحقیقی (تألیفی و ترجمه‌ای)
1- عنوان پیشنهادی
2- شرح عنوان پیشنهادی و مسأله اصلی
3- سرفصل‌ها و زیرفصل‌های عنوان پیشنهادی
4- پیشینه و یا حوزه‌های مرتبط با عنوان پیشنهادی
5- منابع مورد استفاده
تبصره 1: چنانچه پیشنهاد ترجمه وجود دارد، ارایه بیوگرافی مؤلف نیاز است.
تبصره 2: چنانچه پژوهش انجام شده باشد، نیاز است ضمن ارسال یک نسخه از پژوهش، موارد ذکر شده نیز ارایه شود.
موارد مورد نیاز شورا برای بررسی نمایشنامه
الف) آثار تألیفی
- ارایه سه نسخه از نمایشنامه به همراه تقاضانامه و خلاصه نمایشنامه
ب) آثار ترجمه‌ای
- ارایه سه نسخه از متن ترجمه شده یا ارایه سه نسخه از خلاصه متن که قرار است ترجمه شود.
تبصره 1: ارایه بیوگرافی نویسنده نیاز است.
تبصره 2: ارایه خلاصه متن ترجمه شده نیاز است.
موارد مورد نیاز شورا برای بررسی سمینارها و جلسات سخنرانی
1- عنوان پیشنهادی
2- ضرورت و شرح عنوان پیشنهادی
3- زمان‌بندی پیشنهادی (تعداد جلسات، تعداد سخنرانان، مدت جلسات و...)
4- امکانات موردنیاز

فراخوان دوازدهمین جشنواره بین‌المللی تئاتر دانشگاهی ایران اعلام شد
به گزارش دریافتی سایت ایران تئاتر از روابط عمومی جشنواره بین‌المللی تئاتر دانشگاهی ایران، این جشنواره از 11 بخش تشکیل شده که شامل بخش‌های مسابقه تئاتر صحنه، مسابقه نمایشنامه‌نویسی، جایزه ویژه اکبر رادی، مسابقه تئاتر خیابانی، مسابقه نمایشنامه‌خوانی، مسابقه مقاله‌نویسی، مسابقه ترجمه، مسابقه پوستر تئاتر، مسابقه ماکت و طراحی صحنه، مسابقه عکاسی تئاتر، تئاتر صحنه ویژه مدرسان دانشگاه و بخش بین‌الملل می‌شود.
در بخش مسابقه تئاتر صحنه اولویت انتخاب با آثار و ترجمه‌های دانشجویی چاپ شده و چاپ نشده است، همچنین نمایشنامه‌های ایرانی و آثاری که پیش از این در جشنواره‌های دیگر شرکت نکرده‌اند، آثاری که ناظر به مفهوم شکوفایی و نوآوری باشند و آثاری که به مضامین ملی، مذهبی و فرهنگ اقوام ایرانی بپردازند و یا اقتباسی از آثار ادبی ایران باشند.
متقاضی می‌بایست دو نسخه تایپ شده از نمایشنامه پیشنهادی خود را به همراه فایل آن در محیط word روی لوح فشرده برای آثار چاپ نشده، به همراه مدارک موردنیاز تا 18 مهرماه به دبیرخانه تحویل دهد.
در بخش مسابقه تئاتر خیابانی، آثار پذیرفته شده در دو قسمت آزاد و آیین‌ها و سنت‌های ایرانی حضور خواهند داشت. متقاضیان این بخش می‌بایست دو نسخه از تصویر ضبط شده اجرای اثر را روی لوح فشرده به همراه مدارک موردنیاز تا 30 بهمن ماه سال جاری به دبیرخانه تحویل دهد.
در بخش نمایشنامه‌خوانی نیز، آثار پذیرفته شده در سه قسمت آزاد، اقتباس و مرور نمایشنامه‌های برگزیده دانشجویی حضور خواهند داشت.
در بخش مسابقه نمایشنامه‌نویسی "جایزه ویژه اکبر رادی"، نیز تنها آثار دست‌نوشته دانشجویان که پیش از این اجرا نشده باشند حضور خواهند داشت. متقاضی این بخش می‌بایست سه نسخه تایپ شده از نمایشنامه خود را به همراه فایل اثر در محیط word روی لوح فشرده به همراه مدارک موردنیاز تا 30 آبان سال جاری به همراه مدارک موردنیاز به دبیرخانه تحویل دهد.
همچنین در بخش مسابقه مقاله نویسی، آثار در دو قسمت مقالات تألیفی و پایان‌نامه‌های نظری "تألیفی، پژوهشی" حضور خواهند داشت. متقاضی بخش مقاله می‌بایست سه نسخه تایپ شده به همراه فایل اثر در محیط word روی لوح فشرده و متقاضی بخش پایان‌نامه‌ها دو نسخه تایپ شده به همراه فایل اثر در محیط word روی لوح فشرده و کپی صحنه اول پایان‌نامه ممهور به مهر دبیرخانه دانشگاه را به همراه مدارک موردنیاز تا 16 بهمن سال جاری به دبیرخانه تحویل دهد.
در بخش مسابقه ترجمه این جشنواره نیز آثار ترجمه شده دانشجویان از مقالات یا متون موردنظر دبیرخانه که متعاقباً اعلام خواهد شد برای ترجمه انتخاب کرده و در این بخش شرکت دهند.
متقاضی می‌بایست سه نسخه تایپ شده از ترجمه خود را همراه با فایل اثر، در محیط word روی لوح فشرده به همراه مدارک موردنیاز تا 16 بهمن سال جاری به دبیرخانه تحویل دهد.
در بخش مسابقه پوستر تئاتر نیز، پوستر نمایش‌های راه یافته به بخش‌های مختلف جشنواره دوازدهم، "صحنه، خیابانی، نمایشنامه‌خوانی و... " و نمایش‌های اجرا شده در سال 87 نیز پوستر پیشنهادی دوازدهمین جشنواره بین‌المللی تئاتر دانشگاهی ایران که توسط دانشجویان طراحی شده‌اند حضور خواهند داشت.
متقاضی این بخش می‌بایست آثار خود را در ابعاد cm70×50 به همراه فایل لایه‌ای اثر در محیط نرم‌افزار روی لوح فشرده به همراه مدارک موردنیاز تا 20 فروردین 1388 به دبیرخانه تحویل دهد.
در بخش مسابقه ماکت صحنه نیز متقاضی می‌بایست عکس و یا طرح سه بعدی اثر را در محیط نرم‌افزاری روی لوح فشرده به همراه مدارک موردنیاز تا 10 اسفند سال جاری به دبیرخانه جشنواره تحویل دهد


موسيقي


مجمع عمومی کانون نوازندگان به نصاب لازم نرسيد

مجمع عمومی کانون نوازندگان ایرانی خانه موسیقی که صبح امروز در سالن اصلی تئاتر شهر برگزار شد به علت به نصاب نرسیدن رسیمت نیافت.

به گزارش سایت خانه،در این مجمع که از ساعت 10آغاز شد حدود یکصد نفراز اعضای این کانون که پرتعدادترین کانون خانه موسیقی است حضور یافتند در حالی که برای به نصاب رسیدن این مجمع باید 401نفر حاضر می شدند.

پس از شمارش تعداد حاضران نوربخش (مدیرعامل) ومختاباد(بازرس)خانه موسیقی به روی صحنه رفتند وبا ذکر نکاتی از آیین نامه جلسه بعدی را بدون ذکر تاریخ دقیق برای حدود دوهفته بعد تعیین کردند.

در این مجمع اعضای هیئت مدیره قبلی،هوشنگ ظریف،داریوش پیرنیاکان،علی اکبر شکارچی،میرجعفر حیدری و کیوان ساکت حضور داشتند.

گفتنی است برای این دوره زیدالله طلوعی،داریوش پیرنیاکان،حمیدسکوتی،سلمان سالک،احمدرضا خواه،میرجعفر حیدری،علی اکبرشکارچی،کیوان ساکت،شهرام صارمی،رضا موسوی زاده و امیرحسن امین شریف برای هیئت مدیره و ویدا روستا،وحیدرستگاری و سید احسان عابدی برای بازرسی نامزد شده اند.

لازم به ذکر است که محل مجامع عمومی خانه موسیقی از تالار وحدت و سالن رودکی به سالن اصلی تئاتر شهر و خانه هنرمندان تغییر یافته و فردا- شنبه چهارم خرداد- مجمع عمومی نوازندگان کلاسیک از ساعت 15در خانه هنرمندان برگزار می شود.

هفته عاشقی
(موسیقی پاپ)
این آلبوم دومین آلبوم موسیقی روزبه نعمت اللهی است که آهنگسازی و خوانندگی آن توسط او صورت گرفته است و تنظیم قطعات به همت پیام قربانی انجام شده است. هفته عاشقی، نه قطعه دارد که به ترتیب سایه سپیدار، بازآمدم، سزاوار، هفته عاشقی، دریا، ایران، با تو گفتن، بچه های خیابان، دل گرفتن نام دارند.
اشعار این آهنگ ها به ترتیب از مولانا، ملک الشعرای بهار، علیرضا تهرانی، افشین میر معیری و مسرور نعمت اللهی است.
ناشر: آوای باربد

 

ورزشي



مارادونا: بلاتر مافیایی است
دیه گو مارادونا در جشنواره فیلم کن به شماری از شخصیت های بلند پایه فوتبال از جمله سپ بلاتر، رئیس فیفا، حمله کرده است.

 


از اینکه هفته نامه فرهنگی ، هنری ، ورزشی سگال را انتخاب کردید خوشحالیم .با انتقادات و پیشنهادات خود ما را یاری نمایید.

باسپاس

هفته نامه فرهنگی ، هنری ، ورزشی سگال

هفته نامه : فرهنگي هنري ورزشي سگال (شماره هشتم)منتشر شد

و خدايي كه در اين نزديگي ست

بادرود

سرمقاله

عيب {او} جمله بگفتي،هنرش نيز بگوي


مردم ايران،به معايب اراي خود،اعتراف كردند.

اگر ((يك پزشك)) نوع بيماري فردي را تشخيص دهد،داروي مناسب،تجويز مي كند و فرد بيمار،سريعتر بهبود مي يابد. اگر((يك تعميركار))، عيب قطعه اي را پيدا كند، راحت تر و ارزانتر، آن را تعمير و يا تعويض مي نمايد. همينطور در امور كشاورزي و دامداري، اگر آفات گياهي و حيواني تشخيص داده شود، زودتر مي توان آنها را دفع كرد... بنابراين شناخت عيوب و نوع بيماري و آفات از ضروريات اوليه است و همين آگاهي موجب مي شود تا براي رفع معايب و پيشبرد امور مر بوط اقدامات و تحقيقات بيشتري صورت گيرد.

در سيستمهاي دولتي كشورمان، و همچنين رجال مردان!!! قدرت و ضعف زيادي وجود داشته و دارد.

در كوچه و بازار، در اتوبوسها و تاكسي ها ،بالاي زمين و زير زمين، در خانه و بيرون از خانه، در دنياي واقعي و در دنياي مجازي( اينترنت) همه جا حرف مردماني ست كه از اراي خود احساس نارضايتي ميكنند( بيشتر در خصوص رياست جمهوري و نمايندگان محترم مجلس) يا از بالا به پايين يا از پايين به بالا؛ فرقي نميكند مهم اعترافي ست كه ميكنند.{{اعتراف را با اعتراض اشتباه نگيريد.}}.

 

مدتي بود كه تنوره ي مردم ايران روشن شده بود و آب در حال جوشيدن اما بي مصرف!!! خوب اين بخار بايد طوري تخليه ميشد وگرنه آبگرمكن قصه ي ما منفجر ميشد.(آبگرمگن عالي منفجر) خوب اين همان قطعه اي ست كه كار گذاشته شد تا از اين حادثه ي وحشتناك جلوگيري كند. و آن قطعه كسي نبود جز( استاد سيد محمد خاتمي).

وقتي ايشان با شعار ها و عقايدي كه اعلام نمودند به روي كار آمدند. بعد از تنها يكسال واكنشهاي رجال مردان آنوري و مردم اينوري شروع شد.كه در اين سالها فراز و نشيبهاي فراواني طي شد من جمله حادثه هجدهم تير ماه.

اما چيزي كه مهم بود آزادي بود كه جناب آقاي خاتمي عزيز از آن ميگفت. آزادي اعطا شده بود.(در ديزي باز است حياي گربه كجا رفته)همانظور كه قبلا اشاره كردم ايشان مانند سوپاپ اطمينان آبگرمكن عمل كردن و اين بخاري بود كه در مي رفت( به قول اون جناح: رواج فساد!!!).از آنسو مردم نيز همين را كم دانسته خواهان آزادي بيشتري بودند (مخصوصا جوانان _ كه نياز مبرمي به رفع نيازهاي جنسي داشتند)و ايشان را {ممد خالي بند}خطاب ميكردند. و از طرفي مردم مومن توان هضم اين جريانات را نداشتند و بر كرده خود پشيمان گشتند.

بلاخره استاد خاتمي توانست هشت سال بر كرسي رياست جمهوري بنشيند و هر دوره بيشتر از دوره ي قبل راي اورده بود(فرصتي دوباره كه ايرانيان دادند) و مهمترين كار وي شناخت ايران به دنيا با ارائه ي طرح گفتگوي تمدنها بود.

او رفت و با اراي مردمي دوبار يكي ديگر بر مسند نشست.( جناب دكتر احمدي نژاد) البته هنوز مانده تا كارنامه ي ايشان را بررسي كنيم. اما همين مساله سوخت (بنزين ) و انرژي هسته اي به كنار اما گوشت كيلويي هشت هزار توماني كه ديگر نميتوان ناديده گرفت.

در زمان جناب آقاي هاشمي رفسنجاني با انكه جنگ بود اما گوشت اين قيمت را نداشت.

وارد بحثهاي كلان نميشويم. اما نكته اينجاست كه هر سري و هر بار مردم ما به معايب اراي خود اعتراف كرده و سعي در رفع مشكل دارند.

در هر صورت همه ي مردم شريف ايران به كاستي ها و معايب كار اگاه هستند، مي بايد با دلسوزي و دقت نظر بيشتر به امور مربوط توجه و عمل نمايند انشاا...

اينكه كسي به عيب كارش آگاه و معترف باشد در رفع آنها خواهد كوشيد و اين (( عين هنر است)) چنانچه در اين ضرب المثل مي خوانيد: عيب او جمله بگفتي هنرش نيز بگوي.

 

سردبير


365روز

روز (8)

 

بايد خود را مقيد كنيم كه از اشتباههاي خود پند بگيريم،نه اينكه به خود ببيچيم و خويشتن را ملامت كنيم. اگر از خطاهاي خود درس نگيريم، ممكن است در آينده نيز آنها را تكرار كنيم. اگر موقتا گشتي تان به گل نشست، بخاطر آوريد كه در زندگي انسان شكست معني ندارد، بلكه نتيجه وجود دارد. اين ضرب المثل را در نظر داشته باشيد:

موفقيت، نتيجه قضاوت صحيح است، قضاوت صحيح ناشي از تجربه است، و تجربه غالبا نتيجه ي قضاوت غلط است!

در گذشته خود، مرتكب چه اشتباهي شده ايد كه بتوانيد از آن براي بهبود زندگي امروزي خود استفاده كنيد؟


شعر امروز

نام:*****

شاعر:*****

شما ميتوانيد اشعار خود را براي ما ارسال نماييد تا در اين قسمت نمايش داده شود.

براي ارسال اشعار خود به نشاني : kanontoseefarhang_honarjavan@yahoo.comايميل كنيد.

لطفا نام شعر،شاعر سبك و كشور/استان/شهر را حتما ذكر نماييد.


ضرب المثلهاي ايراني

ضرب المثلهاي مازندراني:

 

آدم چوه بن در شونه ، حرف بن در نشونه

Adem Choye Ben Dar Shone , Harfe Ben Dar Nashone

آدم از زير (ضربات)چوب در ميرود؛ اما از زخم زبان نميتواند بگريزد.

معادل: در دروازه را ميتوان بست دهن مردم را نميتوان بست.


فرهنگ دفاع

(قسمت چهارم)

 

فرمانده كل قوا

 

روز دوم بهمن ماه 64 يعني چند روز قبل از عمليات والفجر8، به اتفاق تني چند از فرماندهان به خدمت حضرت امام (ره) رسيديم. با توجه به سوابقي كه در عدم موفقيت رزمندگان در عبور از رودخانه هاي دجله و فرات در عمليات هاي بدر و خيبر داشتيم، نگراني همه را فرا گرفته بود.

آن بزرگوار كه متوجه نگراني ما شده بودند حدود نيم ساعت از روي نقشه توضيحات ما را درباره عمليات، به دقت ملاحظه كردند و سپس فرمودند: (( شما به خدا اعتقاد داشته باشيد كه فرمانده كل قوا،خود اوست. همان خدايي كه به شما امر كرده كه دفاع بكنيد. برويد و مطمئن باشيد كه پيروزيد.))

ما در مورد اين عمليات، محاسبات دقيقي انجام داده بوديم تا ساعت مناسب را براي عبور نيروها، معين كنيم،ساعتي كه اروند از لحاظ جزر و مد، راكد باشد.

براي اين منظور، جدول محاسبات دوساله را تهيه كرده، خودمان نيز حدود 6 ماه كناره ي اروند را علامت گذاري كرديم تا ساعت مناسب را به دست آوريم. شب عمليات ، همه ي نيروها، از جمله غواش ها ، آماده و يا سوار بر قايق ها بودند كه خليج فارس طوفاني شد و باران شروع به باريدن كرد. ظاهرا همه ي نقشه هاي ما نقش برآب شده بود. در قرارگاه موقعيت شهيد همت، اوضاع به گونه اي بود كه همه به گريه و زاري افتاده بودند . دلها واقعا شكسته شده بود. با ناله ميگفتيم:(( خدا يا! تو كه قوم موسي را از نيل نجات دادي آيا اصحاب محمد(ص) را از اروند عبور خواهي داد؟))

از طرفي صحبتهاي امام در نظرمان بود كه فرمودند به خدا اعتماد داشته باشيد و بر او توكل كنيد. شايد براي خيليها تعجب آور باشد ولي به هر حال با رمز ** يا فاطمه الزهرا ** بچه ها به آب زدند.

هنوز يك ساعت از شروع عمليات نگذشته بود كه خط اول دشمن در كناره ي اروند به وسيله ي لشكر25 كربلا شكسته شد و به دنبال آن شهر فاو به تصرف سپاه اسلام در آمد.

راوي: سردار رحيم صفوي

برگرفته از كتاب امام و دفاع مقدس


معرفي كتاب

دائرة المعارف خودشناسي

(( از طريق اسم و ماه تولدت، خودت را بيشتر بشناس))

سرشناسه: حسين پور، حميدرضا،1355

مشخصات نشر: تهران،آرون،1386.

مشخصات ظاهري:131 ص.

شابك: 987-964-8900-69-9

وضعيت فهرست نويسي:فيپا

موضوع: اختر گويي. فالگيري بروج دوازده گانه.

شماره كتابشناسي ملي: 1173537

چاپ اول: 1386

چاپخانه حيدري: 5000 نسخه

قيمت :2000 تومان

 

مرکز پخش: مازندران _ محمودآباد _ کانون توسعه ی فرهنگ و هنر جوان

همراه :09113206515 حسین پور


دست نوشته هاي پاييزي

این قسمت مال شما و برای شماست (نثر ، داستانهای کوتاه ،خاطرات و درد دلهای خودتان را برای ما بفرستید تا در این قسمت نمایش داده شود)

براي ارسال به نشاني : kanontoseefarhang_honarjavan@yahoo.com ايميل كنيد.

 

من به آمار زمين مشكوكم ،اگر اين سطح پر از آدمهاست پس چرا اين همه دلها تنهاست؟

 

فرستند: وارش خدارودي / ايران / مازندران / محمودآباد


تماشاگه راز

این قسمت مال شما و برای شماست (عکسهای هنری / تاریخی / طنز و... خود را برای ما بفرستید تا در این مکان نمایش داده شود به عکس برتر پس از بررسی نظر کاربران و تایید کارشناسان جایزه تعلق میگیرد .)



شوخي هفته

پنج تا برادر پولاشون رو روي هم ميذارن ميرن ماشين ميخرن! بعد از مدتي ورشكسته ميشن، ميدوني چرا؟ چون همه باهم ميرفتند مسافر كشي.

حالا هم نوبت هيت دولت محترم ؛ ميدوني چرا؟ چون هر جا ميرن همه باهم ميرن.


از اين شنبه تا اون شنبه

شنبه 28 ارديبهشت 1387: روز بزرگداشت حكيم عمر خيام


زندگينامه

امام غياث الدين ابوالفتح عمر بن ابراهيم خيام نيشابوري يكي از حكما و رياضي دانان و شاعران بزرگ ايران در اواخر قرن پنجم و اوايل قرن ششم است. سال ولادت او دقيقاً مشخص نيست. او در شهر نيشابور به دنيا آمد. به اين علت به او خيام مي گفتند چون پدرش به شغل خيمه دوزي مشغول بوده است. او از بزرگترين دانشمندان عصر خود به حساب مي آمد و داراي هوشي فوق العاده بوده و حافظه اي نيرومند و قوي داشت. در دوران جواني خود به فراگيري علم و دانش پرداخته به طوري كه در فلسفه، نجوم و رياضي به مقامات بلندي رسيد و در علم طب نيز مهارت داشته به طوري كه گفته شده او سلطان سنجر را كه در زمان كودكي به مرض آبله گرفتار شده بود معالجه كرد. او به دو زبان فارسي و عربي نيز شعر مي سرود و در علوم مختلف كتابهاي با ارزشي نوشته است. خيام در زمان خود داراي مقام و شهرت بوده است و معاصران او همه وي را به لقبهاي بزرگي مانند امام، فيلسوف و حجة الحق ستوده اند. او در زمان دولت سلجوقيان زندگي مي كرد كه قلمرو حكومت آنان از خراسان گرفته تا كرمان، ري، آذربايجان و كشورهاي روم، عراق و يمن و فارس را شامل مي شد. خیام معاصر با حكومت آلپ ارسلان و ملكشاه سلجوقي بود. در زمان حيات خيام حوادث مهمي به وقوع پيوست از جمله جنگهاي صليبي، سقوط دولت آل بويه، قيام دولت آل سلجوقي و... . خيام بيشتر عمر خود را در شهر نيشابور گذراند اما در طي دوران حياط خود دو بار به قصد سفر از نيشابور خارج شد كه يكي از اين سفرها براي انجام دادن مراسم حج بود و سفر دوم به شهر ري و بخارا بوده است. خيام در علم نجوم مهارتي تمام داشت به طوري كه گروهي از منجمين كه با او معاصر بودند در بناي ساختن رصد خانه سلطان ملكشاه سلجوقي همكاري كردند و همچنين به درخواست سلطان ملكشاه سلجوقي تصميم به اصلاح تقويم گرفت كه به تقويم جلالي معروف است. خيام در دوران زندگي خود از جهت علمي و فلسفي به معروفيت رسيد و مورد احترام علما و فيلسوفان زمان خود بود.

سرانجام شاعر بزرگ در سال 517 ﻫ . ق در شهر نيشابور دارفاني را وداع گفت. او قبل از مرگ خود محل آرامگاه خود را پبش بيني كرده بود كه نظامي عروضي در ملاقاتي كه با وي داشته اين پيش بيني را اينطور بيان كرده كه گور من در موضعي باشد كه هر بهاري شمال بر من گل افشان مي كند كه نظامي عروضي بعد از چهار سال كه از وفات خيام مي گذشت به شهر نيشابور رفته و به زيارت مرقد اين شاعر بزرگ رفته و با كمال تعجب ديد كه قبر او درست در همان جايي است كه او گفته بود.

ويژگي سخن

خيام در زمينه ادبيات و شعر، بيشترين معروفيت را در رباعيات به دست آورده چون رباعيات او بسيار ساده و بي آلايش و دور از تكلف و تصنع نوع زبان شعري است در عين اينكه شامل فصاحت و بلاغت است داراي معاني عالي و استوار است. خيام در اين رباعيها افكار فلسفي خود را به زيباترين شكل بيان مي كند و اين رباعيها را غالباً در دنبال تفكرات فلسفي خود سروده و به همين علت است كه خيام در زمان خود شهرتي در شاعري نداشته و بيشتر به عنوان حكيم و فيلسوف معروف بوده اما بعدها كه رباعيهاي لطيف و فيلسوفانه او مشهود شد نام او در شمار شاعراني قرار گرفت كه شهرت جهاني پيدا كردند. خصوصيات ديگري كه در اشعار خيام نمودار است اين است كه سخنش در كمال متانت و سنگيني است. اهل شوخي و مزاح نيست، با كسي كار ندارد چون او حكيمي است متفكر، دنبال سخنوري نيست و هنگامي كه در اشعارش دقت مي كنيم متوجه مي شويم كه افكار شعري او بر دو يا سه موضوع بيشتر نيست: يادآوري مرگ، تأسف بر ناپايدار بودن زندگي و بي اعتباري روزگار. از ميان شعراي بزرگ ايران كمتر كسي به اندازه خيام است كه شهرت جهاني داشته باشد چون اشعار او به زبانهاي مختلف ترجمه شده است.

معرفي آثار

آنچه كه از آثار خيام وجود دارد يا تاريخ نويسان وجود آنها را ذكر كرده اند رساله ها و مقالاتي است كه او در علوم مختلف نوشته است كه عبارتند از:

1- رساله اي در جبر و مقابله

2- رساله اي در شرح اصول اقليدس

3- زيج ملكشاهي يا زيج جلالي

4- رساله اي در طبيعيات

5- رساله در وجود

6- رساله فلسفي كه در آن از حكمت الهي در آفرينش عالم و تكاليف مردم و عبادات بحث مي كند.

7- رساله اي در اختلاف فصول و اقاليم

8- نوروز نامه كه درباره رسوم و اعياد ايرانيان به ويژه تاريخ و آداب ايرانيان در روز عيد نوروز است.

 9- ديوان رباعيات

گزيده اي از اشعار

ابر آمد و باز بر سر سبزه گزيست بي باده گلرنگ نمي بايد زيست
 

اين سبزه كه امروز تماشاگه ماست تا سبزه خاك ما تماشاگه كيست

* * *

بر چهره گل نسيم نوروز خوش است در صحن چمن روي دل افروز خوش است
 

از دي كه گذشت هر چه گويي خوش نيست خوش باش و ز دي مگو كه امروز خوش است

***

مي نوش كه عمر جاوداني اين است خود حاصل از دور جواني اين است
 

هنگام گل و باده و ياران سر مست خوش باش دمي كه زندگاني اين است

 

يكشنبه 29 ارديبهشت 1387: روز جهاني موزه و ميراث فرهنگي

 

کتيبه هاي ايران باستان رايانه‌اي مي‌شود

 

بانک اطلاعات کتيبه هاي ايران باستان شامل کتيبه‌هايي از دوره‌هاي هخامنشي، اشکاني، ساساني، ايلامي ، اليمايي و آرامي توسط پژوهشکده زبان، کتيبه ها و متون تهيه مي شود.

خبرگزاري ميراث فرهنگي_فرهنگ وهنر_کتيبه‌هاي ايراني دوره ايران باستان در صورت تامين به موقع بودجه تا پايان امسال رايانه‌اي مي‌شود.

طرح تهيه بانک اطلاعات کتيبه‌هاي ايران باستان و ارائه ديجيتالي آن که سال گذشته به تصويب شوراي پژوهشي پژوهشگاه ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري رسيد، در صورت تامين به موقع بودجه تا سال 88 آماده مي شود.

"سيروس نصرالله زاده"، مدير گروه کتيبه ها و زبان هاي باستاني پژوهشکده زبان کتيبه ها و متون در گفت و گو با CHN گفت:« در حال حاضر کار کتيبه‌هاي دوره هخامنشي بيستون و تخت جمشيد به اتمام رسيده و کار ديگر کتيبه هاي ايران مثل کتيبه هاي اشکاني، ساساني، ايلامي و اليمايي که فاز نخست اين طرح را تشکيل مي‌دهد درصورت تامين به موقع بودجه، تا پايان سال به اتمام مي رسد.

به گفته نصرالله زاده هنوز نرم افزاري که براي ارائه ديجيتال اين بانک اطلاعاتي لازم است تهيه نشده زيرا ابتدا بايد اطلاعات به ميزان کافي جمع آوري و بر اساس آن نرم افزار تهيه شود.

به گفته وي اين اطلاعات تا به حال وجود داشته، اما به صورت پراکنده بوده اند. اكنون ابتدا اطلاعات ترجمه، آوانويسي و حروف نويسي و سپس همراه با عکس کتيبه ها تدوين مي‌شود و با تبديل به اطلاعات رايانه‌اي در سايت پژوهشکده قابل دسترسي خواهد بود.

 مدير گروه کتيبه‌‌ها و زبان‌هاي باستاني پژوهشکده زبان کتيبه ها و متون عنوان کرد:« علاوه بر کتيبه‌هاي ايراني کتيبه هاي ديگري مثل کتيبه هاي آرامي و يوناني هم موجود هستند که اطلاعات آنها هم جمع آوري مي‌شود. البته به علت تعداد اين کتيبه ها کار مستندسازي آنها چندان طولاني نخواهد بود.

نصرالله زاده همچنين از تک نگاري کتيبه‌هاي يادبودي دوره ساساني خبر داد و به CHN گفت:« علاوه بر اين تک نگاري ديگري در خصوص کتيبه‌هاي يادبودي دوره ساساني دست داريم که شامل سنگ مزارها و کتيبه هاي وقفي دوره پهلوي ساساني مي‌شود. حدود 70 درصد از بررسي اين کتيبه ها که بيشتر در استان فارس قرار دارند، به اتمام رسيده و 30 درصد باقيمانده به اضافه عکسبرداري از برخي از آنها به سال 87 موکول شد که امسال به پايان خواهد رسيد.

 

حمايت از معماران ، معماري اصيل ايراني را حفظ مي‌كند

 

خبرگزاري ميراث فرهنگي_ گروه ميراث فرهنگي_ معاون ميراث فرهنگي سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان يزد گفت:« با حمايت از هنرمندان و معماران اين عرصه مي توان معماري اصيل ايراني را همراه با معماري اسلامي حفظ کرد.

 "محمد حسن ملک ثابت" با بيان اينکه معماري ايراني نماد و مصداق تفکر و تمدن بشري در دوره هاي مختلف است تصريح کرد: « معماري فقط به وجود اثر و کالبد بنا نيست ، بلکه روح و ارزش هاي معنوي يک اثر نيز از لحاظ معماري سنتي داراي اهميت خاصي است.

 به گزارش روابط عمومي سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان يزد، به مناسبت گراميداشت هفته ميراث فرهنگي و روز جهاني موزه ها، نخستين همايش تخصصي معماري با محوريت ارتباط معماري سنتي و مدرن در محل سالن کنفرانس باغ دولت آباد برگزار شد.

هدف از برگزاري اين همايش آشنايي بيشتر شرکت کنندگان با اصول حاکم بر معماري سنتي و مدرن و تبيين ارزشها و قابليتهاي معماري بود.

معاون ميراث فرهنگي سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان يزد همچنين در اين همايش گفت: « ثبت ميراث معنوي و ميراث طبيعي يکي از وظايف سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري است و معماري سنتي نيز از اهميت معنوي زيادي برخوردار است و شاهکارهاي مهندسي معماري ايراني را به وضوح نشان مي‌دهد.

عضو هيات علمي دانشگاه يزد نيز در ادامه همايش گفت: «از لحاظ علم معماري سنت به سه دسته انساني، اجتماعي و الهي تقسيم مي شود و اثري مانند مسجد جامع يزد اثري است همراه با سبک معماري خاص که تمامي سنتها در آن رعايت شده است.

"مهدوي پور" ادامه داد: «معماري مدرن در هر دوره اي بازتاب و نمود انديشه بشر در همان دوره يا عصر است و تکنولوژي و فناوري روز در سبک معماري مدرن نقش مهمي دارد.

عضو هيات علمي دانشکده معماري دانشگاه يزد نيز در ادامه همايش گفت: «معماري در واقع طراحي و اجرا کليه بناهاي خاص به شيوه و سبکهاي کهن و اصيل ايراني و استفاده از تزئينات خاص معماري سنتي در ساختمانها و مقرنس کاري ، گچ بري ، آيينه کاري، تذهيب، تشعير و معرق است .

"اولياء" افزود: «براي حفظ آثار باستاني و تاريخي مرمت و ساماندهي آثار در حفظ سبک معماري ايراني و اسلامي نقش مهمي را ايفا مي کند و در احياء آنها با حفظ ارزش هاي هنري و سنتي اثر مي توان جاني تازه به بنا بخشيد.

نخستين همايش تخصصي معماري با محوريت ارتباط معماري سنتي و مدرن با همکاري سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان يزد و دانشگاه پيام نور رضوانشهر صدوق وانجمن علمي هنري کرياس برگزار شد.

 

قلعه وزير رکن آباد ميبد اثر ملي شد

قلعه وزير رکن آباد ميبد به شماره ثبتي 9123 در فهرست آثار ملي کشور به ثبت رسيد.

خبرگزاري ميراث فرهنگي_ گروه ميراث فرهنگي_ قلعه وزير رکن آباد ميبد به شماره ثبتي 9123 در فهرست آثار ملي کشور به ثبت رسيد.

به گزارش روابط عمومي سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان يزد با توجه به سبک معماري بنا ، قدمت قلعه به دوران قاجار بر مي گردد و قلعه از نوع خاص است که در ميان دو خانه مسکوني قرار دارد.

ورودي قلعه داراي تزئيناتي است و در دو طبقه ساخته شده است .

 خانه‌هاي مياني متعلق به فردي به نام وزير و فضاهاي جانبي محل زندگي مردم عادي بوده است.

کاربري بنا عمومي، خدماتي و حفاظتي و ساختار اصلي آن از خشت و گل و ساروج است.

نارين قلعه، مهرجرد، بارجين، بدرآباد و بابک از جمله قلعه هاي شهرستان ميبد است که در فهرست آثار ملي کشور به ثبت رسيده است .

 

"يادِ يادگار" روز جهاني موزه و ميراث فرهنگي را گرامي‌ مي‌دارد

 

"يادِ يادگار" به مناسبت 29 ارديبهشت روز جهاني موزه و ميراث فرهنگي از سوي مرکز گسترش سينماي مستند و تجربي برگزار مي‌شود .در اين مراسم "سيد محمد بهشتي" رئيس اسبق سازمان ميراث فرهنگي و "سيد احمد محيط طباطبايي" رئيس ايكوم ايران حضور دارند.  

همايش ياد يادگار

خبرگزاري ميراث فرهنگي_ گروه هنر_ "يادِ يادگار" به مناسبت 29 ارديبهشت روز جهاني موزه و ميراث فرهنگي از سوي مرکز گسترش سينماي مستند و تجربي برگزار مي‌شود .

اين مراسم با همكاري مؤسسه ملي ايکوم ايران و مرکز گسترش سينماي مستند و تجربي معاونت سينمايي وزارت ارشاد به ياد سه دوره برگزارشده جشنواره يادگار قرار است برگزار شود.

در اين مراسم كه "سيد محمد بهشتي" رئيس اسبق سازمان ميراث فرهنگي و "سيد احمد محيط طباطبايي" رئيس ايكوم ايران حضور دارند،از هنرمندان و فيلمسازان و همچنين از اعضاي ايکوم دعوت شده و قرار است تمبري نيز به ياد اين ايام تهيه و چاپ شود.

 اعضاي هيات‌هاي انتخاب و داوري اين سه دوره نيز دعوت شده اند .

همچنين چند فيلم که فيلم هاي برگزيده اين سه دوره بوده‌اند و چند فيلم مرتبط با اين موضوع به نمايش گذاشته خواهند شد .

علاقمندان مي توانند دوشنبه 30 ارديبهشت 87 ساعت 17 در مرکز گسترش سينماي مستند و تجربي سالن سينما حقيقت به تماشاي فيلم و مراسم بنشينند .

همچنين دوستداران شرکت در برنامه هاي کانون فيلم سينما حقيقت مي‌توانند با شماره 88528317 در تماس باشند و يا با استفاده از پايگاه الکترونيکي : www.defc.ir از برنامه هاي انجام شده در اين مرکز استفاده كنند.

کانون فيلم سينما حقيقت در خيابان سهروردي شمالي، ميدان شهيد قندي، پلاک 17 واقع شده است.

 

دوشنبه 30 ارديبهشت 1387: شهادت حضرت فاطمه الزهرا (س) {11ه.ق} به روايتي

 

 

وصاياي حضرت فاطمه الزهرا (س)

 

بسم الله الرحمن الرحيم هذا ما اوصت به فاطمة بنت رسول‏اله و هى تشهد ان لا اله اله الله و ان محمدا رسول‏الله و ان الجنة حق والنار حق و ان الساعة آتية لاريب فيها و ان الله يبعث من فى القبور يا على انا فاطمه بنت محمد زوجنى الله منك لاكون لك فى الدنيا و الاخرة انت اولى بى من غيرى حنطنى و غسلنى و كفنى بالليل وصل على و ادفنى بالليل و لا تعلم احدا و استودعك الله و اقراء على ولدى السلام الى يوم القيامة.(1)
اين است وصيت فاطمه دختر رسول خدا و او شهادت مى‏دهد به يگانگى و يكتايى ذات باريتعالى و رسالت حضرت محمد رسول‏الله و گواهى مى‏دهد كه بهشت حق است و آتش جهنم حق است و بدون شك قيامت در پيش است و خواهد آمد و خدا در آن روز همه را از قبرها برمى‏انگيزد يا على من فاطمه دختر محمدم كه خداوند مرا به ازدواج تو درآورد تا در دنيا و آخرت همسر تو باشم و از آن تو، تو از هركس بر من نزديكترى مرا شبانه حنوط كن و شب غسل بده و شبانه كفنم كن و شب به خاك بسپار و كسى را از دفن من مطلع مكن. تو را به خدا مى‏سپارم و سلام من به فرزندانم تا روز قيامت برسان. و در بعضى از روايات دارد كه زهرا عليهاالسلام به على عليه‏السلام گفت: يابن عم دلم تمناى مرگ دارد ساعتى نخواهد گذشت جز آن كه از تو مفارقت نمايم.
على عليه‏السلام فرمود: اى دختر رسول خدا وصيت كن به آنچه مى‏خواهى و هر چه در دل دارى بيان كن على عليه‏السلام نشست بالاى سر فاطمه و خانه را از بيگانه خالى كرد جز فاطمه و على كسى نبود فاطمه عرض كرد: اى پسر عم هيچگاه در زندگى به شما دروغ نگفته‏ام و در زندگى زناشويى با تو راه خيانت نپيموده‏ام و لا خالفتك منذ عاشرتنى. و هرگز در معاشرت با تو از در مفارقت وارد نشده‏ام و پيوسته مطيع فرمان تو بوده‏ام. على عليه‏السلام فرمود:
پناه مى‏برم به خدا (اى دختر رسول خدا) تو بانوى راستگويى و داناتر و پرهيزگارتر و نيكوكارتر و گرامى‏تر از هركسى، من نيز از خدا در مخالفت با تو بيمناك بوده‏ام و فراق تو بر من سخت ناگوار است فقدان تو بر من تجديد مصيبتى است كه از رحلت پيغمبر بر من وارد شد به خدا قسم مصيبت فراق تو بر من چنان است كه هيچ چيز نمى‏تواند مرا تسليت دهد در آن حال هر دو به گريه افتادند و مدتى زار زار اشك ريختند (بعضى نوشته‏اند كه چون اطاق خلوت شد زهرا عليهاالسلام به على عليه‏السلام عرض كرد پسر عم جلوتر بيا و دستت را روى سينه من بگذار على عليه‏السلام خواهش آن بانو را عمل كرد آنگاه عرض كرد پسر عم از من راضى باش على عليه‏السلام فرمود: زهرا جان از تو راضيم خداى نيز از تو راضى باشد. عرض كرد نه على جان مى‏دانى من از چه چيزى از شما رضايت مى‏خواهم روزى كه دشمن به صورت من سيلى زد و با خستگى و درد جسمانى و روح افسرده آمدم منزل ديدم تو در كنج حجره نشسته‏اى و مشغول جمع‏آورى قرآنى با تندى با شما سخن گفتم و به شما گفتم يابن ابيطالب اى پسر ابى‏طالب در كنج حجره نشسته‏اى و مثل جنين در رحم حجره قرار گرفته‏اى دشمن به همسرت تعدى كرده...
غصه‏دار بودم و با تو پرخاش كردم اينك از تو رضايت مى‏خواهم از من راضى باش) مولاى متقيان سر فاطمه را به سينه چسباند و با مهربانى فرمود: زهرا جان از تو راضيم خدا و رسول از تو راضى باشند هرچه مى‏خواهى بگو كه اجرا خواهم كرد. آن بانو در حالى كه اشك مى‏ريخت گفت شوهر گراميم خداوند تو را جزاى خير دهد وصيت من اين است كه دختر خواهر من امامه را تزويج كنى (امامه دختر زينب بنت رسول‏الله بود كه مادرش در زمان پدر فوت كرده بود) زيرا امامه به فرزندان من مهربانى خواهد كرد و بهترين پرستار آنها است و مرد هم ناگزير است زنى در خانه داشته باشد.
از جمله وصاياى حضرت زهرا عليهاالسلام به همسرش اين بود كه گفت: شوهر عزيزم براى من تابوتى بساز كه فرشتگان صورت آن را به من نشان داده‏اند و امام عليه‏السلام از وى خواست كه وصف آن را برايش بيان كند تا طبق خواسته‏اش عمل نمايد.
«مورخين نوشته‏اند كه وصف تابوت در متن وصيت آن بانوى بزرگ اسلام نيست» و باز گفت: همسرم وصيت ديگرم اين است كه هيچكس به جنازه من حاضر نشود.
من از اين مردم كه به من ستم كردند و حق مرا غصب نمودند متنفرم.
اينها دشمن من و دشمن رسول خدا (ص) هستند اجازه نده از اين قوم و هوادارانشان كسى بر جنازه من حاضر شوند و نماز بخوانند يا على مرا در تاريكى شب آنگاه كه ديدگان مردم به خواب رفت به خاك بسپار تا از دفن من بى‏خبر باشند. (2)

1ـ بحار چاپ قديم ج 10/ 61
2ـ فاطمة الزهرا سيدة نساءالعالمين/ 435

 

علل بيماري و شهادت

 

با وجود سفارش آن حضرت به نهان داشتن شرايط جسمى و وضعيت روحى‏اش پس از آن رويدادهاى تلخ، و با وجود رازدارى امير مؤمنان، سرانجام خبر بيمارى بانوى بانوان در مدينه منتشر گرديد و همگان از شرايط آن حضرت آگاه شدند. لازم به يادآورى است كه فاطمه عليهاالسلام از بيمارى سختى شكايت نداشت كه غيرقابل مداوا برسد، بلكه آنچه او را سخت رنج مى‏داد و پيكرش را آب مى‏كرد، امواج دردها و مصيبتها و رنجهايى بود كه هر روز بر آن افزوده مى‏شد و اين فشارها بود كه بر رنج و بيمارى برخاسته از صدمات وارده در يورش به خانه‏اش، كمك مى‏كرد تا بانوى سرفراز گيتى را به بستر شهادت بكشاند.
در كنار اينها فشار سوگ پدر و گريه بسيار بر آن حضرت نيز از عواملى بود كه باعث شدت بيمارى و زوال شادابى و طراوت از خورشيد جهان‏افروز وجود او مى‏شد و بايد ستم و خشونت و مواضع ناجوانمردانه‏ى برخى از مسلمان‏نماها و نيز تحول ارتجاعى در سيستم سياسى و دگرگونى كارها و تغيير اوضاع و شرايط به سود ارتجاع و جاهليت را نيز از عواملى برشمرد كه فشار دردها و رنجها را هر لحظه بيشتر مى‏ساخت و خورشيد وجود انديشمندترين و آزاده‏ترين بانوى جهان هستى را بسوى افق مغرب پيش مى‏برد.
فاطمه در يورش دژخيمان دولت غاصب به خانه‏اش به گونه‏اى ميان در و ديوار فشرده شد كه علاوه بر وارد آمدن صدمات سخت بر وجود گرانمايه‏اش، جنين وى نيز سقط گرديد و تازيانه‏هاى بيدادى كه بر پيكر مطهرش فرود آمد، بدنش را مجروح و خون‏آلود ساخت و آثار عميقى در آن نازنين‏بدن برجاى نهاد. و نيز ضربات شديد ديگرى بر او وارد آمد كه جسم و جان و روح ملكوتى‏اش را به شدت آزرد.
آرى همه‏ى اين امور و رويدادهاى دردناك دست به دست هم دادند و آن حضرت را به بستر بيمارى كشانده و از انجام كارهاى خويش بازداشتند.
حضرت امام حسن مجتبى عليه‏السلام در يك مجلس مناظره در حضور معاويه خطاب به مغيرة بن شعبه فرمود: «تو مادرم را زده و مصدوم و مجروح ساختى، تا اينكه او بچه‏اش را سقط كرد...» (انت الذى ضربت فاطمة بنت رسول‏اللَّه صلى اللَّه عليه و آله حتى ادميتها و القت ما فى بطنها...) (1)
و حضرت امام صادق عليه‏السلام با تصريح بيشتر در مورد علت بيمارى و شهادت فاطمه عليهاالسلام مى‏فرمايند:
و كان سبب وفاتها ان قنفذا مولى الرجل لكزها بنعل السيف بامره فاسقطت محسنا، و مرضت من ذلك مرضا شديدا. (2)
سبب شهادت فاطمه اين بود كه قنفذ (غلام خليفه دوم) با غلاف شمشير او را زده و بچه‏اش را كشت و مادرم از اين جهت به بستر بيمارى افتاد.
اسماء لحظه‏اى حضرت را به حال خود واگذاشت و بعد صدا زد و جوابى نشنيد، صدا زد اى دختر محمد مصطفى، اى دختر گرامى‏ترين كسى كه زنان حمل او را عهده‏دار شدند، اى دختر بهترين كسى كه بر روى ريگ‏هاى زمين پاى گذارده، اى دختر كسى كه به پروردگارش به فاصله دو تير كمان و يا كمتر نزديك شد، اما جوابى نيامد چون جامه را از روى صورت حضرت برداشت، مشاهده كرد از دنيا رخت بر بسته است، خود را به روى حضرت انداخت و در حالى كه ايشان را مى‏بوسيد گفت: فاطمه آن هنگام كه نزد پدرت رسول خدا رفتى سلام اسماء بنت عميس را به آن حضرت برسان، آنگاه گريبان چاك زده و از خانه بيرون آمد، حسنين به او رسيده و گفتند: اسماء مادر ما كجا است؟ وى ساكت شد و جوابى نداد، آنان وارد اتاق شده ديدند حضرت دراز كشيده حسين عليه‏السلام حضرت را تكان داد ديد از دنيا رفته است، فرمود: اى برادر خداوند تو را در مصيبت مادر پاداش دهد.
حسن خود را بر روى مادر انداخته و گاهى مى‏بوسيد و مى‏گفت: اى مادر با من سخن بگو پيش از آن كه روح از بدنم جدا شود، و حسين جلو آمده و پاهاى حضرت را مى‏بوسيد و مى‏گفت: اى مادر من پسرت حسينم، پيش از آنكه قلبم منفجر شود و بميرم با من صحبت كن.
اسماء به آنها گفت: اى فرزندان رسول خدا برويد نزد پدرتان على عليه‏السلام او را از مرگ مادرتان خبردار كنيد، آن دو از منزل بيرون رفته و صدا مى‏زدند:يا محمداه يا احمداه، امروز كه مادرمان از دنيا رفت رحلت تو تجديد شد، بعد به مسجد رفته و على عليه‏السلام را خبردار كردند حضرت با شنيدن خبر فوت فاطمه عليهاالسلام از هوش رفت و با پاشيدن آب بر او به هوش آمد و چنين گفت: اى دختر حضرت محمد به چه كسى تسليت بگوئيم، من هميشه به وسيله تو دلدارى داده مى‏شدم، بعد از تو چه كسى موجب دلدارى و تسليت من خواهد شد.

1ـ احتجاج طبرسى، ج 1، ص 414- بحارالانوار، ج 43، ص‏ص 197، ح 28- سفينة، ج 2، ص 339.
2ـ عوالم، ج 11، ص 504- بحار، ج 43، ص 170، ح 11.

 

كيفيت وفات

 

1ـ به ام‏سلمه فرمود: برايم آبى آماده كن تا بدان غسل كنم، ام‏سلمه آب را آورد، غسل كرد و جامه پاكى پوشيد، دستور داد بسترش را در وسط اتاق بگستراند،به طرف راستش رو به قبله خوابيد و دست راستش را زير صورتش گذاشت.(1)
2- در روايت ديگرى آمده كه: حضرت به اسماء فرمود: آبى برايم آماده كن، بعد با آن غسل كرده و سپس فرمود: جامه‏هاى جديدم را به من بده، آنها را پوشيده و فرمود: بقيه حنوط پدرم را از فلان جا برايم بياور و زير سرم بگذار و مرا تنها گذاشته و از اينجا بيرون برو، مى‏خواهم با پروردگارم مناجات كنم.
اسماء مى‏گويد: از اتفاق بيرون شدم و صداى مناجات آن حضرت را مى‏شنيدم، آهسته به طورى كه مرا نبيند وارد شدم ديدم دست به سوى آسمان دراز كرده و مى‏گويد: پروردگارا به حق محمد مصطفى و اشتياقى كه به ديدار من داشت، و به شوهرم على مرتضى و اندوهش بر من و به حسن مجتبى و گريه‏اش بر من و به حسين شهيد و پژمردگى و حسرتش بر من و به دخترانم كه پاره تن فاطمه مى‏باشند و غم و اندوهى كه بر من دارند، از مى‏خواهم كه بر گناهكاران امت محمد ترحم فرمائى و آنان را بيامرزى و به بهشت وارد كنى كه تو بزرگوارترين سؤال شوندگان و مهربان‏ترين مهربانانى. (2)
3- و گفت: قدرى مرا به خود واگذار و بعد مرا بخوان، اگر پاسخ تو را دادم كه بسيار خوب و اگر جوابى ندادم بدان كه من به سوى پدر خود، (يا پروردگارم) رفتم.
اسماء لحظه‏اى حضرت را به حال خود واگذاشت و بعد صدا زد و جوابى نشنيد، صدا زد اى دختر محمد مصطفى، اى دختر گرامى‏ترين كسى كه زنان حمل او را عهده‏دار شدند، اى دختر بهترين كسى كه بر روى ريگ‏هاى زمين پاى گذارده، اى دختر كسى كه به پروردگارش به فاصله دو تير كمان و يا كمتر نزديك شد، اما جوابى نيامد چون جامه را از روى صورت حضرت برداشت، مشاهده كرد از دنيا رخت بر بسته است، خود را به روى حضرت انداخت و در حالى كه ايشان را مى‏بوسيد گفت: فاطمه آن هنگام كه نزد پدرت رسول خدا رفتى سلام اسماء بنت عميس را به آن حضرت برسان، آنگاه گريبان چاك زده و از خانه بيرون آمد، حسنين به او رسيده و گفتند: اسماء مادر ما كجا است؟ وى ساكت شد و جوابى نداد، آنان وارد اتاق شده ديدند حضرت دراز كشيده حسين عليه‏السلام حضرت را تكان داد ديد از دنيا رفته است، فرمود: اى برادر خداوند تو را در مصيبت مادر پاداش دهد.
حسن خود را بر روى مادر انداخته و گاهى مى‏بوسيد و مى‏گفت: اى مادر با من سخن بگو پيش از آن كه روح از بدنم جدا شود، و حسين جلو آمده و پاهاى حضرت را مى‏بوسيد و مى‏گفت: اى مادر من پسرت حسينم، پيش از آنكه قلبم منفجر شود و بميرم با من صحبت كن.
اسماء به آنها گفت: اى فرزندان رسول خدا برويد نزد پدرتان على عليه‏السلام او را از مرگ مادرتان خبردار كنيد، آن دو از منزل بيرون رفته و صدا مى‏زدند:يا محمداه يا احمداه، امروز كه مادرمان از دنيا رفت رحلت تو تجديد شد، بعد به مسجد رفته و على عليه‏السلام را خبردار كردند حضرت با شنيدن خبر فوت فاطمه عليهاالسلام از هوش رفت و با پاشيدن آب بر او به هوش آمد و چنين گفت: اى دختر حضرت محمد به چه كسى تسليت بگوئيم، من هميشه به وسيله تو دلدارى داده مى‏شدم، بعد از تو چه كسى موجب دلدارى و تسليت من خواهد شد.

1ـ بلادى بحرانى «وفات فاطمه الزهراء» 77.
2ـ وفاه فاطمة الزهراء/ 78.

 

سه شنبه 31 ارديبهشت 1387 : فعلا خبري نيست


چهارشنبه 1 خرداد 1387 : روز بهره وري و بهينه سازي مصرف _ روز بزرگداشت ملاصدرا(صدرالمتالهين)


روز بهره‌وري و بهينه سازي مصرف


امروزه در اقتصاد كليه كشورها چه کشورهاي توسعه يافته و چه در حال توسعه بهره‌ وري به اولويتي ملي تبديل شده است. بهره‌وري بطوري که موجبات رشد اقتصادي و كنترل تورم را فراهم و امكان دستيابي در سطح بالاي استاندارد زندگي را ميسر مي‌كند. و از لحاظ به حداكثر رساندن منافع افزايش بهره وري، اهداف بهره وري بايد در طرحهاي ملي توسعه گنجانده شوند. اگر بخواهيم بهره وري موجب تفاوت در رقابت بازرگاني، ايجاد رفاه ملي و بهزيستي مردم شود، يك رهيافت ملي و جامع، ضروري است.

بهره وری به عنوان يك رويكرد مديريتي كم كم جاي خود را در كشور ما باز مي كند، ارتقاء بهره وری جزء لاينفك مديريت كشور است و همه طراحان، توليد كنندگان و مديران كشور به نحوي با آن سروكار دارند. در سازمان ملي بهره وری ايران به عنوان كانون هماهنگي و برنامه ريزي بهره وری كشور در زمينه ارتقاء بهره وری حركتهاي مؤثري انسجام يافته، اما اين تلاش ها بدون پشتوانه نظري و همكاري و اعتقاد اند يشمندان و فرهيختگان كشور ممكن نيست. سازمان بهره وری به عنوان پيشنهاد دهنده هدف ها و اولويت ها و تدوين شاخص هاي بهره وری زمينه بهبود كيفيت و اثربخشي را در مديريت كشور فراهم  مي كند. اما همه سازمانها و نهادهاي كشور موظفند تا در اين امر ملي قدم هاي استواري بردارند.

بهره وری در كل عبارتست از تقسيم ستانده به داده و در سطح ملي ستانده عبارتست از ارزش افزوده ملي يا توليد ملي. نهاده عبارتست از زمان بالقوه براي كار و فعاليت. اين جوشش و زايش محصول به وجود آمدن فضائي باز و قانونمند است كه در آن انسان ها مجال داشته باشند با احترام متقابل آزادانه بينديشند، تجربه كنند و با نقادي مداوم، بينش ها و روش هاي خود را اصلاح نمايند. حركت توفيق آميز به سوي بهره وری در گرو اعتقاد فردي و تك تك آحاد جامعه است. استقرار چرخه بهره وری در كشور سرآغاز حركتي نوين در توسعه خواهد بود و در آينده متضمن شايسته سالاري در مديريت كشور است.

جا دارد كه چرخه بهره وری شامل محاسبه شاخص ها، ارزيابي شاخص ها، برنامه ريزي و اجراي  برنامه هاي بهره وری با تاكيد بر رويكرد  توليد ملي با جديت بيشتر در كليه دستگاههاي اجرائي و بنگاههاي اقتصادي دنبال گردد. تغيير و تحول نمي تواند به صورت آمرانه و از بالا به پايين باشد. بلكه جوشش از درون انسان ها است. در اين رابطه تجربه گذشتگان نشان مي دهد كه تشكيل گروههاي حل مساله مي تواند رويكردي موفق در ارتقاي بهره وری باشد و لذا به كارگيري آن در كليه سازمانها الزامي و بر همه واجب است اين امر مهم را در دستور كار روزانه و اجرائي خود قرار دهند.

  

مفاهيم، نكات و پيام‌هاي بهره ‌وري

1- به لحاظ عدم آگاهي كامل افراد جامعه از مفاهيم بهره ‌وري برداشت‌هاي نادرستي بعضاً از بهره وري و بهبود آن مي‌شود، بطور مثال عده‌اي بهره‌وري را به‌عنوان سخت‌تر كار كردن مي‌دانند در صورتي ‌كه معنا و مفهوم بهره ‌وري در ارتباط با كار كردن چيز ديگري است. بهره ‌وري را مي‌توان هوشيارانه و آگاهانه ‌تر كار كردن بيان كرد نه سختتر كار كردن.

2- اگر سازماني بخواهد به بهبود بهره ‌وري مستمر و پايدار دست يابد بايد براي بهره ‌وري و بهبود آن اهميت استراتژيك قائل شود و به بهبود بهره ‌وري به عنوان يك فرايند مديريتي نگاه كند. چون فرايند مديريتي، فرايندي مستمر، پيوسته و پايدار بوده و هنگامي ‌كه شكل گرفت به طور مداوم و لاينفك به عملكرد سازماني تبديل مي‌شود و برخلاف برنامه به يك دوره زماني خاص محدود نمي‌شود.

3- بهره ‌وري قبل از اينكه به‌عنوان يك شاخص اقتصادي و يا عامل توسعه مطرح شود يك فرهنگ است. براي اينكه بهره‌وري در يك جامعه پايگاهي پيدا كرده و ماندگار شود و در متن عقايد و سنت‌هاي بومي ريشه بدواند، بايد نه تنها به عنوان يك معيار اقتصادي صرف، بلكه به‌عنوان يك انديشه و تفكر قلمداد شود.

4- هميشه اين باور وجود دارد كه هر فرد در حالت عادي داراي استعداد‌ها، قابليت‌ها و ظرفيت‌هايي از قبيل: خلاقيت، نوع ‌آوري، ابتكار، اختراع، مديريت، رشد و ترقي و همچنين ويژگي‌هاي خاصي مي‌باشد كه بر اثر پرورش و آموزش‌هاي صحيح و مناسب مي‌توان اين استعدادها، قابليت‌ها و ظرفيت‌ها را به مرحله ظهور رساند و موجب رشد و بهبود بهره ‌وري نيروي انساني گرديد. بنابراين از جمله مهمترين ابزارهاي رشد و بهبود بهره‌وري توجه به آموزش و پرورش هدفمند نيروي انساني مي‌باشد.

5- سعادت، خوشبختي و بهروزي هر ملتي وابسته به كار و تلاش همه اقشار جامعه مي‌باشد و بهره ‌وري معياري براي ارزيابي عملكرد اين فعاليت‌ها و تلاش‌ها در بخش‌هاي مختلف اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي مي‌باشد. بر اين اساس طبيعي است جوامعي كه مردمي سخت‌كوش و فعال و تلاشگر دارند از بهره‌وري بالايي برخوردار خواهند بود.

براي بهره ‌ور بودن، بايد باور و اعتقاد داشته باشيم كه امروز، بهتر از ديروز و فردا بهتر از امروز مي‌توان عمل كرد و اين مطلب همان فرمايش حضرت علي (ع) است كه مي‌فرمايد: هر كسي دو روزش مثل هم باشد زيان ديده است، بر اين اساس بايد سعي و تلاش نمود كه هر روزمان بهتر از ديروزمان باشد و اين هم يك پيام بهره‌وري است.

 

ملاصدرا


 

محمد بن ابراهيم قوامي شيرازي ملقب به صدر المتالهين يا ملاصدرا در ظهر روز نهم جمادي الاولي سال 980 قمري ديده به جهان گشود.پدر او خواجه ابراهيم قوامي مردي پرهيزگار ديندار و دوستدار و حامي دانش و معرفت بود.در زمان حيات ملاصدرا, شيراز داراي حكومت مستقلي بود و حكمراني آن به برادر شاه واگذار گرديد كه ،‌ پدر ملاصدرا بعنوان معاون او و دومين شخصيت مهم آن منطقه به شمار مي رفت, و به نظر مي رسيد تنها موهبتي كه خداوند به او ارزاني نداشته است داشتن فرزند باشد. اما بالاخره خداوند درخواست ها و دعاهاي اين مرد پاك و زاهد را بي جواب نگذاشت و بهترين پسران را به او ارزاني كرد كه او را محمد ملقب به صدرالدين نام نهاد به آن اميد كه عالي ترين شخصيت مذهبي گردد. در دوران جواني, صدرالمتالهين جوان با شيخ بهايي آشنا گرديد كه سنگ بناي شخصيت علمي و اخلاقي ملاصدرا توسط اين دانشمند جهانديده كم نظير بنا نهاده شد. و تكميل اين بناي معنوي را استاد ديگرش دانشمند سترگ و استاد علوم ديني و الهي و معارف حقيقي و اصول يقيني سيدامير محمد باقر بن شمس الدين مشهور به ميرداماد عهده دار گشت.

صدرالمتالهين حكيم خانه به دوشي بود كه به جرم آزادگي روح و فكر مجبور شد تا از پايتخت و پايتخت نشينان روي گرداند. وي در مقدمه كتاب اسفار دلايل بيزاري خود را از جاهلان فرزانه نماي زمان خود و عزلت و تصوف خويش را در كهك (روستايي دورافتاده در سي كيلومتري شهر مقدس قم) بيان داشته است.پس از بازگشت به شيراز شهرت صدراي شيرازي عالمگير شده بود و طالبان حكمت از نواحي و اطراف براي درك فيض به حضورش مي شتافتند. او خود در مقدمه اسفار مي گويد: ..... بتدريج آنچه در خود اندوخته بودم همچون آبشاري خروشان فرود آمد و چون دريايي پر موج در منظر جويندگان و پويندگان قرار گرفت.

 شرايط اجتماعي: 

در زمان حيات ملاصدرا يعني در اواخر قرن دهم و شروع قرن يازدهم هجري كلام و فلسفه از علوم رايج و محبوب آن زمان به شمار مي رفتند. دليل عمده گسترش اين علم نسبت به ساير علوم آن زمان مانند فقه، ‌ادبيات عرب، ‌رياضي، ‌نجوم و طب و ديگر علوم و همچنين هنرهاي رايج آن زمان مانند خط، معماري و كتيبه را مي توان در شرايط اجتماعي آن دوران كه خود زاييده شرايط سياسي حاكم بر كشور بود جستجو نمود. عدم وابستگي و استقرار ومركزيت حكومت وقت امنيت و آزادي خاصي را حكمفرما ساخته بودكه شكوفا شدن استعداد ها و گسترش هنر و علم را در پي داشت. 

شخصيت فلسفي:

صدرالدين محمد در علوم متعارف زمان و بويژه در فلسفه اشراق و مكتب مشاء‌ و كلام و عرفان و تفسير قرآن مهارت يافت. او آثار فلسفي متفكراني چون سقراط و فلاسفه هم عصر او، افلاطون، ‌ارسطو و شاگردانش و همچنين دانشمنداني چون ابن سينا و خواجه نصرالدين طوسي را دقيقا بررسي نمود و موارد ضعف آنها را باز شناخت و مسايل مبهم مكاتب را بخوبي دانست. او اگر چه از مكتب اشراق بهره ها برد ولي هرگز تسليم عقايد آنان نشد و گرچه شاگرد مكتب مشا گرديد ليكن هرگز مقيد به اين روش نشد. ملا صدرا پايه گذار حكمت متعاليه مي باشد كه حاوي ژرف ترين پاسخ ها به مسائل فلسفي است. ملاصدرا علاوه بر سالك و رهرو در عرفان بعنوان موفق ترين سالكين در فلسفه مي باشد كه با طي كردن مراحل مختلف گنجينه با ارزشي را براي ساخت قلعه اي از دانش كشف نمود كه با نور جاوداني حقيقت مي درخشد.

شخصيت عرفاني:

من وقتي ديدم زمانه با من سر دشمني دارد و به پرورش اراذل و جهال مشغول است و روز به روز شعله هاي آتش جهالت و گمراهي برافروخته تر و بدحالي و نامردي فراگيرتر مي شود ناچار روي از فرزندان دنيا برتافتم و دامن از معركه بيرون كشيدم و از دنياي خمودي و جمود و ناسپاسي به گوشه اي پناه بردم و در انزواي گمنامي وشكسته حالي پنهان شدم. دل از آرزوها بريدم و همراه شكسته دلان بر اداي واجبات كمر بستم.

با گمنامي و شكسته حالي به گوشه اي خزيدم. دل از آرزوها بريدم و با خاطري شكسته به اداي واجبات كمر بستم و كوتاهيهاي گذشته را در برابر خداي بزرگ به تلافي برخاستم. نه درسي گفتم و نه كتابي تاليف نمودم. زيرا اظهار نظر و تصرف در علوم و فنون و القاي درس و رفع اشكالات و شبهات و .... نيازمند تصفيه روح و انديشه و تهذيب خيال از نابساماني و اختلال، پايداري اوضاع و احوال و آسايش خاطر از كدورت و ملال است و با اين همه رنج و ملالي كه گوش مي شنود و چشم مي بيند چگونه چنين فراغتي ممكن است... ناچار از آميزش و همراهي با مردم دل كندم و از انس با آنان مايوس گشتم تا آنجا كه دشمني روزگار و فرزندان زمانه بر من سهل شد و نسبت به انكار و اقرارشان و عزت و اهانتشان بي اعتنا شدم. آنگاه روي فطرت به سوي سبب ساز حقيقي نموده، با تمام وجودم دربارگاه قدسش به تضرع و زاري برخاستم و مدتي طولاني بر اين حال گذرانده ام. سرانجام در اثر طول مجاهدت و كثرت رياضت نورالهي در درون جانم تابيدن گرفت و دلم از شعله شهود مشتعل گشت. انوار ملكوتي بر آن افاضه شد و اسرار نهاني جبروت بر وي گشود و در پي آن به اسراري دست يافتم كه در گذشته
نمي دانستم و رمزهايي برايم كشف شد كه به آن گونه از طريق برهان نيافته بودم و هر چه از اسرارالهي و حقايق ربوبي و وديعه هاي عرشي و رمز راز صمدي را با كمك عقل و برهان مي دانستم با شهود و عيان روشنتر يافتم. در اينجا بود كه عقلم آرام گرفت و استراحت يافت و نسيم انوار حق صبح و عصر و شب و روز بر آن وزيد و آنچنان به حق نزديك شد كه همواره با او به مناجات نشست.

آثار: 

 

1- الحكمه العرشيه

2- الحكمه المتعاليه في الاسفار العظيمه الاربعه

3- المعه المشرقيه في الفنون المنطقيه

4- المبدا و المعاد

5- المشاعر

6- المظاهر الالهيه في الاسفار علوم الكامليه

7- الشواهد الربوبيه في مناهج السلوكيه

8- التصور و التصديق

9- الوريده القلبيه في معارفه الربوبيه

10-اسرار الايات و الانوار البينات

11-ديوان اشعار

12-حدوث العالم

13-اكسير العارفين في المعارفه طريق الحق و اليقين

14-اعجاز النعمين

15-كسرالاصنام الاجاهليه في ذم المتصوفين

16-مفاتيح الغيب

17-متشابهات القرآن

18-رساله سه اصل

 

وفات:

حكيم وارسته در طول عمر 71 ساله اش هفت بار با پاي پياده به حج مشرف شد و گل تن را با طواف كعبه دل صفا بخشيد و در آخر نيز سر بر اين راه نهاد و به هنگام آغاز سفر هفتم يا در بازگشت از آن سفر به سال 1050 ه .ق در شهر بصره تن رنجور را وداع نمود و در جوار حق قرار گرفت، و در همانجا به خاك سپرده شد و اگر چه امروز اثري ازقبر او نيست اما عطر دلنشين حكمت متعاليه از مركب نوشته هايش همواره مشام جان را مي نوازد.  

 

پنج شنبه 2 خرداد 1387 : فعلا خبري نيست


جمعه 3 خرداد 1387 : فتح خرمشهر در عمليات بيت المقدس(1361) و روز مقاومت،ايثار و پيروزي

عمليات بيت المقدس به روايت سردار رضا محمدسليمانى

 

آزادسازى خرمشهراثبات كننده نقش اطاعت از ولايت و تكامل انديشه دفاع ملى بود

فرمانده تيپ مستقل ۴۴ قمر بنى هاشم (ع) مى گويد: طرح ريزى و اجراى عمليات بيت المقدس در موقعيت حساس داخلى و اوضاع ملتهب خاورميانه انجام شد و نتيجه آن براى ايران، منطقه و عراق بسيار سرنوشت ساز و تعيين كننده بود.

سردار رضا محمدسليمانى در گفت وگو با (ايسنا) افزود: زمينه اجراى اين عمليات و سرعت عمل در طراحى آن متاثر از نتايج عمليات هاى ثامن الائمه(ع)، طريق القدس و فتح المبين بود.

وى ادامه داد: منطقه عمومى جنوب غربى اهواز و غرب رودخانه كارون در بين چهار مانع طبيعى قرار داشت كه به ترتيب از شمال به رودخانه كرخه كور، از جنوب به رودخانه اروند،از شرق به رودخانه كارون و از غرب به هورالهويزه و اروند منتهى مى شد. نحوه آرايش نيروهاى دشمن نيز با توجه به موقعيت زمين و منطقه به صورت مثلثى مانند بود.

سردار محمدسليمانى يادآور شد: استعداد دشمن تا پيش از آغاز عمليات بيت المقدس شامل لشكرهاى ۴ زرهى، ۳ زرهى، ۱۱ پياده، ۵ مكانيزه و تيپ ۱۰ زرهى، نيروهاى پياده با ۳۴ هزار نفرنيرو، نيروى زرهى با استعداد ۴۱ گردان تانك با يكهزار و ۴۳۵ دستگاه، نيروى مكانيزه با ۳۸ دستگاه نفربر و ۵۳۰ قبضه توپخانه بود.

وى تصريح كرد: پس از اقدامات و تلاش هايى كه كمتر از يك ماه انجام شد در ساعت ۳ بامداد روز ۱۰ ارديبهشت ماه ۱۳۶۱ عمليات بيت المقدس با رمز يا على ابن ابيطالب (ع) آغاز شد و غافلگيرى دشمن در سمت اصلى تك مشخص شد . در مجموع با توجه به غافلگير شدن دشمن از سمت اصلى تك، تعادل دشمن درهم ريخته و سرزمينى به وسعت ۸۰۰ كيلومتر مربع به تصرف رزمندگان اسلام درآمد. فرمانده تيپ مستقل ۴۴ قمر بنى هاشم (ع) در ادامه گفت: اين عمليات در چهار مرحله انجام شد كه مرحله چهارم عمليات با هدف آزادسازى خرمشهر در دوم خرداد بود و سرانجام در سوم خرداد سال ۶۱ برخلاف تصور دشمن كه در دروازه هاى شرقى و جنوبى در كمين نيروهاى ايرانى بود رزمندگان اسلام از دروازه هاى غربى و شمالى وارد خرمشهر شدند و شهر را آزاد كردند.

سردار محمدسليمانى به خسارات دشمن در اين عمليات اشاره كرد و گفت: در اين عمليات ۱۶ هزار نيروى دشمن كشته و زخمى شدند ۱۹ هزار نيروى دشمن نيز به اسارت درآمدند۵۵۰، تانك و نفربر دشمن منهدم و ۵۳ فروند هواپيماى دشمن ساقط شد، همچنين در اين عمليات ده ها قبضه توپ و ادوات دشمن نيز منهدم شد.

وى افزود: در مجموع غنائم فراوانى بدست نيروهاى توانمند سپاه اسلام افتاد كه از جمله مهمترين اين غنائم مى توان به ۱۰۵ دستگاه تانك و نفربر، ده ها انبار مهمات، حدود ۱۰۰ هزار انواع مين، صدها خودرو سبك و سنگين، تعداد زيادى لودر و بلدوزر و هزاران قبضه سلاح هاى انفرادى مى توان اشاره كرد.

فرمانده تيپ ۴۴ قمربنى هاشم (ع) افزود: نيروهاى استان چهارمحال و بختيارى همانند امت شهيدپرور ايران اسلامى در قالب هاى مختلف از جمله لشكر ۱۴ امام حسين(ع) و لشكر ۸ نجف اشرف و لشكر ۲۵ كربلا در جنگ حضور داشتند و تعدادى از سرداران اين عمليات از جمله شهيد زال يوسف پور و سيد ضياءالدين نقنه اى از فرماندهان برجسته و جزو اولين نفراتى بودند كه وارد خرمشهر شدند. رزمندگان استان نيز در عبور از رودخانه كارون ابتدا در تصرف جاده اهواز خرمشهر و سپس تصرف قسمتى از منطقه شلمچه كه مكان حساسى از عمليات بود شركت داشتند.

وى به دستاوردهاى داخلى و خارجى اين عمليات براى ايران اشاره كرد و گفت: آزادسازى خرمشهر بزرگترين پيروزى سياسى و نظامى جمهورى اسلامى در سال دوم جنگ بود از طرفى در عمليات بيت المقدس پنج هزار و ۴۰۰ كيلومترمربع از سرزمين هاى اشغالى آزاد شد. دشمن نيز براى اجتناب از تلفات بيشتر و حفظ ارتش خود و شهر بصره با ذلت عقب نشينى كرد.

در اين عمليات، دشمن در مكان و زمان غافلگير شد و با تاكتيك ويژه رزمندگان شكست خورد بلوغ و تكامل انديشه دفاعى سپاه و توانايى و قدرت نظامى در سطح ملى نمايان شد به طورى كه عمليات شگفت انگيز بيت المقدس آخرين عمليات از سلسله عمليات هاى آزادسازى مناطق اشغالى به شمار مى رود.

سردار محمدسليمانى ادامه داد: با انجام عمليات بيت المقدس بن بست نظامى حاكم در جنگ شكسته شد و تغيير موازنه سياسى، نظامى به سود ايران تمام شد، صاحبنظران نيز اين عمليات را نقطه عطف در عمليات جنگى تلقى مى كردند. از طرفى، انگيزه مذهبى و ايمان رزمندگان و اطاعت از ولى امر حضرت امام خمينى (ره) به عنوان عامل تعيين كننده در پيروزى ها مورد توجه جهانيان قرار گرفت، رژيم بعث عراق نيز در اين عمليات برخلاف مواضع روزهاى آغازين جنگ تحميلى از تخليه مناطق اشغالى و مذاكره سخن گفت و در مجموع اين پيروزى به منزله چيره شدن به بحران داخلى و تجاوزهاى خارجى ارزيابى شد. اين عمليات بزرگترين پيروزى سياسى، نظامى در سال دوم جنگ، غافلگيرى دشمن در زمان و مكان و طراحى مانور عمليات راهكار تصرف سرپل بزرگ از عوامل موفقيت بود. همچنين آخرين عمليات از سلسله عمليات هاى آزادسازى و وحدت نيروهاى سپاه، ارتش و بسيج بود. در كل آزادسازى خرمشهر از نظر استراتژى و سياسى اهميت ويژه اى داشت.

وى افزود: با توجه به اينكه موفقيت هر قرارگاه منجر به پيروزى نيروهاى ديگر مى شد اجراى عمليات با مرحله بندى طراحى شد. غافلگيرى دشمن با اجراى عمليات عبور از رودخانه و همچنين حمله به جناح دشمن از مزاياى طرح مانور و پذيرش خطر عبور از رودخانه و احتمال آمادگى دشمن از مشكلات اين طرح بود.

سردارمحمدسليمانى به مهمترين علل ادامه جنگ پس از آزادسازى خرمشهر اشاره كرد و افزود: شرايط ايران براى صلح، شناسايى و تنبيه متجاوز و پرداخت غرامت از سوى كشور عراق بود كه اين شرايط از سوى عراق و سازمان هاى بين المللى مورد قبول واقع نشد از طرف ديگر، مرزهاى ايران امنيت نداشت. طول مرز از فكه تا قصرشيرين و شهرهاى سومار، نفت شهر و مهران نيز در اشغال عراق بود. همچنين امكان آزادسازى اين نقاط از راه مذاكره غيرمعقول بود همچنين شهرهاى آزاد شده از جمله خرمشهر به علت حضور دشمن در شلمچه همچنان مورد تهديد بود و توانايى رزمى ارتش عراق اگر در طول جنگ آسيب جدى ديد ولى ترميم شده بود و با همكارى كشورهاى شرق و غرب در حال افزايش بود.

 

بزرگداشت روز ملي مقاومت، ايثار و پيروزي با 38 برنامه

بنياد حفظ آثار اعلام کرد؛

جام جم آنلاين: رونمايي از "مجموعه عکس خرمشهر"، کوهپيمايي خانوادگي در «تپه نورالشهدا، رونمايي از جلد اول دايرة المعارف دفاع مقدس، آغاز ساخت موزه دفاع مقدس استان مازندران بر اساس طراحي عمليات فاو، برگزاري دومين جشنواره استاني شعر دفاع مقدس و... از عمده ترين برنامه هاي بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس در بزرگداشت سوم خرداد اعلام شد.

به گزارش مهر ، در آستانه سالروز آزادسازي خرمشهر، ويژه برنامه هاي سوم خرداد «روز ملي مقاومت، ايثار و پيروزي» از سوي رئيس بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس اعلام شد.

سردارمير فيصل باقرزاده درنشست خبري پيش ازظهر امروز، ضمن برشمردن نتايج و پيامدهاي سياسي ونظامي فتح خرمشهر، آنها را به تنهايي دليل بزرگي اين حادثه ندانست و تصريح کرد: عامل اصلي در فتح و نصر عظيم با توفيق الهي بدست آمد و به تعبير ديگر آزاد سازي خرمشهر، فتح الفتوح انقلاب اسلامي بود.

وي پيام آزادي خرمشهر را پيام آزادسازي انرژي جهان اسلام عنوان کرد و افزود: در پرتو آزاد سازي اين انرژي همه مشکلات جهان اسلام از جمله فلسطين حل خواهد شد.

رئيس بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس از برگزاري بيش از صد عنوان برنامه ويژه سوم خرداد، با مشارکت برخي از نهادهاي کشوري و لشکري در برگزاري هر چه باشکوه تر اين مراسم خبر داد.

ميثاق جوانان نيروهاي مسلح با امام راحل

وي برنامه هاي بنياد حفظ آثار را در7 حوزه و 38 برنامه عنوان کرد ومراسم کوهپيمايي خانوادگي در «تپه نورالشهدا» در منطقه کلکچال تهران از ساعت 9تا 11 صبح روز جمعه سوم خرداد، ميثاق جوانان نيروهاي مسلح (از دانشکده هاي افسري سپاه، ارتش و ناجا) با بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران درحرم مطهر امام(ره) در روز شنبه 4 خرداد، انتشار ويژه نامه «فاتحان خرمشهر»، انتشار و توزيع سري دوم از اسناد جنگ تحميلي با عنوان«لايه هاي پنهان جنگ» به زبانهاي فارسي، انگليسي و عربي، توليد لوح فشرده چند رسانه اي حاوي اطلاعات مهم مربوط به آزاد سازي خرمشهر و ... را از عمده ترين برنامه هاي اين نهاد در حوزه تبليغات و روابط عمومي برشمرد.

سردار باقرزاده رونمايي از «مجموعه عکس خرمشهر» را از عمده ترين فعاليت معاونت هنري بنياد حفظ آثار عنوان کرد و افزود: مراسم رونمايي از اين مجموعه عکس در روز 5 خرداد از ساعت 15 تا 17 با همکاري انجمن عکاسان دفاع مقدس در تالار اسوه برگزار مي شود.

به گفته سردار باقرزاده، برگزاري 250 اجرا از 15 نمايشنامه دفاع مقدس در 10 استان، پخش مجموعه اي از تيزر و نماهنگ از رسانه ملي، توزيع لوح فشرده از سرودهاي کودکانه ويژه مباحث دفاع مقدس در مهدهاي کودک سراسر کشور، انتشار دومين شماره نشريه تخصصي فرهنگ و هنر دفاع مقدس با عنوان«پلاک هشت» ويژه سوم خرداد، انتشار دو مجموعه نقاشي هاي کودکانه و کاريکاتور صدام، انتشار اولين جلد از سري کتابهاي «قابهاي ماندگار» با موضوع دفاع مقدس با شروع انتشار عکس هاي احسان رجبي و... از جمله برنامه هاي معاونت هنري بنياد حفظ آثار است.

افتتاح غرفه تخصصي کتاب دفاع مقدس در کتابخانه ملي/ فراخوان جذب اساتيد جهت تدريس 2 واحد درس دفاع مقدس

رئيس بنياد حفظ آثار ونشر ارزشهاي دفاع مقدس همچنين، ازانتشار و رونمايي از جلد اول، دوم و هشتم مجموعه کتب اسناد جنگ ايران و عراق ازنگاه مطبوعات جهان خبر داد و افزود: اين مراسم در ساعت 10 صبح روز اول خرداد در محل پژوهشکده علوم و معارف دفاع مقدس برگزار مي شود.

وي انتشار کتابخانه الکترونيکي تخصصي عمليات هاي دفاع مقدس، تجهيز 33 کتابخانه دفاع مقدس در مراکز استان ها با مجموع 16 هزار و 500 جلد کتاب، افتتاح سايت پژوهشکده علوم و معارف دفاع مقدس و انتشار 50 سند مرتبط با آزاد سازي خرمشهر از طريق اين سايت به آدرس www.DSRC.ir، رونمايي از جلد اول دايرة المعارف دفاع مقدس در چاپ محدود، انتشار کتاب «روايت شکست» بر اساس مصاحبه تعدادي از فرماندهان عراقي، افتتاح غرفه تخصصي کتاب دفاع مقدس در کتابخانه ملي با بيش از هزار جلد در 300 عنوان، طرح فراخوان جذب اساتيد جهت تدريس 2 واحد درس آشنايي با دفاع مقدس در دانشگاه ها را از عمده ترين برنامه هاي پژوهشکده علوم و معارف دفاع مقدس عنوان کرد.

سردار باقرزاده، چاپ 10 عنوان کتاب با عنوان«فاتحان خرمشهر» حاوي زندگي فرماندهان عمليات بيت المقدس و آغاز دومين دوره از جشنواره استاني شعر دفاع مقدس در استان ها را از جمله برنامه هاي بنياد در بخش معاونت ادبيات برشمرد.

کلنگ زني و آغاز عمليات اجرايي ساخت موزه دفاع مقدس استان مازندران در دو سوي رودخانه «تجن» شهرستان ساري بر اساس طراحي عمليات فاو در روز 9 خرداد، افتتاح 14 کانون فرهنگي دفاع مقدس در برخي از دانشگاه هاي کشور در جوار حرم شهداي گمنام و افتتاح سايت رسمي شهداي گمنام با عنوان «مردان خمول» به همت گروه مشاوران جوان بنياد حفظ آثار و برپايي نمايشگاهي از عکس و اسناد آزاد سازي خرمشهر در کشورهاي اروپايي از ديگر برنامه هاي بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس به مناسبت ايام گراميداشت سالروز آزاد سازي خرمشهر اعلام شد.

 

شنبه 4 خرداد 1387 : فعلا خبري نيست


تازه هاي فن آوري

 

HTC Touch Diamond رقيبی ديگر برای iPhone

گوشی موبایل اچ تی سی تاچ دیاموند رقیبی سرسخت برای گوشی های آی فون به شمار می آید که به تازگی وارد بازار شده است.

!!! به عکسها توجه کنید !!!





به زودی اطلاعات بیشتری از این گوشی بسیار زیبا و کارآمد برای دوستان وکاربران گرامی در سایت ايكس شاپ قرار خواهد گرفت.

 

 

30 نما

گفت‌وگو با بهرام توكلي كارگردان فيلم «پابرهنه در بهشت»:



اگر قرار باشد حتماً فيلمي بسازم که در آن ملزم به جذب تماشاگر شوم، ترجيح مي‌دهم اصلاً فيلم نسازم

مهر فيلم ايران- زماني که «پابرهنه در بهشت» به کارگرداني بهرام توکلي در بيست و پنجمين جشنواره فيلم فجر روي پرده رفت و اتفاقاً جوايز متعددي هم در جشنواره و جشن خانه سينما به دست آورد، بسياري از ظهور يک استعداد جديد در سينما خبر دادند. اما «پابرهنه در بهشت» مثل تمام فيلم هاي متفاوت اين سال ها که اغلب آنها نيز توسط فيلمسازان جوان ساخته شده بودند، براي رسيدن به اکران عمومي مسير پرفراز و نشيبي را طي کرد؛ مسيري که در نهايت نيز به ويترين مناسبي براي ديده شدن امتياز هاي فيلم ختم نشد. بهرام توکلي که پس از ساخت 11 فيلم کوتاه سراغ سينماي حرفه يي آمده هم چندان از وضعيت اکران فيلم خود راضي نيست هرچند اين شرايط را حاصل قوانين حاکم بر اکران فيلم ها در سينماي ايران مي داند.

سميه عليپور

-در حال حاضر «پابرهنه در بهشت» تعداد کمي سالن سينما در اختيار دارد. وضعيت اکران فيلم را چطور ارزيابي مي کنيد؟

در آغاز اکران، دو سالن سينما در اختيار فيلم بود که به فاصله يک هفته از آغاز نمايش تعداد سالن ها به پنج سالن رسيد اما متاسفانه رفته رفته، فيلم سالن هاي نمايش را از دست داد و در حال حاضر به يک سالن رسيده است. به طور کلي شرايطي که براي نمايش فيلم به لحاظ تبليغات و سالن هاي سينما به وجود آمد چندان رضايت بخش نيست. امکان چنداني براي تبليغات به وجود نيامد و فيلم از تيزر و بيلبورد بي نصيب بود. از همين رو چندان شرايط نمايش «پابرهنه در بهشت» را قابل قبول نمي دانم.

-چرا برنامه ريزي تبليغاتي از سوي تهيه کننده و پخش کننده براي اکران فيلم صورت نگرفت؟

قرار ما براي اکران فيلم شرايطي بسيار بهتر بود. فيلم مي توانست در شرايط مناسب تري اکران شود و تبليغات تلويزيوني و بيلبورد داشته باشد، اما نمي دانم در مرحله اجراي برنامه ها چه تغييري پيش آمد که «پابرهنه در بهشت» از تبليغات و سالن سينماي خوب محروم شد.

-پس از شرايط به وجود آمده ناراضي هستيد.

به هر حال اين شکل اکران مخاطب را تحت تاثير خود قرار مي دهد. با تبليغات مناسب تماشاگر مي توانست از آنچه قرار است در سالن سينما ببيند بيشتر اطلاع پيدا کند و به اين شکل با شناخت بيشتر استقبال گسترده تري نيز از فيلم به عمل آيد. بايد اين مساله را پذيرفت که «پابرهنه در بهشت» از کمترين امکانات تبليغاتي نيز بي بهره بود و اين شرايط نمي تواند براي من به عنوان کارگردان فيلم رضايت بخش باشد.

-فضاي کلي فيلم شما چنين تصوري را ايجاد مي کند که در زمان توليد توجه چنداني به مخاطب نداشته ايد. از زمان نوشتن فيلمنامه به مخاطب فکر مي کرديد؟

با ساخت «پابرهنه در بهشت» قصد تجارت نداشتم و نمي خواستم انقلابي در گيشه سينما به وجود بياورم. زمان نوشتن فيلمنامه هم چنين تصويري در ذهنم بود زيرا مايل نيستم به خاطر جذب مخاطب هر کاري انجام دهم و به هر شکلي از فيلمسازي و سينما روي بياورم. اگر قرار باشد حتماً فيلمي بسازم که در آن ملزم به جذب تماشاگر شوم، ترجيح مي دهم اصلاً فيلم نسازم. در حال حاضر استراتژي اکران فيلم ها توسط سينماداران تعيين مي شود و آنها نيز به نوع خاصي از فيلم ها گرايش دارند و اغلب ارتباطات اين مساله را پيش مي برد. من ارتباطات خاصي در اين زمينه ندارم بنابراين معتقدم من و فيلمسازاني مانند من بايد با اين شرايط کنار بيايند، زيرا به نظر مي رسد راه حل ديگري موجود نيست؛ هرچند کاملاً معتقدم اکران فيلم به گونه يي که در مورد «پابرهنه در بهشت» اتفاق افتاده، فقط از شر فيلم خلاص شدن است. به نظر من تا زماني که توان اکران فيلم هاي فرهنگي وجود ندارد، نمي توان انتظار داشت تهيه کنندگان نيز تمايلي به تهيه چنين فيلم هايي داشته باشند. به وضوح قابل درک است که در اين شرايط نمايش فيلم هاي فرهنگي و توليد آنها نيز دچار اخلال شود و به طور کلي حيات اين سينما و آثار دچار مخاطره شود.

-با اين همه اگر فيلم اصلاً اکران نمي شد، همين تعداد تماشاگر هم فيلم را نمي ديدند.

فيلم بايد در زمان و شرايط درست اکران شود. اين شکل اکران استعداد و قابليت هاي فيلم را در جذب مخاطب از بين مي برد. بارها تصميماتي براي ساماندهي سينماي فرهنگي اتخاذ شده است اما همچنان در مرحله پخش و اکران مشکلات باقي است. بنابراين هرچند اکران «پابرهنه در بهشت» به همين شکل هم منجر به ديده شدن فيلم از سوي تعدادي از تماشاگران شده است اما به هيچ عنوان رضايت بخش نيست.

-اين تجربه باعث مي شود در فيلم بعدي با تهيه کننده و پخش کننده يي حرفه يي تر همکاري کنيد؟

«پا برهنه در بهشت» تهيه کننده و پخش کننده حرفه يي دارد. همين پخش کننده يک فيلم ديگر هم روي پرده دارد که در بهترين فصل و سالن ها به نمايش درآمده است. پخش کننده ترجيح داد فيلم من را اينچنين اکران کند و من هم دليلش را نمي دانم.

-شايد به خاطر موضوع فيلم اين تصميم گرفته شده است.

نه، بعضي مسائل را نمي توان توضيح داد. من ارتباطات خاصي در سينما ندارم و با مسوول و مقامي آشنا نيستم. خيلي از بچه هاي جوان سينما همين وضع را دارند و فيلم هايشان از همين رو اکران نشده است. متاسفانه به دليل نداشتن ارتباطات ما بايد از کف امکانات استفاده کنيم.

-اين مسائل که باعث نشده انگيزه تان را براي فيلمسازي از دست بدهيد؟

انگيزه فيلمسازي قرار نيست با اين مسائل کمرنگ شود. من سعي خواهم کرد فيلم بعدي ام را هم در چارچوب سلايق و ديدگاه هاي خودم بسازم.

-يعني فيلم بعدي در ادامه «پابرهنه در بهشت» خواهد بود؟

فيلمنامه يي با نام اسب هاي چوبي را بازنويسي مي کنم که موضوع اجتماعي دارد.

-قصه «پابرهنه در بهشت» را چه زماني نوشتيد و اين فيلمنامه چند بار بازنويسي شد؟

قصه را يک سال قبل از شروع ساخت فيلم نوشتم. پنج ورسيون نوشتم و دو بار نسخه نهايي را بازنويسي کردم.

-در زمان بازنويسي فيلمنامه مشاوري داشتيد؟

نه، خودم به تنهايي فيلمنامه را مي نوشتم. اما پس از پايان نگارش فيلمنامه با عوامل فيلم، فيلمبردار، تدوينگر و بازيگران تعامل داشتم و از نظر همه آنها استفاده مي کردم.

-بخشي از روايت داستان فيلم به فرم نريشن است، از ابتدا به اين مساله فکر کرده بوديد يا در جريان فيلمبرداري به اين نتيجه رسيديد؟

بله، در فيلمنامه هم از نريشن استفاده کرده بودم، اما زمان فيلمبرداري نريشن ها را ضبط نکرديم و چند ماه بعد در استوديو اين اتفاق افتاد. بايد زمانبندي پلان ها دستم مي آمد و تغييراتي که لازم بود را در نريشن به وجود مي آوردم و تمامي اينها نيازمند صرف زمان بود. در بعضي سکانس ها جمله ها تغيير کرده بود و طبيعي بود که به تناسب آن نريشن ها هم تغيير کند.

-پس زمان فيلمبرداري کاملاً به فيلمنامه وفادار نبوديد؟

در سينما معمولاً امکانات و شرايط به گونه يي نيست که بتوانيم آنچه را در ذهن داريم به طور کامل پياده کنيم. گاهي شرايطي از بيرون تحميل مي شود و همه اينها ممکن است باعث ايجاد تغييراتي در فيلمنامه شود. البته کليت کار مشخص بود و تغييرها اساس آن را به هم نمي ريخت.

-جنس تصوير در اين فيلم دوگانه است. در نيمه اول فيلم رنگ آميزي و نوع تصويرها با نيمه دوم فيلم متفاوت است. علت ايجاد اين تفاوت ها چيست؟

از ابتداي نگارش فيلمنامه به اين مساله توجه داشتم که بخش اوليه فيلم که شبيه رويا و کابوس است و ورود يحيي به آسايشگاه را تصوير مي کند، فضا کاملاً متفاوت از ساير بخش هاي فيلم باشد. در سکانس هاي بعد فضا رئال مي شود و روي اين موضوع تمرکز مي کنيم که اين آدم ها که ممکن است در ذهن يحيي باشند، امکان دارد در واقعيت نيز وجود داشته باشند. بنابراين در ترکيبي از فيلمبرداري، طراحي صحنه و لباس، نورپردازي و تدوين به اين ساختار رسيديم.

-چطور به اين فضاي سرد و خشن براي قرنطينه رسيديد؛ فضايي که به موقعيتي کابوس گونه براي يحيي عينيت مي بخشد؟

واقعيت اين است که قرنطينه يي واقعي چيزي شبيه آنچه در فيلم مي بينيد نيست. اگر فيلم کاملاً رئال و مستند بود چنين فضايي را طراحي نمي کرديم. مي خواستم از امکاني که فيلمنامه به ما داد به بهترين شکل استفاده کنم و محيطي را به وجود آورم که با قصه همخواني بيشتري داشته باشد.

-لوکيشن با فضاي فيلم بسيار همخوان بود. به نظر مي رسد دقيقاً آنچه را که در ذهن داشتيد به راحتي توسط اين لوکيشن براي تماشاگر نيز به وجود آورده ايد.

در واقع مي توان گفت لوکيشن را نيافتيم بلکه آن را بازسازي کرديم. با توجه به فيلمنامه و چيزي که مي خواستم و مناسب کار ما بود تغييراتي در اين خانه قديمي داديم. ديوارها را رنگ کرديم، وسايلي اضافه کرديم و اتاق ها را طوري طراحي کرديم که مناسب قصه و فضاي قرنطينه باشد.

-آسايشگاه بسيار خلوت بود. فضاي خالي کاملاً مشاهده مي شد. کمبود هنرور موجب اين خلوتي بود يا خودتان به دنبال چنين فضايي بوديد؟

در فيلمنامه هم فضايي که يحيي وارد آن مي شود، خلوت بود. ما با يک بيمارستان يا آسايشگاه معمولي روبه رو نيستيم. اينجا قرنطينه است. در دنياي واقعي هم گاهي تعداد بيماران اين قرنطينه ها بيشتر از 10 نفر نيست. ضمن اينکه خلوت بودن فضا در خدمت فيلم بود و کارکرد دراماتيک داشت.

-هنگام نوشتن فيلمنامه به اين بازيگران فکر مي کرديد؟

فقط راجع به آقاي تارخ به اين نتيجه رسيده بودم که بهترين انتخاب است. خوشبختانه شرايط کاري او با ما هماهنگ بود. در مورد باقي بازيگران وقتي فيلمنامه تمام شد تصميم گرفتم. اغلب دوستاني که انتخاب شدند اولين گزينه بودند.

-بازيگران مي گويند دست آنان هنگام بازي باز بوده. شکل کارتان با آنان چطور بود؟

همان طور که گفتم نظر و پيشنهاد همه گروه را مي شنيدم و اگر مناسب بود، مي پذيرفتم. سينما يک کار گروهي است و عوامل يک پروژه وقتي احساس مي کنند مي توانند با هم و در کنار هم کار را به فرجام برسانند همدلي بيشتري خواهند داشت.

-بازيگران را از ميان اهالي تئاتر انتخاب کرديد و خودتان هم تئاتر خوانده ايد. علت انتخاب اين بازيگران چه بود؟

براي انتخاب بازيگر راه هاي مختلفي وجود دارد. بعضي از کارگردان ها به مخاطب و گيشه فکر مي کنند و براي همين کلکسيوني از بازيگران محبوب و معروف را مي توان در فيلم هايشان ديد. گروه دوم تعدادي نابازيگر در کنار بازيگران حرفه يي قرار مي دهند. استفاده درست از نابازيگر و هدايت او کار سختي است که من تجربه آن را ندارم. براي همين در اين فيلم از بازيگراني استفاده کردم که قابليت ها و توانايي هايشان را مي شناختم و مطمئن بودم به بهترين شکل از پس ايفاي نقش شان برمي آيند. پرورش خاصي که بازيگران تئاتري دارند کمک مي کرد تعامل بين من و آنها بهتر اتفاق بيفتد.

-پس از بازي ها راضي هستيد؟

بله، آنچه روي پرده آمده به ميزان زيادي به مسائلي که در نظر داشتم نزديک است. اگر ضعفي وجود دارد به کم تجربگي من بازمي گردد.

-پس از ساخت 11 فيلم کوتاه وارد فضاي سينماي حرفه يي شديد. مواجهه با اين سينما و مناسباتش چطور بود؟

من با فيلمسازي بيگانه نبودم. تعدادي فيلم کوتاه ساخته بودم و تجربه هاي خوبي داشتم. اما ساخت اولين فيلم هر لحظه اش پر از تجربه بود. ولي شرايط سينماي ما طوري نيست که بتوان گفت بعد از تجربه کردن شما در پله بعدي قرار مي گيري. گاهي آدم ها بعد از چند تجربه به پله هاي پايين سقوط مي کنند چون شرايط رشد و کامل شدن درست و منطقي نيست.

-پس از ساخت اولين فيلم انتظارها از شما به عنوان يک فيلمساز جوان و بااستعداد بالا رفته است. نگران فيلم دوم نيستيد؟

نه، به اين مسائل فکر نمي کنم و نگران نيستم. بيشتر به اين فکر مي کنم که فيلم مورد علاقه ام را در چارچوب سينمايي که آن را باارزش مي دانم، بسازم.

 

منبع خبر : اعتماد

 

بنی‌اعتماد به کن می‌رود


مهر فيلم ايران - رخشان بني‌اعتماد براي شركت در ميزگرد «بنياد جنوب» تحت‌عنوان «زنان سينماگر و تعهد» سه‌شنبه ــ 31 ارديبهشت ماه ـ عازم جشنواره‌ي كن مي‌شود.

اين ميزگرد يك روزه كه شش تن از زنان سينماگر از سراسر دنيا در آن حضور دارند، با عنوان «زنان سينماگر و تعهد» برپا مي‌شود و بني‌اعتماد به‌عنوان تنها كارگردان زن ايراني در آن سخنراني دارد.

اسامي ديگر فيلم‌سازان زني كه در اين ميزگرد حضور دارند اعلام نشده است؛ اما گفته مي‌شود فيلم‌سازاني از كشورهاي سودان، مالزي و آفريقاي جنوبي و... خواهند بود.

«صندوق جنوب» كه يك بخشي از وزارت امور خارجه فرانسه است، كارش كمك مالي به سينماي كشورهاي جنوب

(آسيايي) است و تاكنون سينماگران ايراني از كمك‌هاي آن بهره بردند.

رخشان بني‌اعتماد از 20 تا 23 مه ـ 31 ارديبهشت ماه تا 3 خرداد ماه ـ به دعوت وزارت امور خارجه فرانسه و بخش فرهنگي سفارت فرانسه در ايران براي حضور در جشنواره‌ي كن دعوت شده است.

 اوايل سال جاري نيز «رخشان بني‌اعتماد» براي برگزاري كلاسهاي فيلم‌سازي پيشرفته، مرور آثارش و دريافت مدرك افتخاري عازم لندن شد.

كارگردان «روسري آبي»، «زرد قناري» و «خون‌بازي» در اين برنامه كه در دانشكده مطالعات آفريقا و آسياي لندن برپا مي‌شد سخنراني كرد و به خاطر مشاركت در سينماي جهان و پرداختن به جامعه و فرهنگ ايران مدرك افتخاري دريافت كرد.

 

منبع خبر : ایسنا


تثاتر

 
نمایش عروسکی "داستان لطیف" برای جشنواره تئاتر عروسکی تمرین می‌شود


پریناز آل آقا نمایش عروسکی "داستان لطیف" نوشته ایرج طهماسب را برای اجرا در بخش صحنه‌ای جشنواره تئاتر عروسکی تمرین می‌کند.
آل آقا با اعلام این خبر به سایت ایران تئاتر گفت: این نمایش داستان مردی به نام لطیف است که بر اثر فقر و فشارهای همسرش برای ماهیگیری به کنار دریا می‌رود و با یک ماهی هم صحبت می‌شود و...
در این نمایش عروسکی، علیرضا دهقانی، رها نورمحمدی، مریم تهرانی، رضا تقی‌پور، شهرزاد اجتهادی و سارا اقبال به عنوان عروسک گردان حضور دارند.
آل آقا در ادامه با اشاره به نمایشنامه‌خوانی "تور عروس" اظهار کرد: نمایشنامه "تور عروس" نوشته امیر امجد است که برای جشنواره نمایشنامه‌خوانی فرهنگسرای نیاوران که احتمالاً خردادماه برگزار می‌شود در نظر گرفته‌ام و در خانه تئاتر در حال تمرین آن هستم.
در این نمایش بهناز سلیمانی، مریم تهرانی، سارا پورصبری و احمد یارعلی به عنوان نقش‌خوان حضور دارند.

در پایان جشن های استانی اردیبهشت تئاتر ایران
آخرین مشعل تئاتر در یزد روشن می‌شود

در آخرین مراسم استانی جشن‌های اردیبهشت تئاتر ایران، مشعل نمادین تئاتر در یزد روشن می‌شود.
به گزارش دريافتي سايت ايران‌تئاتر از روابط‌عمومی مرکز هنرهای نمایشی، جشن‌های استانی تئاتر که با عنوان "اردیبهشت تئاتر ایران" از اول اردیبهشت در استان آذربایجان شرقی آغاز شده بود روز دوشنبه 30 اردیبهشت با روشن شدن مشعل تئاتر در یزد پایان می‌گیرد.
در مراسم جشن تئاتر استان یزد از هشت فعال تئاتری این استان تقدیر می‌شود. "محمدرضا شجریان"، "علی‌اکبر پیغمبری"، "کاظم عباس‌زاده بافقی"، "محمدرضا اکبری"، "‌احمد ندافی"، "محسن جاور"، "ابوالفصل سلیمی" و "علی قدیری" هنرمندانی هستند که تندیس اردیبهشت تئاتر را دریافت می‌کنند.
"حسین راضی" و "جلیل رفیعی" به نمایندگی از مرکز هنرهای نمایشی در این جشن حضور دارند.

ورزشي


از اینکه هفته نامه فرهنگی ، هنری ، ورزشی سگال را انتخاب کردید خوشحالیم .با انتقادات و پیشنهادات خود ما را یاری نمایید.

باسپاس

هفته نامه فرهنگی ، هنری ، ورزشی سگال

هفته : فرهنگي هنري سگال(شماره هفتم) منتشر شد



و خدايي كه در اين نزديكي ست
بادرود

سرمقاله

 

 

از اين پس قصد داريم كه سياسي بشويم و سياسي بنويسيم؛اما هر چه فكر ميكنم سياست ،سياست؛آري سياست سيا است. پس ما نميتوانيم سياسي باشيم !چرا كه بنا بر اين تعريف لغوي هنر ((ه ن ر=هدايت نوراني رويدادها))آنگاه هنرمند نيستيم و در سياهي سياست فرو رفته ايم.

 

هم من و هم شما خوب ميدانيم كه اين سياهي با سياهي لشكر در سينما فرق دارد!يك هنر مند رسالتي بر دوش دارد كه بايد انرا به سرانجام برساند و امروزه كار رسانه هاي جمعي همان كار حضرت زينب(س) مي باشد؛ كار زينبي ،كار فرهنگي.

 

مگر ميشود كار فرهنگي كرد و ربطي به سياست نداشت!؟ همين نوع پوشش و مدلهاي موي انچناني سيخ كه گويا برق سه فاز گرفتدشان! و بگذريم از خط ريشهايي كه بيشتر شبيه خالكوبي ست تا ريش! و وقتي بگوييم پسر چرا زير ابرو ميگيري؟ ميگويد: از دست شماها نميتوانيم نفس بكشيم؟ از جان ملت چه ميخواهيد؟

 

همه ي ما خوب ميدانيم كه اين شخص با من و تو نيست روي صحبتش با سياستمداران است. اگر بخواهيم همين جريان را مورد تحيل و بررسي قرار دهيم به كوچه پس كوچه هاي باريكي ميرسيم كه ديگر راه فراري نداريم.

 

اما قدر مسلم اين است كه آن جوان چه دختر و چه پسر با تقليد كور كورانه از شرق و غرب به اين سمت كشيده شده است. اگر او فرهنگ غني ايراني را ميشناخت باز اينگونه رفتار ميكرد؟ حتما مي گوييد مي شناسد اما همان كوچه ي باريك مانع بروز است.

 

با نگاه اجمالي ميفهميم كه يكي از اين منابع آشنايي جوانان با فرهنگهاي شرق و غرب ماهواره و اينترنت است.كه اين دو به خودي خودي خطرناك نيست بلكه مفيد به فايده است. همانگونه كه دشمنان ما فرهنگ و هنر و اقتصاد خويش را توسعه مي دهند ما هم بايد همين روش را پيش بگيريم، منتهي به شرط و شروطها. ما كه اين جنگ فرهنگي را در حال باختنيم،باور نداريد؟ كمي به كوچه و بازاربرويد يا نزديكتر كنار پنجره اتاقتان بشينيد حتما مي بينيد لازم به گفتار نيست(چيزي كه عيان است چه حاجت به بيان است؟) اين همه معتاد از كجا امده اند؟ اين همه فحشا از كجا امده است؟ اين همه فقر اين همه .... اين همه ....

 

كسي نيست جواب بدهد ! كسي مسئول نيست! همه بفكر سياست خارجي هستند اما غافل از اينكه از داخل در حال انفجاريم، بايد چاره اي انديشيد.

 

پس دستت را به من بده تا من و تو ماشويم، من اگر برخيزم توا گر بر خيزي همه بر ميخيزند. بيا نا منو تو ما شويم از هنر و فرهنگ ميهن خود دفاع كنيم چون كار از توسعه ي ان گذشته!!!

 

گفتم سياست خارجي!مگر غير از اين است كه ايران و ايراني را متوحش وتروريست ميدانند!؟ و اين نيز بخاطر فرهنگ غلطي ست كه از ما انتشار يافته!!! واقعا انتشار يافته؟ من كه مي گويم نه ،اگر انتشار مي يافت،اگر به اين نسل سوخته ميرسيد،اين دردها را جوانان ما نداشتند.

 

گفتم نسل سوخته!چون در زمان كودكي كه مي بايست با بچه هاي محله (( سنگ،كاغذ، قيچي _ بالا بلندي _ گرگم به هوا_ قايم باشك _ خاله خاله بازي _گردو بازي (كه بازي بولينگ برگرفته از همين بازيست) و...)) بازي ميكرد از ترس بمب و گلوله بيرون نمي آمدند ؛ چون هميشه آژير قرمز مي زدند. بزرگترها هم ميگفتند : (بيرون نري يك سر دوگوش هست،مي بردت.) كمي بزرگتر شدند و پر از انرژي جايي براي تخليه ي اين نيرو نبود، يا در خود مي ريختند يا بر سر خانواده!!!(كجا اين همه باشگاه ورزشي بود؟) باز بزرگتر شدند راهي براي رفتن به دانشگاه نداشتند( خيليها)چون هم دانشگاه كم بود و هم ظرفيت پذيرش و از همه مهمتر سهميه هايي بود كه بعضي ها داشتند. حالا ديگر وقت عاشق شدن بود كه وي عاشق نشد، چون عاشقي را فرا نگرفته بود چون خاله خاله بازي نكرده بود تا ياد بگيرد براي خوشحال كردن خانواده بايد تلاش كرد.

 

من عقيده دارم كه همه ي ما سياسي هستيم و اگر نباشيم بايد ما را ببرند آنجا يي كه عرب ني انداخت. مگر غير از اين است كه دين از سياست جدا نيست!؟ مگر نه اينكه ديانت ما عين سياست ماست!؟ بنا براين ما اگر سياسي نباشيم يعني دين نداريم و دين ما نيز اسلام است و پس ما مسلمان نيستيم.

 

آري دوستان و خوانندگان ارجمند ما از اين پس سياسي مي نويسيم و سياسي هستيم.

 

سردبير


 

365 روز

 

 

روز (7)

 

هر چه بيشتر تصميم بگيريد، قدرت تصميم گيري شما بيشتر مي شود.همچنان كه عضلات بدن در اثر ورزش نيرومند تر مي شوند، قدرت تصميم گيري نيز با تمرين افزايش مي يابد.

 

همين امروز، در مورد دوكار كه به تاخير انداخته ايد تصميم بگيريد: يك تصميم كه گرفتن آن آسان و يك تصميم كه كمي دشوار تر باشد. بلافاصله در جهت عملي كردن هر يك از آنها قدمي برداريد و اين كا را با قدم ديگري كه فردا بر ميداريد ادامه دهيد. با اين عمل، عضلات تصميمگيري شما نيرومند مي شوند و مي توانيد بزودي تغيراتي بزرگ، در تمامي جهات زندگي خود به وجود آوريد.

 


 

شعر امروز

 

 

نام:خدا

شاعر: محمد سلطانپور

گل اندر منزل خود شادمان است

كه با گلهاي تازه جاودان است

بماند جاودانه عين مستي

خدا را بهترانه همچنان است

گلاب عنبرينه،بين گلهاست

شهود شآن آن شيرين بيان است

كند شيرينه قنديل وصالش

دم گلهاي شاد آب و نان است

همه خوشرو و خوشگل مي نمايند

تو گويي وصل و صلح باگران است

كليد رسم درس زندگاني

ره دل پويدم دلي نهان است

نباشد كوچكي بزم هستي

بلندا خواه رمز كاردان است

محمد در گمانش سوي هستي

خدايش مهربان اين آن است


ضرب المثلهاي بومي ايراني

 

ضرب المثلهاي مازندراني:

آدم چش جلو دماغ ونه

Ademe Cheshe Jelu Demagh Vene

جلوي چشم آدم دماغ لازم دارد. كنايه از لازم و ملزوم بودن دوچيز است.


فرهنگ دفاع

 (قسمت سوم)

قسم به فجر و سپيده

اگر چه ادعاي فتح چند روزه ايران توسط سرمدمداران رژيم بعث عراق، امروز در شمار احماقانه ترين تحيليهاي سياسي_ نظامي تاريخ معاصر محسوب مي شود اما در روزهاي آغازين تهاجم به عنوان امري بديهي و با جديت از سوي رسانه هاي تبليغاتي دنيا مطرح مي شد. تحليل گران حزب بعث، بر اين باور بودند كه((هيچ كشوري در جهان قادر نيست بدون داشتن يك دولت قوي، متحدين در محافل بين المللي، اقتصادي مطلوب و منابع مالي و تداركات تسليحاتي اقدام به جنگ كند. جمهوري اسلامي ايران هيچ يك از اين امتيازات را ندارد)) اين خوش خيالي، بي ترديد با نظريه پردازان شرق و غرب استوار بود: ((جنگ حداكثر ظرف ده روز با پيروزي عراق پايان خواهد يافت))

بعد از گذشت چند ماه از آغاز تهاجم، نه تنها دولت مزدور عراق به شعارها و اداهاي خود دست نيافت بلكه يا يورش غيرتمندانه رزمندگان اسلام و آزاد سازي خرمشهر، بستان، مهران و... برخي از شهرها از جمله مهمترين بندر استراتژيك خود يعني فاو را نيز از دست داد. كم ترين دستاورد فتح فاو، قطع ارتباط آبي عراق با خليج فارس و آبهاي آزاد بود.((امروز طرح هاي عملياتي سپاه در والفجر 8 و كربرلاي 5 و ديگر عملياتهاي مهم ميدان جنگ در طول دفاع مقدس، درس هاي قابل استفاده براي همه دانشگاهاي جنگ است. كساني كه اهل دانش نظامي هستند. مي دانند يكي از دشوارترين و غير قابل دسترسي ترين تاكتيك هاي نظامي و جنگ،عبور از رودخانه است. آن هم عبور از رودخانه در والفجر8، آن هم رودخانه اروند، اعجاب انگيزاست. در هيچ دانشگاهي اين را نخوانده بودند، اما امروز كاري كه آنها كردند در دانشگاهها مي تواند تدريس شود و تدريس هم ميشود.))

وقتي گروهي از كارشناسان نظامي از كشورهاي مختلف جهان، از نقطه شكست ارتش عراق در فاو بازديد كردند از تنوع وسايل و طرحهاي عبور، شگفت زده شدن و تحرك و حمله نيروهاي ايراني را ((عمليات عبور)) نام نهادند. مطالعه و واكنش هاي برخي از صاحب نظران نظامي دنيا خواندني است.

هفته نامه اكونوميست، چاپ لندن: عبور ايرانيان از شط العرب(اروند رود) نشان مي دهد كه فرماندهان ايراني به نقشه هاي نظامي آشنا تر از ژرالهاي عراقي هستند.

ژنرال سعدالدين الشاذلي، فرمانده و استراتژيست معروف مصري و فاتح عبور از كانال سوئز و خط دفاعي بارلو اسراييل در جنگ اكتبر 1973.: اين عمليات (والفجر8) جسورانه تر از عمليات عبور از كانال سوئز در جنگ اكتبر 1873 بود.

كنت ارتيمرمن در كتاب ((سوداي مرگ)): نيروهاي رزمنده ايران (والفجر 8) كاري كردند كه تا آن زمان از نظر ناظران نظامي غير ممكن بود. اين شبيخون سريع، كار آمد و نمايان، كار رزمندگان غواصي بود كه به ياري هزاران پاسدار در قايق هاي كوچك فايبرگلاس از اروند رود گذشتند و قدم به فاو گذاشتند.

روزنامه نيوزويك: تصرف فاو توسط نيروهايي صورت گرفت كه در شرايط سختي به سر مي بردند و سربازاني كه به اين كار دست زدند اطلاعات پيچيده اي از رزم شبانه و تاكتيكهاي جنگ هاي آبي _ خاكي داشتند.

ماهر عبدالرشيد از فرماندهان ارشد عراق: ايران در عمليات جاري خود از روش هاي نظامي نويني استفاده كرده است و بر خلاف توقع، در شرايط جوي سختي كه باران هاي شديد مي باريد با استفاده از مردان قورباقه اي و پيشقراولان رزمي، حمله خود را به مواضع عراقي ها آغاز كرد...

هفته نامه اكونوميست 22/12/1364: اشغال جزيره ي فاو توسط ايرانيان نشان داده است كه چقدر نيروي رزمي ايران در چند هفته اخير پيشرفت كرده است.آنان قادر بودند برتري و تفوق عراقي ها را كه متضمن پيش بيني حركت هاي نظامي ايرانيان با توسل به اطلاعات و اخبار جاسوسي به دست آمده از عكسهاي ماهواره اي آمريكايي بود، خنثي نمايند. ايرانيان نشان داده اند كه چگونه قادرند شگفتي برانگيزند! با تشخيص اين كه عراقي ها انتظارحمله ديگري را در منطقه بصره و يا باطلاقهاي هويزه دارند، فرماندهان راه ديگري را برگزيده اند... نيروهاي ايران در كنار داشتن انطباق با شرايط محيط و نيز توانايي براي غافلگير ساختن دشمن و آگاهي لزوم پوشش و پنهان شدن از ماهواره هاي جاسوسي، قادر بوده اند خود را در مقابل آتش برتر و سنگين عراقي ها حفظ نمايند.

پي نوشت:

1- به نقل از طارق عزيز وزير امور خارجه وقت عراق، كتاب ستيز با صلح،ص53 ستاد تبليغات جنگ،شواري عالي دفاع.

2- به نقل از هنري كيسينجر از مسئولان و مشاوران برجسته سياست خارجه آمريكا، روزنامه السفير29/8/1980(7/6/1359)

3- مقام معظم رهبري 23/7/1374

4- ستار ناصر(سرگرد عراقي)،مدالهاي شكسته،انتشارات سوره.

5- اسماعيل منصوري لاريجاني،تاريخ دفاع مقدس، انتشارات خادم الرضا(ع)

6- خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران25/11/1364

 


معرفي كتاب

 

دائرة المعارف خودشناسي

(( از طريق اسم و ماه تولدت، خودت را بيشتر بشناس))

سرشناسه: حسين پور، حميدرضا،1355

مشخصات نشر: تهران،آرون،1386.

مشخصات ظاهري:131 ص.

شابك: 987-964-8900-69-9

وضعيت فهرست نويسي:فيپا

موضوع: اختر گويي. فالگيري بروج دوازده گانه.

شماره كتابشناسي ملي: 1173537

چاپ اول: 1386

چاپخانه حيدري: 5000 نسخه

قيمت :2000 تومان

مرکز پخش: مازندران _ محمودآباد _ کانون توسعه ی فرهنگ و هنر جوان

همراه :09113206515 حسین پور

 


دست نوشته هاي پاييزي

 

این قسمت مال شما و برای شماست (نثر ، داستانهای کوتاه ،خاطرات و درد دلهای خودتان را برای ما بفرستید تا در این قسمت نمایش داده شود)

من به آمار زمين مشكوكم ،اگر اين سطح پر از آدمهاست پس چرا اين همه دلها تنهاست؟

فرستند: وارش خدارودي / ايران / مازندران / محمودآباد

 


تماشاگه راز

این قسمت مال شما و برای شماست (عکسهای هنری / تاریخی / طنز و... خود را برای ما بفرستید تا در این مکان نمایش داده شود به عکس برتر پس از بررسی نظر کاربران و تایید کارشناسان جایزه تعلق میگیرد .)

 


شوخي هفته


 

از جواني پرسيدن دانشگاه ميري؟ گفت: اگه با بخوره همه جا ميريم دانشگاه، انقلاب، ميدون آزادي...


 

ولادت حضرت زينب (س) و روز پرستار بر شما به ويژه اين قشر زحمتكش مباركباد

 

در آستانه روز پرستار، رييس ستاد كل نيروهاي مسلح اين روز را تبريك گفت و خواستار نوآوري و توفيق جامعه خدمتگزار و فداكار پرستار شد.

 

به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) سردار سرلشكر بسيجي سيد حسن فيروزآبادي بيست و دوم ارديبهشت، روز پنجم جمادي الاول، سالروز ولادت با سعادت پرستار كربلا وغمخوار امامت و ولايت در عاشورا، دخت بسيجي علي و زهرا(ع) حضرت زينب كبري(س) را بر همه ِ رهپويان آن حضرت، مخصوصا پرستار فداكار و دلسوز و بالاخص عاشوراييان و شيفتگان كربلا تبريك گفت واظهار كرد: بزرگداشت و تكريم و تعظيم اين روز به خاطر تولد اسوه نيكي‌هاي، جمالات و كرامات عاليه انساني و به جهت ولادت الگوي صبر، استقامت، پرستاري ، شجاعت، تقوا، شهامت و پايداري است. نامگذاري اين روز بزرگ به نام پرستار در نظام الهي جمهوري اسلامي به منزله‌ قدر و اجر نهادن به مقام والاي پرستار و پرستاران مي‌باشد

 

عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشكي تهران پيرامون خدمات ارزشمند در عرصه‌هاي مختلف خطاب به پرستاران گفت: اين جانب در دوران دفاع مقدس و پس از آن شاهد تلاش و كوشش خالصانه پرستاران در رسيدگي به مجروحان و جانبازان دفاع مقدس بوده و هستم و صميمانه به جامعه پرستاري كشور درود مي‌فرستم و اين روز بزرگ را به پرستاران مخصوصا پرستاران شاغل در نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران تبريك عرض مي‌كنم و انتظار دارم در اين فرصت مبارك و در سال نوآوري و شكوفايي صفات عالي پرستار نمونه تاريخ بشريت دخت گرامي مولاي متقيان، حضرت زينب (س) در تكريم و تسكين بيماران را همراه با دانش نوين پرستاري نموده و الگوي عالي از پرستاري هنرمندانه، نوآورانه و خداپسندانه را در معرض ديد جهانيان قرار دهيد.

 

وي با نگرش به فرمايشات مقام معظم رهبري مبني بر رسيدگي وضعيت بيماران گفت: چنان عمل كنيد كه خواسته قلبي رهبر بزرگوار و فرمانده معظم كل‌قوا حضرت آيت‌الله خامنه‌اي عزيز در خدمت به مردم تحقق يابد و افتخارات جامعه پرستاري كامل‌تر شود.

 

وي در پايان از خداي مهربان سلامتي و توفيق جامعه خدمتگزار و فداكار پرستاري در سراسر ميهن عزيز ايران را خواستار شد.

 

 

به گزارش خبرنگار «بهداشت و درمان» خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، غضنفر ميرزابيگي در مراسم تقدير از کادر پرستاري دانشگاه علوم پزشکي شهيد بهشتي افزود: تعريف شرح وظايف جديد به معناي افزايش آزادي عمل و مسئوليت پذيري است.

 

وي با اشاره به بازآموزي 12 هزار پرستار طي 9 ماه گذشته ادامه داد: با مشارکت وزارت کار و بهداشت، قانون جامع مشاغل سخت و زيان آور در دست تهيه است که به نظر مي رسد براي پرستاران به ويژه بخش خصوصي کاربرد بيشتري داشته باشد

 

رييس سازمان نظام پرستاري کشور با تاکيد بر اينکه زندگي پرستار بايد با يک شيفت کاري تامين شود، گفت: ساعت خدمت در حرفه پرستاري نبايد بيش از 36 ساعت در هفته باشد. از اين رو بحث ساعت کار پرستاري در کميسيون اجتماعي دولت مطرح است.

 

ميرزابيگي ارتقا مدرک تکنسين هاي اتاق عمل و هوشبري به کارشناسي، حذف شرط مدرک براي ادامه تحصيل پرستاران، امکان ادامه تحصيل براي رده هاي مختلف به شيوه پودماني را از دستاوردهاي نظام پرستاري کشور برشمرد و افزود: پذيرش دانشجوي پزشکي از مقطع ليسانس از ديگر تغييرات حاصل شده در حوزه آموزش بوده است.

 

وي متوسط حقوق و مزاياي دريافتي پرستاران در سال 83 را 130 هزار تومان و در سال جاري را 450 هزارتومان عنوان کرد و يادآور شد: البته اين موضوع در خصوص سازمان تامين اجتماعي و نيروهاي مسلح صادق نيست.

 

رييس سازمان نظام پرستاري کشور با بيان اين که تاکيد ما بر اجراي صحيح نه اجراي سريع قانون تعرفه گذاري خدمات پرستاري است، افزود: اين قانون بايستي طي شش ماه به صورت آزمايشي اجرا شود و در صورت اجراي صحيح اين قانون پرستاري جزو مشاغل هزينه بر و بيمارستان تک خريدار خدمت پرستاري نخواهد بود.

 

ميرزابيگي ادامه داد: به گفته متخصصان اقتصاد بهداشت، چنانچه بخشي از خدمات به پرستاري واگذار شود 5/6 تا 9 ميليارد دلار در هزينه بهداشت صرفه جويي خواهد شد.

 

وي يادآور شد: نتايج تحقيقي ديگر حاکي از آن است که 20 تا 60 خدمت سنتي نظام سلامت قابل واگذاري به پرستاري است که در اين صورت پزشکان فرصت انجام کار را دارند.

 

رييس سازمان نظام پرستاري کشور گفت: بنا بر تعاريف عمومي، پرستار کسي است که بر اساس درخواست مددجو نه بيمار در سطح جامع مراکز بهداشت و درمان براي ارايه خدمت و احساس مسئوليت فعاليت مي کند.

 

30 نما

 

آموزش فيلمنامه نويسي : الفتاي فيلمنامه نويسي در مهر فيلم ايران.

 

گفت و گوی مفصل حاتمی‌کیا درباره فیلم تازه‌اش

«دعوت» یک اثر زنانه است

 

مهر فيلم ايران - دعوت تازه‌ترين ساخته سينمايي ابراهيم حاتمي‌كياست كه توليد آن با حاشيه‌هاي زيادي روبه‌رو بود. مضمون حساسيت‌برانگيز فيلم و حضور بازيگراني چون محمد رضا فروتن، مهناز افشار و شايعه حضور محمدرضا گلزار و بهرام رادان حاشيه‌هاي بسياري پيرامون اين فيلم به وجود آورد، اما حاتمي‌كيا بازهم با سكوت خود سعي كرد در فضايي به دور از تنش كارش را انجام دهد. فيلم او هم‌اكنون در مرحله فني است و حالا حاتمي‌كيا با فاصله گرفتن از هياهوي ابتداي توليد با حضور در برنامه تلويزيوني «45دقيقه» شبكه خبر درباره فيلم جديدش دعوت اظهار‌نظر كرده است. او اين فيلم را اثري زنانه توصيف كرده و درباره آن گفت: «در كارهاي سينمايي، توجه به خانواده و به ويژه حضور زن در كانون آن، بسيار بااهميت است. بنا براين تلاش كرده‌ام كه در فيلم دعوت به خانواده‌ها بپردازم در آن درباره زن‌هاي حرف بزنم كه ازدواج كرده‌اند و جامعه آنها را به جايي مي‌كشاند كه مجبور مي‌شوند به سختي تصميم بگيرند. در اين فيلم نيز برخلاف فيلم‌هاي قبلي‌ام - كه در آنها كمي نگاه و تكيه‌گاهم مردانه بود و زنان در آنها با فاصله انجام وظيفه مي‌كردند- داراي نوعي فضاي زنانه است و قصه 5 زن را به تصوير مي‌كشد كه حرف‌هايي براي گفتن دارند.»

اما نظر حاتمي‌كيا درباره دعوتش از بازيگران چهره براي فيلم جديدش براي خيلي‌ها جالب است. او از ايجاد اين حساسيت‌ها ابراز خرسندي كرد و گفت: «‌از جنجال‌ها و حساسيت‌هاي پيش‌آمده در اين زمينه خيلي خوشحال شدم چون متوجه شدم مخاطبان سايت‌هاي اينترنتي كه جوان‌ها هستند چقدر در اين زمينه دغدغه دارند. در واقع ارتباط با جوانان را براي ساخت فيلم نوعي ارزش است، چراكه جداي از سود مالي و تعيين‌كننده بودن سينمادارها در سرنوشت نمايش يك فيلم، من به ارتباط با مخاطب نياز دارم و با اين ارتباط زنده هستم.»

«ابراهيم حاتمي‌كيا» در اين برنامه از فيلم توقيف شده خود «به رنگ ارغوان» نيز حرف زد‌: «‌فيلم «به‌رنگ ارغوان» به يكي از فرزندان من مي‌ماند كه پشت شيشه‌هاي بخش نوزادان بيمارستان مانده و به پرستاري دلسوز نياز دارد كه او را در آغوش بگيرد. در واقع مشكل اين فيلم حل‌شدني است، اما در نوعي تبعيد خود خواسته به‌سر مي‌برد. به نظرم اكنون چند سالي از توليد فيلم گذشته و مشكلي براي نمايش آن وجود ندارد و من اميدوارم كه اين فيلم هم اكران شود تا ديگر هيچ فيلم توقيفي يا نمايش‌داده نشده در كارنامه من وجود نداشته باشد.»

حاتمي‌كيا فيلم سينمايي به رنگ ارغوان را در سال 1383 با بازي حميد فرخ‌نژاد، خزر معصومي، كوروش تهامي، رضا بابك و فرهاد قايميان ساخت كه اين فيلم مجوز اكران به دست نياورد.

فيلم دعوت با بازي محمد‌رضا فروتن، مهناز افشار، پژمان بازغي، كتايون رياحي، سيامك انصاري، ليلا اوتادي، فرهاد قائميان، ثريا قاسمي و... جلوي دوربين رفت. اين فيلم پس از مراحل فيلمبرداري به مديريت تورج منصوري وارد مرحله تدوين به سرپرستي مهدي حسيني‌وند شد. تدوين اين فيلم به‌تازگي به پايان رسيده و محسن روشن در حال انجام كارهاي صدا‌گذاري و ميكس فيلم است. به‌زودي محمد‌رضا عليقلي نيز ساخت موسيقي متن فيلم را شروع مي‌كند تا اين فيلم براي اكران تابستان آماده شود.

ابراهيم حاتمي‌كيا قصد دارد پس از اكران فيلم دعوت فيلم جديد خود با نام ققنوس را جلوي دوربين ببرد.

این در شرایطی است که تهیه کننده به رنگ ارغوان نیز در گفت و گویی با روزنامه دنیای اقتصاد درباره به رنگ ارغوان اظهار نظر کرده است. او دراين گفت وگو مي گويد :ما منتظر مجوز نمايش و اكران فيلم هستيم. چون كارمان را خلاف قانون انجام نداده‌ايم. ما مستوجب اين عقوبت نبوديم.

* ايراد كار را در كجا مي‌بينيد؟

خب اين وضعيت در كشور وجود دارد. حتي در همين سريال‌هايي كه نوروز از تلويزيون پخش شد هم چندين مورد شكايت از جاهاي دولتي وجود داشت. هر حوزه‌اي يك متولي دارد.

* شكايت كردن با توقيف كردن تفاوت دارد. شكايت بعد از نمايش است، اما توقيف يعني يك سرمايه هنگفتي معلق مي‌ماند.

منظورم اين است كه اين وضعيت وجود دارد. يعني اگر روي عملكرد نهاد دولتي نقد شود آن ارگان چون قدرت دارد جلوي فيلم را مي‌گيرد. اگر ارگاني قدرت نداشته باشد فقط شكايت مي‌كند

 

دو نوشته از نيما حسني‌نسب درباره مسعود كيميايي و پرويز شهبازي، به مناسبت تقدير در جشن كارگردانان سينماي ايران

سنگ محكي براي سنجشِ عيار خيلي چيزها

مهر فيلم ايران- نيما حسني‌نسب: مراسم شب كارگردانان با تقدير از برگزيدگان سه نسل فيلمسازي ايران برگزار شد. دو نوشته‌اي كه در زير مي‌آيد، دو يادداشت درباره‌ي حال و روز و وضعيت كارنامه سينمايي دوتا از اين فيلمسازان است: مسعود كيميايي و پرويز شهبازي كه نگاهي به آثار اين فيلمسازان و موقعيت‌شان در شرايط امروز سينماي ايران است؛ شرايطي كه سينماگران خوش‌قريحه و كاربلدمان را (با وجود تفاوت نسل و شيوه كار و ...) در شرايط ويژه‌اي قرار داده است؛ اين دو مطلب توصيفي بر اين شرايط است...

چاره‌ي كار بازگشت به عشق اول و آخر است

چند نكته درباره مسعود كيميايي، به بهانه بزرگداشت او در جشن كارگردانان سينماي ايران

 

فيلمساز گران‌قدر سينماي ما، در هفتمين دهه‌ي زندگي، بعد از سال‌ها فيلم‌ساختن و فيلم‌ساختن، امروز در وضعيت خوبي نيست. اين شايد براي برخي از سينماگران (و هنرمندان ديگرِ) اين سرزمين امري عادي و طبيعي جلوه كند و با آن اخت شده باشند؛ حتي به‌رغم بي‌توجهي، قدرناشناسي، نديده‌گرفته شدن و مشهور نبودن با وجود هنر و توانايي والاي‌شان در كاري كه مي‌كنند. بعضي‌ها هم كه تا به اين سن و سال اصلاً كاري در خور و شايسته‌ي قدر و قيمتي كه انتظارش را دارند، نكرده‌اند. در عوض، مسعود كيميايي از معدود آدم‌هاي نسل طلايي است كه از همان ابتدا، در بيست و چند سالگي با شاهكاري به نام قيصر، نام و يادش سر زبان‌ها و در ذهن و قلب‌ها بوده و حالا طعمِ تلخِ تنهايي و كم‌‌توجهي را بيش‌تر از هر كسي مي‌فهمد و آزرده مي‌شود.

اگر قرار به فهرست‌كردن صفت‌ها و القاب باشد، مي‌شود كيميايي را واژه‌باران كرد؛ او جزو بهترين، تاثيرگذارترين، خوش‌قريحه‌ترين، سينماشناس‌ترين و مردمي‌ترين (اين آخري ديگر استثنا و رقيب ديگي ندارد) فيلمسازان تاريخ سينماي ايران بوده كه روزگاري هر فيلمش اتفاق مهم فرهنگي، اجتماعي و گاهي سياسي زمانه‌اش مي‌شد و نزديك به چهار دهه آن بالا بالاها در صدر اخبار و حرف و حديث‌ها و جنجال‌ها و تمجيدهاي جريان‌هاي هنري و سينمايي كشورش بود و در كنار اين‌ها گردش مالي فروش تخمه آفتابگردانِ پاي فيلم‌هايش از فروش كل آثار بعضي فيلمسازان هم‌نسل و هم‌رتبه‌اش (از جنبه‌ي اعتباري) بيش‌تر بوده… حالا سال‌هاست كه آن تب و تاب از نفس افتاده و آن شور و حال جايش را به اشكال مختلفي از بي‌تفاوتي، مخالف‌خواني و لجاجت براي ناديده‌گرفتن نام و اعتبار و آن پشتوانه‌ي سنگين و سايه‌ي پُربار داده است.

موضوع چيست؟ در اين فاصله چه اتفاق‌هايي افتاده كه نام مسعود كيميايي ديگر آن جلوه و جلاي سابق را ندارد و هر بي‌نام و نشانِِ تازه رسيده‌اي مي‌تواند چشم‌اش را روي آن چهل سال ببندد و به بهانه چهارتا و نصفي فيلم نه‌چندان موفق و موثر و حتي ضعيفِ كارنامه‌ي فيلمساز، همه چيز را به‌كل منكر شود و منتفي اعلام كند؟ قضيه در عين سادگي، پيچيده است؛ كيميايي كه سال‌ها بهترين تصويرساز و خالق شخصيت‌هاي تك‌افتاده و تنها بود، حالا خودش رفته رفته دارد شبيه قهرمان‌هاي فيلم‌هايش مي‌شود؛ همان‌ها كه زماني تك‌ا‌فتادگي‌شان مظهر تعبيرهاي مختلف اجتماعي و فرهنگي و حتي سياسي دوره‌هاي مختلف بود. پرسش كليدي شايد اين باشد كه چرا نبايد در اين روزها كساني بنشينند و در اين باره حرف بزنند و بنويسند و چاره‌جويي كنند كه چه شرايط و روزگاري سبب شده كه خالق شخصيت‌هاي ماندگار و مشهوري مانند قيصر و رضاموتوري و سيد و قدرت و نوري و آن‌ همه رضاهاي تك و تنها، خودش جاي مخلوقاتش نشسته است؟ چه‌طور است كه تك‌افتادگي و تنهايي و به آخر خط ‌رسيدنِ شخصيت‌هاي اين فيلم‌ها هميشه باب بحث‌هاي جديِ مختلفي در سال‌هاي سال فيلمسازي كيميايي بوده، اما حالا كه بخش مهمي از آدم‌هاي موثر و بزرگِ فرهنگ و هنر دوران طلايي دهه 1340 و 1350 خودشان شبيه مردهاي دنياي كيميايي شده‌اند، نيازي به تحليل وضعيت و شرايطي كه باعث اين انزواها، خستگي و وازدگي‌ها و افسرده‌حالي‌ها نيست؟ غمخوارِ و مرثيه‌خوانِ خوش‌دست و خوش قريحه‌ي اين آدم‌ها، خودش در اين روزگار غمخواري نمي‌خواهد كه بگويد و بپرسد چه‌‌ها شد كه در دوره‌هايي – بيش و كم – ديگر از آن حس و حال كم‌يابِ سينمايي و آن توانايي يكه‌ي خلق شماري از آثار و صحنه‌ها و لحظه‌هاي فراموش‌نشدني اين سينما در فيلم‌هاي كيميايي كم‌تر نشاني پيدا شد و خالق سر فرازِ «قيصر»،«رضا موتوري»، «داش آكل»، «غزل»، «سرب»، «دندان مار»، «ردپاي گرگ» (بس نيست؟!) و حتي «حكم» در چه احوالاتي نفس مي‌كشيد وقتي فيلم‌هاي ضعيف و نقطه‌هاي فرود كارنامه‌ي چهل ساله‌ش را مي‌ساخت و ممكن است باز هم ناچار شود در شرايط كاري كند كه بسازد.

شنيدن يا خواندن فهرست تكراريِ عبارت‌هايي چون نابلدي، ناتواني، ناشي‌گري، سرهم بندي، بي‌حوصلگي و شلختگي و … موقع حرف‌زدن درباره بعضي فيلم‌هاي اين سال‌هاي كيميايي همان‌قدر خنده‌دار و بامزه است كه غم‌اگيز و تلخ. چون حقيقت اين است كه نمي‌شد تصور كرد يك فيلمساز بتواند ذوق و غريزه و قدرتِ فيلمسازي‌اش را كه سال‌ها و ساعت‌ها روي پرده به رخ كشيده بوده، جايي پس و پشت و كنار لوكيشن‌هاي بعضي فيلم‌هاي اين سال‌هايش جا بگذارد و مثل خيلي ديگر از فيلمسازهاي اين سينما پشت دوربين برود!

مسعود كيميايي تا امروز (در كنار فيلمساز بزرگ و فقيدِ هم‌نسل‌اش، علي حاتمي) تنها سينماگران ايراني هستند كه آثارشان در كنارِ هم و در يك ديد كلان‌نگر و جامع‌بين، صاحب و واجد «دنيا»يي منحصر به‌فرد است كه از ويژگي‌هاي سينماگران بزرگ هر جاي اين جهان بوده و هست و خواهد بود. چه‌گونه است كه گاه و بي‌گاه اين فيلم‌ها چنان از آن دنياي ساخته و پرداخته‌شده و شناسنامه‌دارِ خالقش با شخصيت‌ها و موقعيت‌هاي آشنا و دل‌پذير و به‌يادماندني‌اش فاصله گرفته‌اند كه شبيه جزيره‌هايي مستقل و نافُرم در كنار يك سرزمينِ موزون و قيمتي و با منزلت شده‌اند؟ قصه‌ي تك‌افتادگيِ كيميايي حتي تلخ‌تر از تلخيِ آدم‌هاي فيلم‌هايش است، چون آن‌ها با مرگ‌آگاهي و فهمِ پايانِ دوران‌شان، با جوان‌مرگيِ اسطوره‌اي و حماسي‌شان به حافظه‌هاي چند نسل سپرده شدند و جايگاه‌شان محفوظ و ماندگار شد. در عوض خوشبختانه كيميايي هنوز هست و هنوز آن قريحه و توش و توان سينمايي امكانِ توليد و خلق و نشر دارد و مي‌شود به اين موضوع دل بست كه بالاخره روزي روزگاري اين دورانِ گذارِ سخت و سنگين و بيش از حد طولاني و كش‌دار تمام شود و مسعود كيميايي بار ديگر به كمك كوله‌باري گران از پختگي و بينش و تجربه‌‌اي كامل‌شده و صيقل‌خورده، به روزهاي شكوفايي ديگري برگردد؛ يكي ديگر از آن دوره‌هاي اوج كارنامه‌ي سينمايي‌اش را با چند فيلم درجه‌يك و ماندني برگزار كند تا شيفتگانِ پرشمار گذشته و حال و فردا لازم نباشد از كيسه‌ي اعتبار و قدرتِ گذشته بگويند و به آن دل‌خوش باشند. تاريخ سينما را كه نگاه كنيم، مي‌بينيم كه كيميايي در سن و سالي‌ست كه تازه وقتِ ساختن شاهكارهايش رسيده است. اگرچه موضوع آن‌قدر واضح و مثال‌ها آنقدر فراوان است كه نيازي به فهرست‌كردن اسامي نيست، اما فقط يادتان بياوريد كه مايكل مانِ بزرگ «مخمصه» و «نفوذي» و از آن‌ها مهم‌تر «ميامي وايس» را در دهه ششم و هفتم عمرش ساخته و تازه انگار جهش‌اش را به سوي يكي از قله‌هاي سينما شروع كرده است.

خوب مي‌دانم كه هيچ‌چيز، واقعاً هيچ‌چيز، در اين دنيا به قدرِ سينما و دوربين و عكس‌هاي متحركِ روي ديوار به كيميايي انرژي و توان و لذت نمي‌دهد. او همه‌ي اين همه سال را از سينما و با سينما زندگي كره و هيچ‌وقت در هيچ شرايطي دست از سينما و فيلم‌ساختن – و مهم‌تر از آن، كشور و مردم‌اش – برنداشته است. شايد دارم ساده‌لوحانه خوش‌بيني مي‌كنم، اما نمي‌دانم چرا فكر مي‌كنم اين روزها كه از حال و روز و سر و وضع همه چيز مي‌شود فهميد كه اوضاع جهان بر مدارِ مراد نيست، اتفاقاً از آن دوره‌ها و مقاطعي است كه به فيلمساز فرصت مي‌دهد دنيايش را دوباره كشف و با وضعيت امروز مطابق‌اش كند و قصه‌هايي از جنس و رنگ و بوي همان خوب‌هايش بنويسد و ازشان عكس بگيرد. تناقض‌هاي وحشتناك و حاشيه‌هاي خواسته و ناخواسته‌اي كه از هر طرف به دنياي سينمايي كيميايي سرايت مي‌كرد و يا به آن تحميل و سنجاق مي‌شد، چشم اسفنديار اين ده پانزده سال اخير عمر او بوده‌ است. ممكن است حاصل جمع اضداد همين حواشيِ گاه تلخ و دردساز و فرامتن‌هايي كه گاهي سايه‌شان روي متن اصلي بيش از حد سنگيني مي‌كرد و آن را به تاريكي مي‌برد، مي‌تواند سرچشمه‌ي جوشاني از قصه و حكايت و آدم و موقعيت باشد كه هنوز كه هنوز است، كسي به خوبي كيميايي بلد نيست روي نگاتيو ثبت‌شان كند. اين‌كه چرا در اين سال‌ها اين اتفاق نيفتاده، دلايلي دارد كه گفتم مي‌شود درباره‌شان لااقل به اندازه‌ي يكي از شخصيت‌هاي فيلم‌هاي خودِ كيميايي تحليل و تفسير نوشت…

اما امروز، بيش‌تر و پيش‌تر از همه‌ي اين چيزها، فيلمسازِ چيره‌دستِ ما احتياج به ساختن يكي از آن فيلم‌ها دارد كه حس و حال سينمايي‌اي خالص و ناب‌اش كاري كند كه صداي نفس تماشاگر بغل‌دستي در سالن‌هاي سينما به گوش برسد. آن‌وقت اگر در لايه‌هاي ظاهري ‌فيلم هم نشاني از تعهد اجتماعي و مبارزه‌جويي و حرف‌هاي آن‌چنانيِ الصاقي به سينما و دنياي كيميايي نبود، آن‌قدر سينمايي و پُر خون و گرم باشد كه ناخودآگاه - مثل هر قصه و فيلم خوب ديگري – لايه لايه شود و عمق پيدا كند و اين‌بار اين حرف‌ها نه از دهان شخصيت‌ها و رو به دوربين، بلكه از دل روايت و حال و احوال آدم‌هاي قصه بيرون بيايد. همان‌طور كه قيصر و گوزن‌ها و سرب و دندان مار اين ‌چنين بود و كيميايي موقع ساختن‌شان دل و دين‌اش را گرو عشق ابدي‌اش يعني سينما سپرده بود. الان دوباره وقتش رسيده كه كيميايي سراغ عشق اول برود و مثل همان جوان پر شور سال‌هاي سال قبل با دوربين و (به تعبير خودش) عكس‌نويسي سينمايي و مردان جذابي كه همديگر را قرص و محكم در آغوش مي‌گرفتند و گاهي همان قدر قرص و محكم هم تنها يا در كنار هم مي‌مردند، عشق‌بازي كند. شك نكنيد كه محصول چنين بازگشتي بار ديگر همه را به وجد خواهد آورد و كيميايي دوباره (مثل همتاي پُرتوان و بزرگش، داريوش مهرجويي) به چهره‌ي اول اين سينماي بي‌چهره تبديل خواهد شد.

 

 

سنگ محكي براي سنجش عيار خيلي چيزها

پرويز شهبازي و فيلم‌هايش، به بهانه تجليل از او در دومين جشن كارگردانان سينماي ايران

 

 

+ حكايت پايان‌نامه‌ي دانشجويي پرويز شهبازي مي‌تواند كليد ورود به كارنامه‌ي حرفه‌اي او و مسيرش در فيلمسازي باشد و خط و ربط اين نوشته را هم تا حد زيادي روشن مي‌كند؛ شهبازي به عنوان پايان‌نامه عملي دانشگاهي‌اش يك سكانس از فيلم «طناب» (آلفرد هيچكاك) را بازسازي كرد، منتها ايده اصيل و (براي زمان ساخت فيلم) بديع و غير منتظره‌ي فيلم هيچكاك را تغيير داد. «طناب» فليمي بدون قطع بود (سال‌هاي سال پيش از ظهور پديده ديجيتال و با حلقه‌هاي نگاتيي كه حدود ده دقيقه امكان فيلمبرداري داشت) و شهبازي يكي از سكانس‌هاي فيلم را با دكوپاژ مجدد، به شكل عادي و مرسوم و كلاسيك تقطيع كرد تا حرفي، نكته‌اي و موضوعي را روشن كند؛ اين‌كه هيچكاك كبير بي‌دليل و صرفاً به قصد مرعوب‌كردن يا به رخ‌كشيدن قدرت فوق‌العاده‌اش در ميزانسن نبوده كه «طناب» را با اين ساختار و بدون قطع ساخته است. كار شهبازي (بدون هيچ‌گونه دليل يا قصدي براي مقايسه) شبيه كاري است كه سال‌ها بعد، گاس‌ون‌سنت، فيلمساز مستقل و مبتكر آمريكايي با فيلم ديگري از هيچكاك كرد. گاس ون‌سنت هم فيلم «رواني» هيچكاك را بدون كوچك‌ترين تغييري در ميزانسن و دكوپاژ (مو به مو مطابق نسخه‌ي اصلي) و فقط با بازيگران تازه، رنگي و اضافه‌كردن يك صحنه‌ي نامربوط بازسازي كرد. هر دو فيلمساز، بي‌اطلاع از كار هم در دو سوي دنيا و در دو زمان مختلف، قصد اثبات يك نكته‌ي مهم را داشتند: «اصل با بدل‌اش و چيز واقعي با قلابي زمين تا آسمان فرق دارد.» هر دو با شروع كاري كه شكست محتومش از پيش واضح بود، خواستند نشان دهند كه اصالت و غناي دنياي سينماگر بزرگي مثل هيچكاك را فقط لايه‌‌هاي ظاهريِ صناعت و تكنيك خلق نكرده است. هيچكاك به عنوان يكي از معدود فيلمسازان تاريخ كه به معناي واقعي كلمه صاحب دنيايي مستقل و منحصر به فرد و قائم به ذات است(مثل دنياي روبر برسون، ياسوجيرو اوزو يا تيم برتون و... )، سينماگري غير قابل تقليد است و شهبازي و گاس ون‌سنت هر كدام به شكلي اين موضوع را با خودِ سينما اثبات كردند.

 

با اين مقدمه حالا راحت‌تر مي‌شود درباره‌ي دو تجربه‌ي اول سينمايي شهبازي و خصوصاً فيلم «نجوا» حرف زد و توصيف‌شان كرد. «نجوا» براساس مولفه‌ها و ظواهر رو و قابل تقليد سينماي عباس كيارستمي ساخته شد و عملاً به نتيجه‌اي رسيد كه پايان‌نامه‌ي شهبازي يا بازسازي «رواني» توسط گاس ون‌سنت اثباتش كرده بودند. به عنوان يكي از معدود كساني كه «نجوا» را ديده، مي‌گويم كه ردپاي پوسته‌ي ظاهري آثار كيارستمي در فيلم تابلوتر و (به تعبير خودِ كيارستمي) گل‌درشت‌تر از آن است كه فيلمساز يا هر تماشاگرِ فرضيِ فيلم بخواهد انكارش كند يا اين تاثير مستقيم و سر راست را خفيف جلوه دهد. اگر بخواهم صريح‌تر بگويم و مستقيم بروم سرِ اصل مطلب، قضيه اين است كه شهبازي با ساختن «نجوا» نشان داد كه مي‌شود «اصلِ جنس» را كپي كرد و اتفاقاً درست و با شناخت دقيق و ريزبينانه و هوشمندانه‌اي به سرانجام رساند. فهرست حضورهاي بين‌المللي و جوايز و اعتبارهاي جهاني دو فيلم اول شهبازي، عملاً حاصلِ تلاشِ او براي نشان‌دادن اين موضوع بود كه ديگراني هم هستند كه اصل را از بدل تشخيص نمي‌دهند و فقط با كشف همان اله‌مان‌هاي ظاهري، فيلم را منتسب به مكتب يا سبك و جنسي از فيلمسازي مي‌كنند كه قطعاً قابل تقليد نيست و نخواهد بود. اين‌كه «مسافر جنوب» را – با وجود ارتباط مشخص و مستقيمش به اين بحث – كنار گذاشتم، دليلي دارد كه در ادامه‌ي اين نوشته بهش خواهم رسيد. شهبازيِ جوان، به هر دليلي كه براي خودش داشته، با اين دو فيلم روي موج جريانِ تقلبيِ فيلم‌هاي «كيارستمي‌وار» سوار شد و چون سينما را خوب مي‌شناسد و هوش و درك درستي از آن دارد، در مقطعي كه دنيا اغلبِ رونوشت‌هاي برابر اصلِ كيارستمي را مي‌پذيرفت و مقبول مي‌دانست، توانست هم جهان‌گردي رايگاني را تجربه كند و هم اعتبار و نام و نشاني براي خودش دست و پا كرد كه حالا با خيالي آسوده‌تر و امكانات و فارغ‌تر بيش‌تر از محدوده‌ي حقير و محلي سينماي داخلي فيلم‌هايي بسازد كه تصور و تصوير نزديك‌تري از سينماست، يا لااقل سينمايي است كه خودش دوست داشته و دارد. به همين دليل است كه اولين گامِ مستقل‌اش براي دور شدن از اين فضاي كپي‌كاري را (كه بيش‌تر شيوه مرسومي در هنر نقاشي است تا سينما!) آن‌قدر هوشمندانه برداشت كه خيلي‌ها را به غلط به صرافت انداخت كه دارد همان مسير را ادامه مي‌دهد.

 

«نفس عميق» بي‌ترديد فيلمي مستقل از سبك و سياق و مهم‌تر از آن نگاهِ كيارستمي است و كساني كه اين فيلم را هم براساس نسبت‌اش با سينماي كيارستمي سنجيدند و آن را دنباله‌روي اين قبيل فيلم‌ها دانستند، تماشاگران و گاهي منتقداني بوده و هستند كه تصور درست و دقيقي از تفاوت «دنياي سينماگر» يا عمق و بطنِ راه و روشِ فيلمسازي و محصولات سينمايي كيارستمي ندارند. «نفس عميق»، بر خلاف اين تصور، فيلمي اريژينال و صاحب ديدگاه و از آن مهم‌تر واجد ساختمان و اجرايي مستقل، متفاوت و خلاقانه است، و طبعاً همه در اين نكته اتفاق نظر داريم كه خلاقيت ارتباطي با تقليدِ صرف يا كپي‌برداري ندارد.

 

«نفس عميق» فيلمي‌ست كه از سينماگري مي‌شود انتظار ساختنش را داشت كه بين فيلم‌هاي محبوبش «لورنس عربستان» (ديويد لين) و حتي «عمر مختار» (مصطفي عقاد) هم جايگاه ويژه‌اي دارد و لابد در اين نكته هم اتفاق نظر داريم كه كيارستمي و اغلب مقلدانش علاقه و تحمل تماشاي هيچ‌كدام از اين دو فيلم‌ و مشابه‌هايش را ندارند! اين نكته در مورد «مسافر جنوب» هم تا حدودي صدق مي‌كند و آن فيلم هم بر خلاف ظاهرِ غلط‌اندازش فيلمي داستان‌گو با ريتمي قابل تامل و ساختاري طراحي‌شده است كه ايرادهايش را در دو مسير متفاوت مي‌شود دنبال كرد و به نتيجه رسيد؛ يكي دوگانگي آشكار بين سينماي كيارستمي‌وار كه معلوم است موقع ساختنش در ذهن و اجراي فيلمساز هم با‌عث اختلالاتي شده و ديگري خام‌دستي و بي‌تجربگي‌هاي فيلمِ اول كه تجربه‌هايش در «نفس عميق» حسابي به كار شهبازي آمده و (اميدوارم) در «عيار 14» (يا هر اسم ديگري كه قرار است برايش انتخاب شود) هم آمده باشد.

 

با وجودي كه خيلي علاقه‌اي به پي‌گيري حضورهاي بين‌المللي سينماي ايران (بجز موارد معدودي مثل حضورهاي بخش مسابقه جشنواره‌هاي جهاني الف) ندارم، بعد از لذت تماشا و كشف كيفيت ويژه‌ي «نفس عميق»، از حضورش در جشنواره معتبري مثل كن خوشحال شدم. اين بار فكر كردم كه علاوه بر اعتبار بين‌المللي شهبازي به خاطر ساختن دو فيلم اول، آن چيزهاي خاص و ويژه‌اي كه «نفس عميق» را به فيلم ممتازي در سينماي ايران تبديل كرده، به چشم آن ديگران هم آمده، گيرم اين نگراني هم وجود داشته باشد كه آن‌ها باز هم فيلم را با چشمِ «كيارستمي‌بينانه» ديده و پسنديده باشند.

 

به نظرم بر خلاف دو فيلم اول و دوم، شهبازي «نفس عميق» را به قصد و نيتِ جشنواره‌هاي خارجي نساخت، چون آن‌قدر باهوش هست كه ممكن است مدتي قبل از اين‌كه تقِ اين ماجرا در جوامع بين‌المللي دربيايد، پيش‌بيني‌اش كرده و قيدش را زده بود. «نفس عميق» جاي خوبي در ميانه‌ي سينماي داستاني كلاسيك و فيلم‌هاي مستقل‌ غير كليشه‌اي و ساختارشكن ايستاد و (با كمي احتياط براي محكِ دشوارِ و تعيين‌كننده‌ي زمان) ماندگار شد. خبرهايي كه از داستان و سر و شكل و فضاهاي «عيار 14» به گوش مي‌رسد، نشان مي‌دهد كه شهبازي با اعتماد به نفس بيش‌تر و استفاده از تجربه‌هاي قبلي دارد به سمت سينمايي مي‌رود كه جايش اين سال‌ها به‌شدت در ميان توليدات بي‌ارزش و فراموش‌شدني سينماي ايران خالي است. طبيعي است كه قضاوت در ا‌ين‌باره فقط با تماشاي فيلم امكان‌پذير است، اما كمي بعيد است كه حتي اگر در قياس با فيلمِ قبلي تجربه‌اي كامل‌تر يا قدمي رو به جلو نباشد، فيلمي دور از علايق و سلايق شهبازي يا فيلمي قلابي و ناشيانه از كار درآمده باشد. اين پيش‌بيني قبل از تماشاي فيلم به اين دليل است كه شهبازي ذاتاً آدم فرصت‌طلبي است؛ صفتي كه براي هر كسي در عالم سينما از واجبات است. بعد از چند سال دوري از فيلمسازي و وسواسي كه به دليل توقع مخاطب پس از تماشاي «نفس عميق» براي ساخت فيلم بعدي گريبان شهبازي را گرفت، با احتياط زيادي جلو رفت. يك جور نگراني بابت همين چيزها در وجودش بود و در ديدارهاي گاه و بي‌گاه‌مان به دليل پيچيدگي‌ها و حسابگري‌هاي شخصيتي‌اش سعي مي‌كرد بروزش ندهد، اما معلوم بود كه دارد براي قدم بعدي‌اش خيلي با محاسبه و فكر و ايده جلو مي‌رود. قبول دارم كه سينماي ايران جزو غير قابل پيش‌بيني‌ترين چيزهاي اين زمانه است، اما خيلي مشتاق و اميدوار ديدن محصول چند سال صبر و كنار گذاشتنِ چند طرح و قصه‌ي مختلف و البته قريحه‌ي سينمايي قابل توجه شهبازي هستم كه كشفش با ديدن «نفس عميق» كار چنان مشكلي نيست.

 

پرويز شهبازي با نوشتن و كارگراني همين سه فيلم، خصوصاً «نفس عميق»، و طرح‌ها و فيلمنامه‌هايي كه اين سال‌ها نوشته و كنار گذاشته يا كارگرداني‌اش را به شخص ديگري سپرده، از استعدادهاي غير قابل انكار سينماي ايران است. مي‌شود حدس زد اگر وسواس بي‌دليلي را كه درباره‌اش نوشتم كنار بگذارد و بعد از اين سال‌هاي كم‌كاري وارد گود فيلمسازي بشود، از فيلمسازان شاخص نسل خودش خواهد بود. او ويژگي‌هاي لازم براي اين تشخص را دارد، چه از نظر حرفه‌اي و سينمايي و چه از جنبه‌ي شخصيتي كه اصلاً فكر نمي‌كنم بشود از محصولاتش تفكيك‌شان كرد يا آن‌ها را بي‌ارتباط با هم دانست. پرويز شهبازي، صرف نظر از فيلم‌هايي كه مي‌سازد يا خواهد ساخت، آدم خاص و پيچيده‌اي است؛ در عين جسارت به‌شدت محافظه‌كار است و با وجود ظاهر و رفتار غلط‌اندازش پشت هر حرف و حركتش حسابِ خيلي چيزها را كرده و مي‌كند. گاهي در برخوردهاي شخصي چنان هوش و فهم طرف مقابلش را دست كم مي‌گيرد كه احساس ناخوشايندي به طرف دست مي‌دهد و زماني هم - بر عكس - چنان به اين هوش و حس و درك متقابل اعتماد مي‌كند كه از كم‌تر كسي در اين روز و زمانه انتظارش مي‌رود. شايد به همين دليل است كه سخت مي‌شود او را شناخت و فهميد در هر مواجهه‌اي به عنوان يك دوستِ امين و معتمد با تو طرف مي‌شود يا غريبه‌اي كه آمده تا چيزهايي را به هم بريزد و يك وضعيتِ عاديِ روزمره را به ماجرايي پيچيده تبديل كند؛ اگر شتباه نكرده باشم، داستان آخرين فيلمي هم كه ساخته چيزي در همين مايه‌هاست: قصه‌ي دوست يا آشنايي كه بعد از مدتي سر و كله‌اش پيدا شده و ظاهراً مي‌خواهد بساطِ زندگي شخصيتِ مقابلش را به هم بريزد، در حالي كه اين آشناي تازه بازگشته چيزهاي ديگري در سر دارد...



ورزشي


هفته سی و دوم: امتیازات طلایی برای قهرمانی و سقوط

هفته سی دوم مسابقات فوتبال لیگ برتر فردا با انجام 9 دیدار سرنوشت ساز بطور همزمان آغاز می شود و تا حد زیادی تکلیف مدعیان قهرمانی و سقوط کنندگان به لیگ دسته اول مشخص خواهد شد. هر تیمی که بتواند سه امتیاز طلایی بازی فردا را صید کنند تقریبا به هدف خود خواهد رسید و در این بین مهمترین دیدار مصاف رو در روی دو مدعی قهرمانی سپاهان و صبا باتری در اصفهان میباشد و پس از آن دیدار پرسپولیس و برق در آزادی.

 

برنامه هفته سی و دوم

بیست و دوم اردیبهشت

16:15

یکشنبه

استقلال

- - -

پاس

ذوب آهن

- - -

نفت

صباباتری

- - -

سپاهان

شیرین فراز

- - -

ابومسلم

ملوان

- - -

راه آهن

سایپا

- - -

پگاه

استقلال اهواز

- - -

مقاومت

مس

- - -

پیکان

برق

- - -

پرسپولیس




 
 

 
 
 
 
 

 

از اینکه هفته نامه فرهنگی ، هنری ، ورزشی سگال را انتخاب کردید خوشحالیم .با انتقادات و پیشنهادات خود ما را یاری نمایید.
باسپاس
هفته نامه فرهنگی ، هنری ، ورزشی سگال

365 روز

وخدايي كه در اين نزديكي ست
بادرود

365 روز

 

 

روز (7)

 

هر چه بيشتر تصميم بگيريد، قدرت تصميم گيري شما بيشتر مي شود.همچنان كه عضلات بدن در اثر ورزش نيرومند تر مي شوند، قدرت تصميم گيري نيز با تمرين افزايش مي يابد.

 

همين امروز، در مورد دوكار كه به تاخير انداخته ايد تصميم بگيريد: يك تصميم كه گرفتن آن آسان و يك تصميم كه كمي دشوار تر باشد. بلافاصله در جهت عملي كردن هر يك از آنها قدمي برداريد و اين كا را با قدم ديگري كه فردا بر ميداريد ادامه دهيد. با اين عمل، عضلات تصميمگيري شما نيرومند مي شوند و مي توانيد بزودي تغيراتي بزرگ، در تمامي جهات زندگي خود به وجود آوريد.


 

هفته : فرهنگي هنري سگال(شماره هفتم) منتشر شد

وخدايي كه در اين نزديكي ست

 

بادرود

 

سرمقاله

 

از اين پس قصد داريم كه سياسي بشويم و سياسي بنويسيم؛اما هر چه فكر ميكنم سياست ،سياست؛آري سياست سيا است. پس ما نميتوانيم سياسي باشيم !چرا كه بنا بر اين تعريف لغوي هنر ((ه ن ر=هدايت نوراني رويدادها))آنگاه هنرمند نيستيم و در سياهي سياست فرو رفته ايم.

 

هم من و هم شما خوب ميدانيم كه اين سياهي با سياهي لشكر در سينما فرق دارد!يك هنر مند رسالتي بر دوش دارد كه بايد انرا به سرانجام برساند و امروزه كار رسانه هاي جمعي همان كار حضرت زينب(س) مي باشد؛ كار زينبي ،كار فرهنگي.

 

مگر ميشود كار فرهنگي كرد و ربطي به سياست نداشت!؟ همين نوع پوشش و مدلهاي موي انچناني سيخ كه گويا برق سه فاز گرفتدشان! و بگذريم از خط ريشهايي كه بيشتر شبيه خالكوبي ست تا ريش! و وقتي بگوييم پسر چرا زير ابرو ميگيري؟ ميگويد: از دست شماها نميتوانيم نفس بكشيم؟ از جان ملت چه ميخواهيد؟

 

همه ي ما خوب ميدانيم كه اين شخص با من و تو نيست روي صحبتش با سياستمداران است. اگر بخواهيم همين جريان را مورد تحيل و بررسي قرار دهيم به كوچه پس كوچه هاي باريكي ميرسيم كه ديگر راه فراري نداريم.

 

اما قدر مسلم اين است كه آن جوان چه دختر و چه پسر با تقليد كور كورانه از شرق و غرب به اين سمت كشيده شده است. اگر او فرهنگ غني ايراني را ميشناخت باز اينگونه رفتار ميكرد؟ حتما مي گوييد مي شناسد اما همان كوچه ي باريك مانع بروز است.

 

با نگاه اجمالي ميفهميم كه يكي از اين منابع آشنايي جوانان با فرهنگهاي شرق و غرب ماهواره و اينترنت است.كه اين دو به خودي خودي خطرناك نيست بلكه مفيد به فايده است. همانگونه كه دشمنان ما فرهنگ و هنر و اقتصاد خويش را توسعه مي دهند ما هم بايد همين روش را پيش بگيريم، منتهي به شرط و شروطها. ما كه اين جنگ فرهنگي را در حال باختنيم،باور نداريد؟ كمي به كوچه و بازاربرويد يا نزديكتر كنار پنجره اتاقتان بشينيد حتما مي بينيد لازم به گفتار نيست(چيزي كه عيان است چه حاجت به بيان است؟) اين همه معتاد از كجا امده اند؟ اين همه فحشا از كجا امده است؟ اين همه فقر اين همه .... اين همه ....

 

كسي نيست جواب بدهد ! كسي مسئول نيست! همه بفكر سياست خارجي هستند اما غافل از اينكه از داخل در حال انفجاريم، بايد چاره اي انديشيد.

 

پس دستت را به من بده تا من و تو ماشويم، من اگر برخيزم توا گر بر خيزي همه بر ميخيزند. بيا نا منو تو ما شويم از هنر و فرهنگ ميهن خود دفاع كنيم چون كار از توسعه ي ان گذشته!!!

 

گفتم سياست خارجي!مگر غير از اين است كه ايران و ايراني را متوحش وتروريست ميدانند!؟ و اين نيز بخاطر فرهنگ غلطي ست كه از ما انتشار يافته!!! واقعا انتشار يافته؟ من كه مي گويم نه ،اگر انتشار مي يافت،اگر به اين نسل سوخته ميرسيد،اين دردها را جوانان ما نداشتند.

 

گفتم نسل سوخته!چون در زمان كودكي كه مي بايست با بچه هاي محله (( سنگ،كاغذ، قيچي _ بالا بلندي _ گرگم به هوا_ قايم باشك _ خاله خاله بازي _گردو بازي (كه بازي بولينگ برگرفته از همين بازيست) و...)) بازي ميكرد از ترس بمب و گلوله بيرون نمي آمدند ؛ چون هميشه آژير قرمز مي زدند. بزرگترها هم ميگفتند : (بيرون نري يك سر دوگوش هست،مي بردت.) كمي بزرگتر شدند و پر از انرژي جايي براي تخليه ي اين نيرو نبود، يا در خود مي ريختند يا بر سر خانواده!!!(كجا اين همه باشگاه ورزشي بود؟) باز بزرگتر شدند راهي براي رفتن به دانشگاه نداشتند( خيليها)چون هم دانشگاه كم بود و هم ظرفيت پذيرش و از همه مهمتر سهميه هايي بود كه بعضي ها داشتند. حالا ديگر وقت عاشق شدن بود كه وي عاشق نشد، چون عاشقي را فرا نگرفته بود چون خاله خاله بازي نكرده بود تا ياد بگيرد براي خوشحال كردن خانواده بايد تلاش كرد.

 

من عقيده دارم كه همه ي ما سياسي هستيم و اگر نباشيم بايد ما را ببرند آنجا يي كه عرب ني انداخت. مگر غير از اين است كه دين از سياست جدا نيست!؟ مگر نه اينكه ديانت ما عين سياست ماست!؟ بنا براين ما اگر سياسي نباشيم يعني دين نداريم و دين ما نيز اسلام است و پس ما مسلمان نيستيم.

 

آري دوستان و خوانندگان ارجمند ما از اين پس سياسي مي نويسيم و سياسي هستيم.

باسپاس

 

سردبير

 

هفته نامه : فرهنگی ورزشی سگال (شماره ششم) منتشر شد.

و خدايي كه در اين نزديكي ست

بادرود

در اين شماره ميخوانيد :

سرمقاله

ديشب فاصله ميان من و پنجره ، پنجره و شب را تنها...

365 روز

روز (6)
همه ی ما داستان زندگی افرادی را شنیده ایم که علی رغم محدودیتهای...

شعر امروز

نام شعر : می مست
نام شاعر : رادش احسانی
دیشب آن شوخ پریچهر سراغم بگرفت
خنده ای کرد و نگاهم بگرفت...

ضرب المثلهاي ايراني
ضرب المثلهای مازندرانی:
آش تا کنا نون تا صحرا...

فرهنگ دفاع

دفاع چیست؟ به چه می گویند دفاع مقدس؟ پس جنگ چیست؟ آیا ما جنگیده ایم؟...

معرفی کتاب

حرف من – حرف دل توست – عاشقانه – بی ریا و کیمیا...
و عشق رازی است مقدس بین من و تو ...

دست نوشته های پاییزی

این قسمت مال شما و برای شماست (نثر ، داستانهای کوتاه ،خاطرات و درد دلهای خودتان را برای ما بفرستید تا در این قسمت نمایش داده شود)
بهترین گفتار
می گویی برایم حرف بزن ،خیلی حرفها برایت...


تما شاگه راز
این قسمت مال شما و برای شماست (عکسهای هنری / تاریخی / طنز و... خود را برای ما بفرستید تا در این مکان نمایش داده شود به عکس برتر پس از بررسی نظر کاربران و تایید کارشناسان جایزه تعلق میگیرد .)...

شوخی هفته
یک نفر میمیره ، اعلامیه اش رو میچسبونند به...

از اینکه هفته نامه فرهنگی ، هنری ، ورزشی سگال را انتخاب کردید خوشحالیم .با انتقادات و پیشنهادات خود ما را یاری نمایید.
باسپاس
هفته نامه فرهنگی ، هنری ، ورزشی سگال

 

هفته نامه : فرهنگي ورزشي سگال (شماره ششم)

وخدايي كه در اين نزديكي ست

 

بادرود


 

 معرفي كتاب

 

حرف من – حرف دل توست – عاشقانه – بي ريا و كيميا...

 

و عشق رازي است مقدس بين من و تو ...

 

مجموعه شعر (( دروغ نگو )) دومين كتاب حميد رضا حسين پور بعد از (( درد و دل)) مي باشد.

 

سر شناسه : حسين پور ، حميد رضا ،1355

 

عنوان و پديد آور : دروغ نگو = Don’t tell a lie / حميد رضا حسين پور

 

مشخصات نشر : تهران ، آرون ، 1386

 

مشخصات ظاهري : 84 ص

 

شابك :9789648900484

 

وضعيت فهرست نويسي : فيپا

 

يادداشت : فارسي – انگليسي

 

يادداشت : بالاي عنوان : مجموعه شعر

 

عنوان ديگر : مجموعه شعر دروغ نگو

 

موضوع : شعر فارسي _ قرن14_ترجمه شده به انگليسي

 

شماره كتابشناسي ملي :1105916

 

 

 

مولف : حميدرضا حسين پور

 

ناشر : انتشارات آرون

 

چاپ اول : 1386

 

چاپخانه حيدري : 4000 نسخه

 

قيمت 1500

 

مركز پخش: مازندران _ محمودآباد _ كانون توسعه ي فرهنگ و هنر جوان

 

همراه :09113206515 حسين پور

 

هفته نامه : فرهنگي ورزشي سگال (شماره ششم)

وخدايي كه در اين نزديكي ست

 

بادرود


 

 فرهنگ دفاع

(قسمت دوم)

شناسه عمليات

نام عمليات : والفجر 8

رمز عمليات : يا فاطمه الزهرا(س)

منطقه عمليات : جبه جنوبي _فاو

زمان عمليات :20/11/1364 تا 9/2/1365

نوع عمكليات : گسترده

هدف : تصرف فاو و تهديد بصره از جنوب

فرماندهي و سازمان رزم عمليات : سپاه پاسداران انقلاب اسلامي

استعداد نيروهاي درگيري خودي : 140 گردان پياده 16 گردان توپخانه.

استعداد نيروهاي درگير دشمن : 126 گردان پياده ،33 گردان زرهي ،23 گردان مكانيزه ،29 گردان كماندو ، 20 گردان گارد رياست جمهوري.

تلفات دشمن : 50000 كشته و زخمي ،2105 اسير

خسارات دشمن : انهدام 39 هواپيما ، 5 بالگرد ، 540 تانك و نفربر ، 150 قبضه توپ صحرايي ، 55 توپ پدافند هوايي، 5 دستگاه مهندسي ،250 خودرو ، دو ناوچه موشك انداز.

غنايم : 95 دستگاه تانك و نفر بر ، 20 قبضه توپ، 120 قبضه پدافند هوايي، 30 دستگاه مهندسي ، 180 خودرو.

نتايج :

آزاد سازي و تصرف 940 كيلومتر مربع از سرزمينهاي ايران و عراق

تصرف شهر بندري و مهم فاو

انهدام وسيع نيرو و تجهيزات دشمن

تسلط بر اروند رود

انسداد راه عراق به خليج فارش

هم مرز شدن با كويت.

 

هفته نامه : فرهنگي ورزشي سگال (شماره ششم)

وخدايي كه در اين نزديكي ست

 

بادرود


 

 

 ضرب المثلهاي بومي ايراني

 

 

 

ضرب المثلهاي مازندراني:

 

آش تا كنا نون تا صحرا

 

Ash Ta Kenna Nun Ta Sahra

 

آش تا پله نان تا صحرا ؛ كنايه از وضعيت معيشتي خيلي عالي داشتن است.

 

(شما هم ميتوانيد ضرب المثلهاي بومي استان خويش را برايمان ارسال نماييد تا در اين ستون به نمايش گذاشته شود.)


 

هفته نامه : فرهنگي ورزشي سگال (شماره ششم)

وخدايي كه در اين نزديكي ست

 

بادرود


 

 شعر امروز

نام شعر : مي مست

نام شاعر : رادش احساني

ديشب آن شوخ پريچهر سراغم بگرفت

خنده اي كرد و نگاهم بگرفت

پلك خود برد بالا تا بنمايد به من

مظهر زيبا و نافذ را به من

گفت اينكه مي بيني يكي جام جم است

ليك كمبودي كه دارد اندونش مي مست

من مي دل را رها كردم زبند از بهر او

تا به نرمي فرو ريزد ميان جام او

ناگهان باران رحمت رو به باريدن گرفت

يار رادش ميان آغوش خوابيدن گرفت.



 

هفته نامه : فرهنگي ورزشي سگال (شماره ششم)


 

 

365 روز 

روز (6)

همه ي ما داستان زندگي افرادي را شنيده ايم كه علي رغم محدوديتهاي شرايط، دست به كاري شگرف زده و به صورت نمونه هايي از نيروي بي كران روح انساني در آمده اند.

من و شما نيز مي توانيم زندگاني خود را به صورت يكي از افسانه ها در آوريم، به شرط اينكه شهامت داشته باشيم و بدانيم كه قادريم اختيار اتفاقاتي را كه در زندگيمان مي افتد به دست بگيريم.

و اگر هم نتوانيم هميشه اتفاقاتي را كه در زندگيمان مي افتد كنترل كنيم، دست كم مي توانيم بر واكشنهاي خود نسبت به آن وقايع، و بر اعمالي كه در مقابل آنها انجام مي دهيم مسلط باشيم.

اگر در زندگي شما چيزي هست كه از آن ناراضي هستيد، (مثلا در زمينه روابط،جسمي و يا شغلي) هم اكنون تصميم بگيريد كه بلافاصله تغييري در آن به وجود آوريد.

 

هفته نامه : فرهنگي ورزشي سگال (شماره ششم).

وخدايي كه در اين نزديكي ست

 

بادرود


 

 سر مقاله

ديشب فاصله ميان من و پنجره ،پنجره و شب را تنها ياد تو پر ميكرد. ديشب سجاده ي سپيد نيازم را در حرم سبز ناز تو گسترده بودم و تمامي فرشتگان عاشق را به بزم عاشقانه ام دعوت كرده بودم.

 

من كه تا ديروز سالها بود در چهار راه دلم پشت چراغ قرمز غروز توقف كرده بودم ؛ ديشب چراغهاي بزرگراه دلم را سبز كردم و امروز آمده ام تا بگويم كه بي تو بودن چقدر سخت است .

 

آمده ام تا همه ي سبدهاي سپيد دعايم را تنها با تك شاخه معطر اجابت تو معادله كنم.

 

مرا به ضيافت حضورت بپذير.

 

باسپاس : سر دبير